| کد مطلب: ۷۸۷۶
تو هیچ‌گاه پیش نرفتی، فرو رفتی*

تو هیچ‌گاه پیش نرفتی، فرو رفتی*

نقد فیلم شهرک

نقد فیلم شهرک

asr azad sahar

سحر عصرآزاد

منتقد فیلم

فیلم سینمایی «شهرک»، درامی است با مایه‌های فلسفی بر بستری رئال که قرار است بحران هویت، تداخل جهان واقعیت و نمایش و مفاهیم اینچنینی را به‌گونه‌ای داستانی به تصویر بکشد اما نه می‌تواند مفاهیم فلسفی خود را دراماتیزه کند، نه خط داستانی جذابی برای پیگیری خلق کند. دومین تجربه کارگردانی علی حضرتی پس از «سازهای ناکوک» و تهیه فیلم‌هایی همچون «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «نیمرخ‌ها» زنده‌یاد ایرج کریمی و «یک قناری، یک کلاغ» زنده‌یاد اصغر عبداللهی، براساس فیلمنامه‌ای از خودش شکل گرفته که می‌توانست خوانشی از فیلم علمی- تخیلی پیتر ویر؛ «نمایش ترومن» باشد. فیلمی که محوریت آن با ستاره ناخواسته یک نمایش تلویزیونی شبیه‌سازی شده است که به‌واسطه یک اتفاق، دیوار باورهایش به جهان اطراف تَرَک برمی‌دارد و گام در راه آگاهی از خود، جهان واقعی و جهان دروغین که احاطه‌اش کرده، می‌گذارد. همین گام، سرآغاز حرکت نمادین او برای رهایی از جهان نمایشی غیرواقعی اطرافش و کشف حقیقت وجودی خود است. در فیلم «شهرک» به‌واسطه تغییراتی در صورت اولیه داستان، نقطه‌ شروع درام از جهان رئال است. قصه‌ای که با علاقه و شور و انرژی چند جوان برای ورود به دنیای بازیگری و حضور در یک پروژه نمایشی، گرم و پرشتاب آغاز می‌شود. بخصوص جنس روابط طراحی‌شده بین کاراکتر اصلی؛ نوید فلاحتی (ساعد سهیلی) و آدم‌های اطرافش از خانواده تا دوست به‌گونه‌ای‌است که در تقارن با روابطی مشابه در بخش میانی فیلم قرار بگیرد. بخشی که قرار است او نقش یک نقاش ساختمان؛ فرهاد مدبر را در لوکیشنی ایزوله‌شده ایفا کند. به‌گفته بهتر رابطه نوید با نامزد، پدر، مادر و... قرار است قرینه روابط نمایشی او در بخش میانی فیلم شده و چالش‌های او برای حضور واقعی در نقش و پذیرش الزامات کاراکتر نمایشی‌اش را به‌دنبال داشته باشد. اما جذابیت این ایده با ورود به شهرک و آغاز زندگی مکانیکی و از پیش مدیریت‌شده که کارگردان در نقش خالق و پدیدآورنده آن حضور فیزیکی هم دارد، به‌واسطه مانورهای تکراری بر دستمایه‌های دراماتیک اندک موجود، به‌کلی از دست می‌رود. در بخش میانی شاهد شکل‌گیری زندگی نمایشی نوید/ فرهاد و ارتباطات او با پدر، مادر و حتی عشق و همسر نمایشی هستیم که حرکت درام در هر مسیر به‌واسطه دستورالعمل ابلاغ‌شده روی کاغذ شکل می‌گیرد؛ حتی گذر زمان، مرگ، زایش عشق و عاطفه. به‌ همین واسطه است که به‌نظر می‌آید فیلمساز در بخش میانی تنها در حال چیدمان عناصر اولیه درام در فیلمِ درون فیلم است که کارکردی جز حرکت عرضی حول محور همان ایده اولیه ندارد و نمی‌تواند گامی فراتر رفته و به‌خصوص تقارن جهان واقعی و نمایش را دراماتیزه کرده و به‌شکلی پویا به تصویر بکشد. تردیدهای نوید به‌خصوص از آن جهت می‌توانست جذابیت وارد کار کند که او را با کنشمندی به حرکت وادارد، درحالی‌که این کاراکتر در موقعیتی تکراری و تقابل‌های کلیشه‌شده در جهان خود فیلم، فقط درجا می‌زند بدون آنکه گامی به پیش نهد. نوید مرتب از مادر، صاحبکار، عشق نمایشی و... در حال سوال و پرسش درباره الزامات روابط خود در جهان نمایشی است و آنقدر این تردید، تزلزل و علامت سوال‌ها را در یک سطح مشخص تکرار می‌کند که به‌جای پیش‌بردن او به‌سمت کوچکترین حرکت و کنشمندی، در قعر رکود و انفعال فرو می‌برد. به‌واسطه اینکه فیلم در بخش میانی کم‌جان و با درامی لاغر پیش می‌رود، بخش‌هایی بی‌جهت بسط و گسترش یافته و به‌شکلی سوال برانگیز برجسته شده‌اند که ازآن‌جمله می‌توان به سکانس عروسی نمایشی اشاره کرد. سکانسی که می‌توانست به‌واسطه نوع پرداخت، زمینه‌ساز تغییرات درونی نوید و پذیرش تدریجی این بازی/ نمایش برای تبدیل‌شدن به جزئی از این دروغ باشد. اما با این شکل بسط و گسترش کاذب، تبدیل به صحنه‌ای زائد، ناکارآمد و حتی خارج از جهان و اتمسفر فیلم شده است. ساعد سهیلی از معدود امتیازات فیلم است که توانسته ابهام و تردیدهای نوید/ فرهاد را به‌شکلی ظریف متناسب با جهان مکانیکی، سرد و سنگی نمایشی که بخش‌میانی اثر را به خود اختصاص داده، نمایان کرده و مخاطب را تا حدی با کاراکتر خود همراه کند.
*بخشی از شعر «وهم سبز» از مجموعه «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

سرمقاله
آخرین اخبار