| کد مطلب: ۳۹۵۶۹

نوزایی فرهنگ سوریه پس از نازایی

در طول پنج دهه حکومت خاندان اسد، روشنفکران سوری با انواع سرکوب مواجه بوده‌اند؛ چه آن‌هایی که رسماً اعلام بی‌طرفی کرده بودند، چه آن‌ها که علناً مخالفت خود را با حکومت اذعان می‌کردند.

نوزایی فرهنگ سوریه پس از نازایی

سال‌ها، تولید محصولات فرهنگی و هنری در سوریه افولی چشمگیر داشت؛ عدم‌حمایت دولت از هنرمندان مستقل، رانت و فساد و مهمتر از همه، دستگاه سانسور حاکمیتی از مهمترین عوامل تنزل‌یافتن محصولات فرهنگی و هنری در دوران حاکمیت خاندان اسد بوده است. در طول پنج دهه حکومت خاندان اسد، روشنفکران سوری با انواع سرکوب مواجه بوده‌اند؛ چه آن‌هایی که رسماً اعلام بی‌طرفی کرده بودند، چه آن‌ها که علناً مخالفت خود را با حکومت اذعان می‌کردند.

  در این میان باید توجه داشت که سَتَروَن بودن فرهنگ و هنر در دهه‌های گذشته، فقط به‌دلیل ناکارآمدی حاکمیت اسد نبوده؛ چراکه از 2011 به این‌سو، شورش‌های پی‌درپی علیه حکومت باعث شد بخشی از زیرساخت‌های فرهنگی این کشور ویران شود. هرچه زمان می‌گذشت، بر حجم این تخریب‌ها افزون می‌شد تا جایی که در هشتم دسامبر، یعنی در واپسین روزهای بقای حاکمیت اسد بر سوریه، اقدامات خرابکارانه‌ای مانند سرقت اسناد دولتی و شکستن درهای این وزارتخانه توسط افراد ناشناس گزارش شده بود. افزون بر این، هنوز درهای کتابخانه ملی بسته است. خانه اپرا در ساختمان اداره کل فرهنگ و هنر به همراه تعدادی دیگر از نهادهای فرهنگی مانند اتحادیه نویسندگان عرب و ساختمان «تئاتر و سینمای شام»، همچنان تعطیل هستند.

اما این اختگی فرهنگی چگونه به سوریه رسید؟ پاسخ این پرسش را می‌توان از لابه‌لای گفته‌های کسانی جست که دهه‌ها در فضای فرهنگی و هنری سوریه نفس کشیده‌اند. یکی از آن‌ها «یعرب العیسی» رمان‌نویس و روزنامه‌نگاری ا‌ست که به‌خاطر آثارش موفق به دریافت سیاهه‌ای بلندبالا از جوایز بین‌المللی شده است.

او در یکی از تازه‌ترین مصاحبه‌هایش گفته است: «در دهه‌های 60 و 70 میلادی که بعثی‌ها حکومت نوپای خود را در سوریه بنا نهادند، وزارت فرهنگ تنها نهادی از حکومت بود که برنامه‌هایش متأثر از اندیشه بعثی‌ها نبود و به‌نوعی مستقل‌تر از بقیه نهادها عمل می‌کرد.» اشاره این نویسنده سوری به کودتای 1963 است که حزب بعث سوریه بر تمامیت ارضی این کشور سلطه یافت و اداره دولت را برعهده گرفت.

  بررسی فرهنگ و هنر در تمام کشورهایی که یا دستخوش انقلاب بوده‌اند یا کودتا، این واقعیت را نشان می‌دهد که پروسه تولید محصولات فرهنگی در بازه قبل و پس از انتقال قدرت، امری است تدریجی. یعنی به‌یک‌باره محصولات فرهنگی یک جامعه با افت کیفیت یا حتی کمیت مواجه نمی‌شوند، بلکه به‌مرور زمان این اتفاق می‌افتد. سوریه بعثی نیز از این قاعده خارج نبوده. هنگامی که «امین الحافظ» در پی کودتای 1963 قدرت سیاسی را در این کشور قبضه کرد و حزب بعث را حزب حاکم بر کشور معرفی کرد، این هنرمندان و فرهنگ‌وران حکومت قبلی در سوریه بودند که کار خودشان را می‌کردند.

درست است که بعث، حزبی سوسیالیستی بود و از اساس با مضامین بورژوایی سر مخالفت داشت، اما در آن سال‌ها بورژوازی خطری به‌مراتب سبک‌تر از دشمن نظامی، یعنی اسرائیل به‌شمار می‌رفت. هم‌وغم قدرت‌مداران، دیپلماسی و جنگ بود تا فرهنگ و هنر. منطقی هم بود. دستگاه‌های نظارتی کمترین حساسیت را روی کار هنرمندان داشتند. البته نباید فراموش کرد که در آن حکومت نوپا، کم نبودند هنرمندانی که گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند و در آثارشان تلویحاً سلطه بعث را تأیید می‌کردند. پس از یک‌سو، دولتمداران سر ستیز با هنرمندان نداشتند و از سوی‌دیگر، هنرمندان در زمانه‌ای می‌زیستند که چپ‌گرایی نوعی ژست روشنفکری به‌شمار می‌رفت. درمجموع می‌توان گفت، تنش میان عرصه فرهنگ و سیاست کم بود.

  این روند یک‌دهه طول کشید؛ تا آن‌زمان که شماری از صاحبان اندیشه، هنرمندان و روشنفکران به این واقعیت دست یافتند که حزب بعث نمی‌تواند ایده سوریه مدرن آینده را محقق کند. چراکه یکی از ارکان مدرنیته برابری حقوق شهروندی است و این حق پس از 1971 که حافظ اسد بر سر کار آمد رفته‌رفته از سوری‌هایی که خواهان برابری بودند، گرفته شد؛ در دوران حکومتِ اسدِ پدر، اقلیت علوی این کشور که کمتر از یک‌پنجم این جامعه بودند به‌تدریج بر اکثریت اهل سنت سیطره یافتند و طایفه‌گرایی و اختلافات مذهبی شدت یافت.

پیوند میان دولت و ملت ازهم‌گسیخت و شکایت‌های مردمی از ناعدالتی، افزون و افزون‌تر شد. روشنفکران و هنرمندان نیز در همین بستر با حکومت قهر کردند. بسیاری‌شان. نه همه. از یک‌سو، تاختن محصولات فرهنگی به سیاست‌های وقت پرحرارت‌تر شد و از سوی‌دیگر، حساسیت دستگاه‌های نظارتی بر کار هنرمندان و تولیدکنندگان محصولات فرهنگی بیشتر شد. سانسور، توقیف و فشار بر هنرمندان ماحصل این جدال بود. 

همین روند تا پایان حاکمیت بشار بر سوریه نیز باقی ماند. این روزها بسیاری از هنرمندان در غربت به کشورشان بازگشته‌اند تا سوریه پسااسد را ببینند؛ اگرچه آن‌ها نیز بی‌خبر از آینده‌ فرهنگ و هنر در کشوری هستند که توقیف، ممیزی و سانسور واژه‌هایی گوش‌آشنا در همه تحولات سیاسی کشورشان بوده. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار