از بدمن جذاب تـا شوخ طنـاز
نگاهی به کارنامه سینمایی و تلویزیونی آتیلا پسیانی که دیروز در ۶۶ سالگی درگذشت
نگاهی به کارنامه سینمایی و تلویزیونی آتیلا پسیانی که دیروز در 66 سالگی درگذشت
او فقط بازیگری از خانواده سینما نبود، در خانوادهای سینمایی هم بهدنیا آمده بود. مادرش جمیله شیخی، از توانمندترین بازیگران زن ایران بود که گویی آتیلا پسیانی، ژن بازیگری را از او بهارث برده بود؛ میراثی که او برای دو فرزندش، ستاره و خسرو به ارث گذاشت. البته فاطمه نقوی هم بازیگر بود تا او پسر، پدر و همسر یک بازیگر باشد. آتیلا پسیانی از دوران کودکی به تشویق پدر و مادرش در نمایشهای مدرسه بازی میکرد و زمانی که به دبیرستان رسید، در جلسات انجمنهای ادبی و اجرای نمایش شرکت میکرد. آتیلا پسیانی نزد استادان تئاتر به آموختن و تمرین تئاتر پرداخت و به استخدام رسمی اداره تئاتر زمان پهلوی درآمد. نمایش «حکومت زمان خان»، به کارگردانی رکنالدین خسروی در سال ١٣٤٦، نخستین تجربه بازیگری او بود. پسیانی حضور جلوی دوربین را از سال 1357 با فیلم کوتاه «سکوت و سلام»، با همکاری «شاهرخ غیاثی» تجربه کرد. همینطور بازی در سینما را از سال 1360 با «عفریت»، با همکاری «فرشید فلکنازی» شروع کرد. پسیانی در نیمه دوم دهه ۵۰ و نیمه ابتدایی دهه ۶۰، به چهره مورد وثوق بسیاری از جریانهای فکری حاضر در هنر کشور تبدیل شد و بههمیندلیل از همان زمان تا به امروز، همواره در صحنه حاضر بوده است. کارنامه او امروز شامل بیش از ۴۰نمایش، حدود ۸۰فیلم سینمایی و بیش از ۷۰سریال و مجموعه است. البته که پسیانی در تمام این سالها در سمتهایی چون دستیار کارگردان، انتخاب بازیگر، بازیگردان، برنامهریز، گویندگی و دستیار صحنه و لباس نیز فعالیتهایی داشته است. پسیانی از دهه60 بهبعد حضور فعالی در عرصه تئاتر ایران داشته که شامل اجراهای جشنوارهای و آزاد میشود. او با آثارش در چندین دوره جشنواره تئاترفجر حضور داشته که ازاینمیان میتوان به جشنواره فجر سال ۱۳۷۰ اشاره کرد. پسیانی در این دوره واقعهخوانی «جهاز جادو»، نوشته محمد چرمشیر را کارگردانی کرد و در کنار آن آثاری نظیر «سایه ماه» به کارگردانی انوشیروان ارجمند، «مرگ یزدگرد» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی گلاب آدینه، «دلدار» به نویسندگی و کارگردانی حسین نوری و «مالکنون» به نویسندگی و کارگردانی مریم معترف و عزتالله مهرآوران را روی صحنه برد.
پسیانی یکبار در برنامه «هفت»، در پاسخ به این پرسش که بازیگری طی سالهای 60 تا 80 چه روندی داشته، گفت: «ما دچار بحران اساسی در بازیگری هستیم. در دهه 60 و نیمههای دهههای 70 و 80 سعی شد آموزشی در زمینه بازیگری اتفاق بیفتد. با بازشدن مدارس بازیگری، این مقوله جدیتر گرفته شد و بحث بازیگردانی و حضور کارگردانهایی که به مقوله بازیگری جدی نگاه میکردند، اتفاقات خوبی بههمراه داشت، اما بحران زمانی شکل گرفت که با تولید انبوه سریالهای تلویزیونی، نیاز به جذب بازیگر بیشتر شد و بسیاری از بازیگران بدون داشتن آموزش دراینزمینه وارد این عرصه شدند. این بحران به سینما هم کشیده شد و متاسفانه در این سالها یک نوع سهلانگاری و تنبلی دراینزمینه به وجود آورد. همه اینها باعث نمیشود اگر بازیگری یا فیلمنامه در سینما و تلویزیون ما دچار بحران شده، بگوییم بازیگر یا فیلمنامهنویس خوب نداریم.»
بازیگری از منظر پسیانی
آتیلا پسیانی از بازیگرانی بود که به مسئله آموزش در سینما بهویژه بازیگری اعتقاد زیادی داشت و بر این باور بود که: «سیستم آموزش هنری ما خیلی پخته نیست، خودش را اصلاح نکرده و سالهایسال است که راهش را به همین منوال ادامه میدهد. پویایی در آموزشگاههای ما کم اتفاق میافتد. این موضوع خیلی ربطی به افراد یا اساتیدی ندارد که در این آموزشگاهها تدریس میکنند؛ سیستم آموزشی ما کند شده و افرادی که صلاحیت دارند، متاسفانه قادر نیستند در این سیستم کار کنند.» بههمیندلیل شاید او چندان به کتابهای بازیگری اعتقادی نداشت و معتقد بود: «کتاب بازیگری اساساً اگر پشتوانه تجربه بازیگری همراهش نباشد، میتواند گمراهکننده باشد، چون نوع برداشت هرکس از آن متفاوت است. کسی که تابهحال بازی نکرده، با کسی که در این عرصه کار کرده و کتابهای بازیگری را میخواند، متفاوت است. من بیشتر به رمان علاقه دارم تا کتابهای مرجع بازیگری.» پسیانی همچنین معتقد بود که باید تشکلهایی وجود داشته باشد تا دست به انتخاب بازیگر بزنند. بهگفته او:«در سینمای جهان ما تشکلهایی جهت انتخاب بازیگر، برای فیلمهای سینمایی داریم. متاسفانه ما در ایران فاقد این مؤسسات یا بنگاهها هستیم و اغلب بازیگران ما بعد از بازیکردن در یک فیلم، به خودشان اجازه میدهند در مورد سینما و بحث بازیگری اظهارنظر کنند. یقین دارم هر بازیگری که فکر میکند همهچیز را در مورد این حرفه یاد گرفته، قطعاً کارمند سینماست، اما بازیگر حرفهای با انتقاداتی که با آن روبهرو میشود به سمت جلو حرکت میکند.»
نقشهای سینمایی
یکی از توانمندیهای ویژه آتیلا پسیانی، در ایفای نقشهای منفی بود. یکی از ماندگارترین این نقشها به بازی او در فیلم «آب و آتش»، به کارگردانی فریدون جیرانی برمیگردد. او در نقش «مجید شهلا» یک تصویر جذاب از کاراکتر بدمن ارائه داد و یک ضدقهرمان شهری را به تصویر کشید. او با مهارت خاصی که در بهرهگیری از میمیک صورت داشت، توانست خباثت درونی کاراکتر شهلا و درعینحال عشق هیستریک او را بهخوبی به نمایش گذاشته و به یک بدمن جذاب تبدیل شود. البته آتیلا پسیانی در دهه70 شمایلی تثبیتشده از یک بدمن و ضدقهرمان خاص در ژانر اکشن و جاسوسی داشت که او را به انتخاب اصلی بسیاری از کارگردانان سینمایی و تلویزیونی بدل میکرد. «روز شیطان»، ساخته بهروز افخمی، یکی از مهمترین فرصتهایی بود که به پسیانی داده شد تا شمایل بدمن جذاب و تبهکار درجهیک را در یک فیلم جاسوسی و امنیتی بر جای بگذارد. یکی از ویژگیهای بازیگری آتیلا پسیانی که کمک میکرد تا در ایفای نقشهای منفی بدرخشد، حفظ خونسردی درعین سنگدلی بود. نقش «شهباز» او در فیلم «در کمال خونسردی» که در کسوت یک قاتل مرموز ظاهر شده بود، مصداقی از همین ویژگی است. شهباز با کینهای کور و سختدلی بیمارگونهاش، یک قاتل با روحیات خرده سادیسمی بود که برای سینمای ایران در دهه70 کاملاً متفاوت مینمود و پسیانی با اجرای زیبای این شخصیت، تصویر ماندگاری از یک نقش منفی در تاریخ سینمای ایران ثبت کرد. یکی دیگر از نقشهای جذاب پسیانی که در حافظه سینمایی ما ماندگار شده، بازی متفاوت او در «رضا» در فیلم «چه کسی امیر را کشت»، بود. رضا قرار است راوی خاصی از شخصیت امیر باشد و فصلهای زمانی زندگی او را که کمتر گفته شده، بازگویی کند. فلسفه نگرش او به امیر با دیگر شخصیتها کاملاً متفاوت است یعنی برخلاف دیگرانی که تلاش دارند تصویری یکه، یونیک، خاص و مثبت از امیر ارائه دهند، رضا تلاش دارد تا تصویری بیروتوش و بدون سانسور از رفیق خود برای مخاطبان بنمایاند و به همین علت است که اولینبار فرضیه خودکشی امیر ازسوی رضا بیان میشود. درواقع رضا در میان همه دیالوگهایش، تصویر یک مبارز خاص و درعینحال بدمن را از امیر نمایه میکند؛ شخصیتی مبارز علیه استکبار و ضدطبقه مترف. در یک کلام؛ رضا تصویر گذشته امیر را به پلی برای تحلیل شمایل امروزین او بدل میکند. طنز درونی و تلخ شخصیت رضا که بسیار ناملموس و بهشدت درونی بود، چنان از سوی آتیلا پسیانی به درستی نمود یافت و نمایهای از یک نیهیلیست ضربهخورده از بازی روزگار را در این شخصیت آشکار ساخت که این هنرنمایی را واجد کاندیداتوری دریافت تندیس خانهسینما، برای بهترین بازیگری مرد کرد.
نقشهای تلویزیونی
ازجمله نقشهای ماندگاری که از آتیلا پسیانی در ذهن مردم ثبت شده، کارهای تلویزیونی اوست؛ با تنوعی از نقشها. یکی از آنها سریال ماهرمضانی «گمگشته» بود که او در دو نقش سیدجلال و کریم بازی کرد. ازیکسو خداباوری و جدیت مردی دیندار چون سیدجلال را که معتمد محله و کسبه است، در رفتارها و گفتارهای سیدجلال نمایه میکند و ازسویدیگر رفتار یله و رهای یکدزد خردهپا بهنام کریم را که بهدلیل شباهت با سیدجلال جایگزین او میشود و در پوششی از جدیتانگاری و مقبولنمایی کریم فرورفته در جلد سیدجلال به باور مخاطبان میرساند. برقراری یکدستی و توازن حسی مناسب در اجرای این نقش سخت، برگی مهم و ماندگار در کارنامه بازیگری پسیانی بود. او در سریال «زیر تیغ» هم با اینکه حضور کمی داشت اما خوش درخشید و در ذهنها ماند. او نقش «جعفر»، یک کارگر اصیل، خانوادهدوست و باشرف ایرانی را بازی میکرد که در یک دعوای دوستانه کشته شد. یکی دیگر از نقشهای ماندگار تلویزیونی او، کاراکتر «تقی تاکسی» در سریال «چاردیواری» بود. یک راننده خوشمشرب و شوخوشنگ که با توانایی پسیانی در دیالوگگویی با لحن ترکی، بهشدت دلنشین شده بود. پسیانی همچنین در سریال «دیوار» و در نقش سرهنگ یونس سبزی، تصویر متفاوتی از یک پلیس ایرانی را به تصویر میکشد. بااینهمه اما آتیلا پسیانی، بازیگر تئاتر بود. از آنجا آمده بود، همواره به تئاتر تعلق داشت و بسیاری از بازیهای درخشانش در صحنه تئاتر رقم خورد که نیازمند تحلیلی مستقل است. سینمای ایران، یکی از بهترین بازیگران میانسال خود را از دست داد. 66سالگی میتواند زمان شکوفایی یک بازیگر باشد اما سرطان، فرصت این شکفتن را از او گرفت. یادش گرامی.