کنترلگر، سرگرمساز و دستکاریکننده/ سویههای منفی سیطره تکنولوژی بر فرهنگ بشری
شما وقتی اندیشه متفکران بزرگ حوزه ارتباطات یا جامعهشناسی را بررسی میکنید، درمییابید که بر تعیینکنندگی یا تعیینبخشندگی فناوری تاکید بسیار دارند. بهعقیده آنها، فناوریهای ارتباطی و رسانهای به شکلدهی نیروهای ذهنی ما کمک میکنند و از بعدی معرفشناختی برخوردارند. بهعبارتدیگر، نظام معنایی یا نظام دانایی ما یا معرفت و شناخت ما از جهان، متاثر از فرمهای ارتباطی و رسانهای است.

نظر به عنوان نشست حاضر؛ «ارتباطات در تلاقی فرهنگ و فناوری» باید اشاره کنم این دو مقوله چنان در یکدیگر تنیده شدهاند که تفکیکشان از هم، به سادگی میسر نیست. از یک سو، فناوری یا تکنولوژی سازنده فرهنگ است و از سوی دیگر، فرهنگ میتواند در برساخت معنایی ما از فناوری یا تکنولوژی تاثیرگذار باشد. به هر رو، ما دریافت معنایی یکسانی از فناوری یا تکنولوژی در دست نداریم تا جایی که فناوری جدید را برخی دانش و برخی فرصتی برای توسعه قلمداد میکنند. تا جایی که درخصوص تمام فناوریهای ارتباطاتی، برساختهای معنایی متفاوتی وجود دارد.
فرهنگ اما شامل یک نظام معنایی مشترک است؛ مجموعهای از تصورات و ادراکات ما که نظامی از قصه و روایت را شکل میدهد. درواقع آنچه فکر ما را شکل میدهد، چیزی است که در فرآیند جامعهپذیری بهواسطه فرهنگ آموختهایم. از طرف دیگر تکنولوژیهای ارتباطی یا رسانهها، هم از جنبه فیزیکی و فنی برخوردارند و هم از جنبه نمادین. پس هیچ رسانهای نیست که صرفاً جنبه فیزیکی و فنی داشته باشد و قطعاً حائز جنبه نمادین نیز هست. من اما به خاطر عرصهای که به آن علاقهمندم و در آن تدریس میکنم، میکوشم بیشتر به سویههای انتقادی نسبت تکنولوژی و فرهنگ اشاره کنم.
شما وقتی اندیشه متفکران بزرگ حوزه ارتباطات یا جامعهشناسی را بررسی میکنید، درمییابید که بر تعیینکنندگی یا تعیینبخشندگی فناوری تاکید بسیار دارند. بهعقیده آنها، فناوریهای ارتباطی و رسانهای به شکلدهی نیروهای ذهنی ما کمک میکنند و از بعدی معرفشناختی برخوردارند. بهعبارتدیگر، نظام معنایی یا نظام دانایی ما یا معرفت و شناخت ما از جهان، متاثر از فرمهای ارتباطی و رسانهای است. کمااینکه معتقدند، در نظام ارتباطی شفاهی و سنتی، گفتمان غالب در حوزه معرفت بشری، اسطوره و افسانه بوده است. در نظام ارتباط چاپی؛ علم، در نظام ارتباط رادیویی و تلویزیونی؛ تکنولوژی و در دوران جدید؛ فن و داده. به این معنا، نظامها و فرمهای ارتباطی میتوانند سازنده معرفت و شناخت بشری باشند.
حتی آنچه ما بهعنوان حقیقت درک میکنیم کاملاً متاثر از فرمهای ارتباطی است. بهمعنای دیگر فرم ارتباطی است که تعیین میکند حقیقت چیست. بهعنوان مثال، دادگاهی امروزین را با حضور یک شاکی، متشاکی و قاضی درنظر بگیرید. قاضی براساس کتاب قانون، داوری و تعیین میکند که حق با کیست. بااینحال میدانیم که در یکی از قبایل غرب آفریقا هنگامی که یک شاکی و یک متشاکی برای داوری نزد رئیس قبیله میروند قضاوت و داوری براساس ضربالمثلها و گزینگویههای موجود در فرهنگ عامه انجام میشود. پس فرم، تعیینکننده گفتمان و حقیقت است.
با این حساب معتقدم، از این منظر میتوان فرهنگ بشری را تفسیر کرد و دریافت چگونه هر نظام و فرم ارتباطی، فرهنگ خود را شکل میدهد. نکته دیگر، ذات دوگانه فناوری و رسانههای ارتباطی است. برخی ممکن است با نگاهی خوشبینانه از سویههای مثبت تکنولوژی و رسانه یاد کنند درحالیکه قطعاً از سویههای منفی نیز برخوردار است. درواقع تکنولوژی درحالیکه میتواند در مواردی فرصتی جهت رهایی و آزادی برای ما فراهم آورد، بهعنوان ادارهکننده، تنظیمکننده و مهندسیکننده رفتارمان براساس دادهکاویهای دقیق نیز وارد عمل میشود.
درخصوص سیطره و سلطه تکنولوژی بر فرهنگ بشری، سه استعاره یا مفهوم وجود دارد که بهعنوان پایانبندی صحبتم به آنها اشاره میکنم؛ یکی برگرفته از این مفهوم که جامعه، زندانی است که در آن کنترلی شدید بر همه شهروندان اعمال میشود. این وجه از کنترل را امروزه از طریق تکنولوژیهای ارتباطی ازجمله دوربینهای هوشمند مداربسته اعمال میکنند. درواقع ما در یک جامعه مراقبتی و نظارتی زندگی میکنیم و شکی در آن نیست. وجه دیگر این کنترل، کنترل و نظارت یا سرکوب نرم است. به این معنا که دیگر نیازی به سرکوب نیست و میتوان از طریق سرگرمسازی اقدام کرد.
درواقع شکل معتدل و نرمی از اداره و کنترل جامعه، سرگرمکردن مردم به قصد خوشبودن آنها و لذتبردنشان است. شکل آخر نیز، شکلی است که برای توصیف آن از واژه دستکاری استفاده میکنند. بهعبارتدیگر شیوههای جدید دادهکاوی و رصد دادههای مربوط به رفتار و کنش ما میتواند بهگونهای انجام شود که آیندهمان را پیشبینی کند، آن هم برخلاف این تصور که ما آینده را با عاملیت و فاعلیت خود میسازیم. من البته منکر مزیتهای تکنولوژی برای بشر نیستم اما معتقدم قطعاً باید به سویههای منفی آن نیز نگاه کرد و از خود پرسید تکنولوژی اگرچه چیزهایی به ما داده، در قبال آن چه چیزهایی از ما گرفته است؟