| کد مطلب: ۵۱۵۸۰

میراثِ آذرنوش برای ایرانیان

نام‌اش به موبدان آتشکده‌ها می‌ماند؛ «آذرتاش آذرنوش.» این نام اما متعلق به یکی از شناخته‌شده‌ترین اساتید ادبیات عرب بود؛ میراثی که آذرتاش آذرنوش از خود به‌جای گذاشت، افزون بر انبوهی از تألیفات درباره ادبیات عرب، کتابی دوجلدی با عنوان «آموزش زبان عربی ۱ و ۲» بود.

میراثِ آذرنوش برای ایرانیان

نام‌اش به موبدان آتشکده‌ها می‌ماند؛ «آذرتاش آذرنوش.» این نام اما متعلق به یکی از شناخته‌شده‌ترین اساتید ادبیات عرب بود؛ میراثی که آذرتاش آذرنوش از خود به‌جای گذاشت، افزون بر انبوهی از تألیفات درباره ادبیات عرب، کتابی دوجلدی با عنوان «آموزش زبان عربی 1 و 2» بود. کتابی که اکنون در کمتر کتابفروشی یافت می‌شود و گویی در میان انبوهای از کتاب‌های نازل خودآموز زبان، گرد فراموشی بر آن نشسته است. اما موضوع این نوشته این است که چرا باید این کتاب را خواند؟ قرن‌ها پیش، بخش بزرگی از فرهنگ و هنر ایران به زبان عربی نوشته می‌شد.

فارابی درباره موسیقی ایرانی، به این زبان می‌نوشت. بخش عمده‌ای از آثار ادبیات عرفانی و علمی ایرانیان به عربی‌اند. اگر بخواهم نام اندیشمندان و ادیبان ایرانی‌ای که آثارشان را به عربی نوشته‌اند بگویم، باید این صفحه و چند صفحه دیگر را سیاه کنم ولیکن چون بحث بر سر این موضوع نیست، برمی‌گردم به آن‌چه مرادم از نوشتن این یادداشت بوده است.

مرادم نیز این است که ما ایرانی‌ها، دست‌کم در این روزها با عربی بیگانه‌ایم، پس جای تعجب نیست که با دایره وسیعی از میراث فرهنگی خودمان نیز بیگانه باشیم. افزون بر این، همسایگان جنوبی‌ کشورمان، بسیاری‌شان، ممالک عرب هستند و عربی ندانستن باعث‌شده تصویری گنگ و نامفهوم از این همسایگان در اذهان ایرانی نقش ببندد؛ تصویری گنگ، نارسا و مخدوش که محصول سیاست است.

ما ایرانی‌ها چقدر از فرهنگ و ادبیات در جهان عرب می‌دانیم؟ این نداشتن را محصول دو چیز می‌دانم؛ نخست «سیاست‌زدگی» و بعد «ملی‌گرایی افراطی که ثمره دوران پهلوی نخست است و با محصولات فرهنگی مانند «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرین‌کوب، پروارتر شد.» اکنون اما وقت آن فرا رسیده که تعصب‌ها را به‌دور بیاندازیم و با زبان عربی آشتی کنیم.

اگرچه اندیشمندان ما می‌بالند که ایرانیانی مانند سیبویه نقش مهمی در صورت‌بندی قواعد و گسترش زبان عربی داشته‌اند اما امروزه دیگر کسی نمی‌تواند با روش‌های گذشته این زبان را بیاموزد. مرحوم «آذرتاش آذرنوش» نیز در مقدمه جلد نخست آموزش زبان عربی نوشته است: «به‌هیچ‌روی نمی‌توان انتظار داشت که هرگز جوانی بیگانه، از طریق خواندن کتاب سیبویه یا کتاب‌هایی نظیر آن، زبان عربی آموخته باشد. حتی امروز که آن معانی در کتاب‌های ساده‌تر و منظم‌تر، در چاپ‌های زیبای رنگین، همراه با تمرین‌های متعدد فراهم آمده است؛ باز هم آموختن عربی به یاری آن دشوار است.» سخن مرحوم آذرنوش دراین‌باره است که ما اکنون نیازمند متدهای جدید آموزش زبان عربی هستیم.

این وزنه سنگین را خودِ آذرنوش در دهه 60 به‌دوش کشید و تا هم‌اکنون هیچ‌کس نتوانسته جا پای او بگذارد. تفاوت کتاب‌های آموزش زبان عربی که آذرتاش آذرنوش نگاشته، در این است که مخصوص فارسی‌زبانان تألیف‌شده است. درواقع این کتاب‌ها ‌باید قرن‌ها پیش به‌دست ایرانیان می‌رسید تا عربی را بهتر بدانند.  شوربختانه شیوه تدریس زبان عربی در مدارس ما به‌گونه‌ای‌است که دانش‌آموزان پس از پایان دوران دبیرستان جز چند کلمه و جمله غیرکاربردی، چیزی در ذهن‌شان باقی نمانده. اسلوب‌های تدریس عربی دلیل این أمر است.

شیوه‌های نوینی نیز هستند که عربی‌آموز را آن‌چنان مسلط به این زبان می‌کند تا بتواند با مطبوعات و رسانه‌های جهان عرب ارتباط برقرار کند. اما نمی‌توان از دایره انصاف خارج شد و عربی‌ندانی ایرانیان را صرفاً از ضعف‌های نظام آموزشی دانست. همان‌طور که ذکر شد، یکی از اصلی‌ترین مشکلات آموزش زبان عربی در ایران، افزون بر متدهای کهنه و از زهوار در رفته، این است که عربی را دینی کرده‌اند. درنتیجه ارتباط برقرار کردن با مسائل غیردینی به‌واسطه زبان عربی چیزی غریب است. این نکته‌ای بوده که آذرنوش در کتاب‌هایش در نظر گرفته. مثال‌هایی که او برای تمرین صرف و نحو آورده، همه به مسائلی روزمره ارتباط دارند.

درنتیجه کسی که به مباحث این دو کتاب مسلط شود، می‌تواند به‌راحتی درباره خودش، روزمرگی‌هایش و فراتر از این دو، دنیای پیرامونش به عربی صحبت کند و بنویسد.  عامل مهمتری که دراین‌میان اثرگذار است، تفاوت ساختاری دو زبان عربی و فارسی است. فارسی از زبان‌های شاخه هند و اروپایی محسوب می‌شود، حال آن‌که عربی از زبان‌های سامی است.

درنتیجه یک ایرانی، زبان‌های اروپایی را آسان‌تر می‌آموزد تا زبان عربی را. ساختار جمله‌سازی در عربی و فارسی به‌کل با هم تفاوت دارد. البته اگر علم زبان‌شناسی به کمک بیاید، می‌توان این تفاوت در ساختار زبان‌ها را بهتر فهمید و آموخت. کار سترگ آذرنوش نیز همین بوده است که با تسلط بر مباحث زبان‌شناسی، قواعد زبان عربی را به‌گونه‌ای نوشته که برای یک فارسی‌زبان قابل آموختن باشد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار