چهار کلید برای درهای بسته زندگی/درباره « آنچه قویترت میکند» که یک کتاب واقعاً خودیار است
کتاب «آنچه قویترت میکند» با عنوان فرعی «بالیدن در دل تغییر و بلاتکلیفی» از همان دست کتابهای خودیاری است که به گمان من ویژگیهای لازم برای قابل اعتماد بودن را داراست.

از بین تمام شوخیهایی که با روانشناس جماعت میشود، این یکی را خیلی زیاد دوست دارم: «بهش گفتم: خیلی استرس دارم، چیکار کنم؟ گفت: خب استرس نداشته باش! گفتم: همین؟ گفت: آره، آخه من دانشجوی ترم اولم، تا همینجا رو خوندیم!» قصه بیشتر کتابهای خودیاری به همین لطیفهی شاید نهچندان بامزه شبیه باشد.
توصیههای آب دوغ خیاری آدمهایی که خیال میکنند آنهایی که به دنبال چنین کتابهایی هستند، عقل سلیمشان قد نداده که بدانند چه چیزهایی خوباند و چه چیزهایی نه! که مثلاً نباید غم گذشتهای را خورد که دیگر نیست، که نباید درگیر نگرانیهای آیندهای که نیامده بود، که خشم چیز بدی است و باید مهارش کرد! مسئله تشخیص خوب و بدی از این دست نیست که بشود انتظار داشت با یک یا چند توصیه و پند و نصیحت طرف را مجاب کرد که از خر شیطان پایین بیاید و تصمیم بگیرد از همین فردا یا نهایتاً چند روز آینده (چراکه بعضیهایشان وعده شادکامی و رستگاری و بهبود پس از فلان مقدار روزها را میدهند) زندگی جدیدی را با قوای اراده یکهوییاش شروع کند!
هر کتابی خودیاریای خوب است؟
قصه تغییر و بهبود، گاه قصهی پُرغصهی آدمی است که همه زورش را زده و نسخههای متعدد زیادی را به کار بسته تا از رنجهای زندگیاش خلاصی پیدا کند. قصهی تلاشهایی است که به ثمر نرسیدهاند و همه امیدهای واهی توصیههای اساتید خودساختهی خودیاری نهتنها کمکی نرساندهاند، بلکه شبیه سنگ بزرگ سیزیفوس دست آخر قِل خورده و برگشتهاند به همان نقطه، شاید هم با کمی درد و غصه بیشتر. یاری رساندن به خود البته که ایده بدی نیست. خواندن کتابهایی هم در این زمینه میتواند کمک مهم و بزرگی باشد.
ولی هر کتابی؟ یعنی هر کتابی با عنوان خودیاری، واقعاً یاریرسان و مفید هم هست؟ به گمان من نه. بعضیهایشان به اندازه همان لطیفه آبکی بالا هم حرف برای گفتن ندارند. به شخصه با موردی از همین اساتید خودیاری به تازگی در اینستاگرام مواجه شدم که توصیه میکرد بعد از شکست عشقی، همچنان در عاشق ماندن پافشاری کنید، چون عشق واقعی از بین نمیرود!
که یعنی نهتنها بدبختی رهاشدن و از دست دادن رابطه را باید به جان بخری، بلکه با نیتی رومانتیک و به توصیه استاد باید برای توی گِل ماندن همه توانت را به کار ببری! و همینها را با چنان هیبت و اطمینانی میگفت که آدم میترسید به گفته شک کند! از این دست توصیههای دلبخواهی و البته گاه به شدت مضر تا دلتان بخواهد همه جا ریخته. از کتابهای خودیاری یا سمینارهای موفقیت و شادکامی و... گرفته تا بلاگرهای خوش به حالی که به پشتوانه چندصدهزار فالوئر، خیال کردهاند که میتوانند برای بحران بشریت راهحل تازهای بیابند!
وِیژگیهای کتاب خودیاری
اما کتاب خودیاری باید چه ویژگیهایی داشته باشد که از موارد فوق مستثنی شود و بتواند واقعاً یاریرسان باشد؟ به گمان من یکی از ویژگیهای بارز کتاب خودیاری خوب، و اصلاً چرا تعارف کنیم، مهمترین ویژگی لازم و بایسته آن، مبتنی بر پژوهش و شواهد بودن آن است. اینکه چیزی به من نوعی کمک کرده آدم بهتری باشم، الزاماً دلیلی برای مفید بودن همان چیز برای شما نیست. اما اگر پای مطالعات علمی وسط بیاید، اوضاع کمی قابل اطمینانترخواهد شد.
گزینه مهم بعدی نویسنده یا نویسندههای کتاب است. اینکه از چه جایگاه و منظری دارند به موضوع نگاه میکنند. به همان دلیل که کتاب یک روانشناس در زمینه اختر فیزیک نباید خیلی قابل اعتنا و اعتماد باشد، کتاب یک آدم غیرمتخصص که کاملاً مبتنی بر تجربه شخصی نوشته شده هم نمیتواند خودیاری ِ قابل اعتمادی باشد. اینکه کتاب در چه زمینهای است، چه تبیین و توصیفی از موضوع دارد و برایش چه راهحلهایی پیشنهاد دارد، موضوعات مهم بعدی هستند.
تنوع ساحات روانی
کتاب «آنچه قویترت میکند» با عنوان فرعی «بالیدن در دل تغییر و بلاتکلیفی» از همان دست کتابهای خودیاری است که به گمان من ویژگیهای لازم برای قابل اعتماد بودن را داراست. توسط سه روانشناس آموزشدیده و برجسته (لوییز هِیز دکترای روانشناس بالینی، جُزف سیاروچی استاد روانشناسی با 140 مقاله علمی و چندین کتاب و اِن بیلی کارشناس ارشد روانشناسی و درمانگر صاحب صلاحیت) نوشته شده است.
کتاب رویکرد مشخصی به موضوع تابآوری و افزایش توان زیستن در شرایط مبهم و بلاتکلیفی دارد. اما مهمترین ویژگی کتاب این است که نهتنها در باغ سبز را در این زمینه مشخص نشان میدهد، که کلیدهایی هم برای گشودن آن به خواننده آموزش میدهد. کتاب تقسیمبندی جالبی از تنوع ساحت روانی ارائه میکند. این تقسیمبندی شامل چهار ویژگی عمده روانی همه ما میشود:
-جنبهای که شبیه صدایی در سر ما مشغول گفتوگوست و سعی میکند راه و رسم درستی برای مسائل پیشنهاد کند. در این کتاب با عنوان نصیحتگر(advisor) شناخته میشود. این بخش نماینده افکار و باورهایی است که در مورد خودمان، دیگران و کل زندگی داریم.
-جنبهای که شبیه به یک ناظر بیرونی میتواند به ما و تمام چیزی که هستیم نگاه کند. این بخش همان توانایی شگفتانگیز مغز ماست که باعث میشود خودآگاهی داشته باشیم، به افکار و احساسات و حتی بر حالات بدنی خودمان نظارت کنیم و رویشان تاثیر بگذاریم. در کتاب با عنوان پیبرنده (noticer) نامگذاری شده است.
-جنبهی دیگری که همان قوای ارادی ماست برای ایجاد تغییر و خروج از وضعیت موجود. وقتی احساس میکنیم شرایط باید تغییر کند و چیزی باید متفاوت از قبل رخ بدهد. همان قوایی که ما را در مسیر تغییر و بهبود شرایط به پیش میبرد. نویسندههای کتاب اسم این توان روانشناختی مهم را گذاشتهاند کاشف ( discoverer).
-و در آخر جنبه مهمی که در رویکردی که نویسندههای کتاب در آن آموزشدیده و مشغول فعالیتهای مختلفند (رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) نقش مرکزی دارد، بخشی است که ارزشها و اولویتها را تعیین میکند. گرایشی از ما که وقتی قرار باشد چیزی تغییر کند، و اگر از خود بپرسیم برای رسیدن به چه چیزی باید تغییر کنیم، جواب مشخصی خواهد داد.
این بخش مهم که نقشی کانونی در کتاب ایفا میکند، با عنوان ارزشگذار (valuer) شناخته میشود. «آنچه قویترت میکند» با استفاده از این چهار کلید، سراغ درهای بسته زندگی و سختیهای گاه طاقتفرسای آن میرود. نهفقط راهکاری عملی برای اینها دارد، بلکه روشهای البته مبتنی بر شواهد علمی برای اجرای آن راهکارها هم ارائه میکند که شبیه ابزارهای مکانیکی برای تعمیر زندگیمان کاربرد خواهد داشت. کتاب در کنار این ویژگیهای مهم، نثر روان و زبانی شیوایی هم دارد.
آنچه قوی ترت میکند
نویسنده: لوییز هِیز، جُزف سیاروچی، اِن بیلی
مترجم: سامان نونهال و الهه اکبری
انتشارات: نشر کرگدن
قیمت: 300 هزار تومان