رویدادی پخته اما با مشکلات همیشگی/سیوششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران افتتاح شد و همچنان بسیاری از کارها در دقیقه ۹۰ انجام میشود
سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران افتتاح شد. امسال اولین دوره برگزاری این رویداد فرهنگی در دولت چهاردهم است. نمایشگاه کتاب فارغ از همه حاشیهها، اتفاق مهمی است که علاوه بر وزن فرهنگی که در جامعه ایجاد میکند، میتواند به حیات نشرهای کوچک هم کمک کند و از طرفی، محل سودآوری برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم محسوب میشود.

سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران افتتاح شد. امسال اولین دوره برگزاری این رویداد فرهنگی در دولت چهاردهم است. نمایشگاه کتاب فارغ از همه حاشیهها، اتفاق مهمی است که علاوه بر وزن فرهنگی که در جامعه ایجاد میکند، میتواند به حیات نشرهای کوچک هم کمک کند و از طرفی، محل سودآوری برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم محسوب میشود.
در تمام این سالها مسائل صنفی و حاشیههایی درباره برگزاری این نمایشگاه وجود داشته که کموبیش به گوش مخاطب این رویداد هم رسیده. چند روز پیش از شروع برگزاری نمایشگاه با حسین جاوید، فعال حوزه نشر و صاحب انتشارات سده گفتوگو کردیم. اینکه چند روز مانده به افتتاح نمایشگاه هنوز برخی از مسائل حل نشده، همچنین در میان هیاهوی این رویداد فرهنگی و حضور نشرهای بزرگ، یک انتشاراتی کوچک چطور میتواند به مسیر فرهنگی خود ادامه دهد، موضوعاتی است که به آن پرداختیم.
تغییری بزرگ از سوی دولت جدید
پس از شیوع کرونا یعنی از اردیبهشتماه 1399، چرخه نشر در ایران دچار تحولاتی شد. یکی از بزرگترین مسائل این بود که تا مدتی امکان برگزاری حضوری نمایشگاه وجود نداشت، بنابراین دولت تصمیم گرفت بخش مجازی را به نمایشگاه وارد کند. اما مسئله دیگر ضرر بزرگ به کتابفروشیها در دوران کرونا بود. چون کتاب یک کالای ضروری نیست و ناخودآگاه مردم ترجیح میدادند در کتابفروشیها حضور پیدا نکنند.
این اتفاق باعث شد که کتابفروشیها هم به حاضران در نمایشگاه کتاب اضافه شوند. حالا در دولت چهاردهم تصمیم گرفته شده که این بخش از نمایشگاه حذف شود. حسین جاوید در توضیح این مسئله گفت: «بهرغم تمام مخالفتهایی که وجود داشت، ارشاد کتابفروشیها را هم بعد از کرونا وارد نمایشگاه کرد. این در حالی بود که یکی از قوانین مهم نمایشگاه همیشه این بود که اگر ناشری کتابی از انتشارات دیگری را در غرفهاش میگذاشت، غرفهاش پلمب میشد یا به هیئت تخلفات معرفیاش میکردند.
اما وقتی کتابفروشها به جمع حاضران در نمایشگاه اضافه شدند، این اتفاق از سمت قشر معدودی از کتابفروشیهای سودجو، شرایطی را فراهم کرد که در آنها آبروی صنف را به بازی گرفتند و کتابهای افست و تقلبی میفروختند. یعنی در این شرایط کتابفروشیها، کتاب همه انتشاراتیها را میفروختند اما انتشاراتیها اجازه نداشتند کتاب همدیگر را بفروشند. این تناقض آشکاری با آییننامه وزارت ارشاد داشت». حالا با روی کار آمدن دولت چهاردهم تصمیم شورای سیاستگذاری نمایشگاه بر این روند قرار گرفته که جلوی حضور کتابفروشیها در نمایشگاه گرفته شود و از طریق دیگر این بخش از زنجیره تامین نشر را حمایت کنند.
با توجه به گفتههای این فعال نشر، انگار این تصمیمگیری کار را در صنف ناشران به اعتراض و حتی تهدید کشانده. اما شورای سیاستگذاری و وزارت ارشاد مقاومت کردند تا سنگبنای اشتباهی که در دولتهای قبلی گذاشته شده، تصحیح شود. جسین جاوید در ادامه اشاره به تغییرات نمایشگاه در دوره جدید به یک اتفاق خوب دیگر هم اشاره کرد و آن حمایت دولت از ناشران الکترونیک در نمایشگاه سیوششم است. طرحی نو که اگرچه دیر اما همگام با صنعت نشر در دنیاست و باید نتایج آن را در سالهای بعد بررسی کرد.
روزهای پیش از شروع نمایشگاه کتاب
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از سال 1366 شروعبهکار کرده و حالا دیگر وارد سیوششمین دوره برگزاریاش شده؛ یک رویداد فرهنگی که دیگر به پختگی رسیده؛ این موضوع در روش ثبتنام ناشران برای حضور در این نمایشگاه قابل مشاهده است. از طرفی امسال بهدلیل نبود حدس و گمانها برای جابهجایی محل نمایشگاه مانند چندسال اخیر، انگار ناشران با خیال راحتتری به برگزاری این رویداد در مصلی تهران مطمئن بودند.
اما چیزهایی هست که هر سال تکرار میشود و گاهی آزاردهنده است. جاوید درباره روزهای پیش از شروع نمایشگاه و روال همیشگی که وجود دارد، میگوید: «ما همیشه اصطلاحاً دقیقه 90 هستیم. هرسال همین داستان است و ما هرچه اعتراض میکنیم، گوش شنوایی نیست. نمایشگاه 17 اردیبهشتماه شروع میشود. از پنج روز پیش از شروع نمایشگاه هنوز ناشران جای خودشان را نمیدانستند و غرفهسازی هم شروع نشده بود. البته همه میدانیم که تا روز شروع نمایشگاه بالاخره انجام میشود اما چرا باید همیشه همهچیز با عجله باشد.
در بسیاری از سالهای برگزاری نمایشگاه، روز اول بعد از افتتاحیه و حتی حضور رئیسجمهور و وزیر ارشاد، در سالنها میبینیم که هنوز اینطرف و آنطرف میدوند. یکی کارتخوانش قطع است، یکی کتیبهاش نصب نشده و یکی هنوز دارد بار جابهجا میکند. این خیلی مناسب نمایشگاه نیست. اگر ارشاد با برنامهریزی دقیقتری پیش برود، وقتی درهای نمایشگاه به روی مردم باز میشود، از همان ثانیه اول همهچیز مرتب خواهد بود.» البته بخشی از این ناهماهنگیها به خود ناشران هم برمیگردد که تا روزهای دوم و سوم هنوز مشغول تجهیز غرفههایشان هستند.
این فعال نشر در ادامه توضیح میدهد: «البته تنها ارشاد را نباید آماج انتقادات قرار داد، واقعیت این است که 10 تا 12 ارگان دولتی در نمایشگاه دخیل هستند و هماهنگی سخت است. اما بههرحال تا پنج روز مانده به افتتاح جشنواره هنوز هیچکس غرفه خودش را نمیشناخت.»
چه کسانی از نمایشگاه جا میمانند
همیشه بحث عدمحضور برخی ناشران در نمایشگاه کتاب مطرح بوده؛ موضوعی که در سالهای اخیر و بهدلیل بروز برخی مسائل سیاسی و اجتماعی شکل جدیتری هم به خود گرفته. اما اینکه واقعاً چه ناشرانی حق حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب را ندارند بیشتر از اینکه یک موضوع سیاسی باشد، مسئلهای صنفی است. یعنی تخلفات ناشران معمولاً آنها را از حضور در این رویداد منع میکند. صاحب نشر سده ـ در توضیح این موضوع ـ این عدمحضور را به سه دسته تقسیم میکند: «برخی از ناشران خودشان تمایلی به حضور ندارند.
مثلاً ناشران بزرگی مثل نشر نی، نشر مرکز و نشر قطره. آنها معتقدند، برای حمایت از کتابفروشیها در نمایشگاه حاضر نمیشویم یا برخی دیگر معتقدند که توجیه اقتصادی ندارد. اما گروه دوم آنهایی هستند که تخلفاتی داشتهاند. مثل فروش کتاب غیر، کپی، کتابسازی و... انتظار جامعه نشر هم این است که این دسته حضور نداشته باشند. یک دسته کوچک هم شاید بهدلایل سیاسی از حضور منع شوند، اما معمولاً خیلی بهندرت این اتفاق افتاده که ناشری را بهدلایلی غیر از دلایل صنفی از حضور در نمایشگاه محروم کنند. البته در این میان بعضی از نشرهای کوچک هم دوست دارند که این جنجالها را بهوجود بیاورند.»
ماجرای یارانه و بُن کتاب چیست
در همه این سالها موضوعی مورد مناقشه درباره نشرهایی که در نمایشگاه حضور پیدا میکنند، وجود داشته و آن یارانه و کمکهایی است که از سوی وزارت ارشاد به نشرها میشود. اما انگار نهتنها کمکی از سوی ارشاد صورت نمیگیرد، بلکه اتفاقاً نمایشگاه از طرق مختلف برای وزارت ارشاد سودده است. برای غرفه نشرهای کوچک تا متوسط، بین 2 تا 4 میلیون اجاره گرفته میشود و هرچه غرفه بزرگتر شود، به همان نسبت اجاره بالاتر میرود. غرفههای تبلیغاتی و اغذیه هم اجاره داده میشوند. از طرفی معمولاً یک بانک حامی مالی است.
این روند باعث میشود درنهایت برای وزارت ارشاد چندده میلیارد سود ایجاد شود. سوالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا در این شرایط برای یک ناشر کوچک صرفه اقتصادی دارد که در این ماراتن شرکت کند؟ حسین جاوید درباره این سوال میگوید: «هر ناشری برای اینکه بتواند در نمایشگاه غرفه بگیرد، حداقل به چاپ 40 عنوان کتاب در پنج سال اخیر نیاز دارد. طبیعتاً ناشری که به این حجم از انتشار کتاب رسیده باشد، حتماً درآمدی دارد که بتواند از عهده مخارج کوچکتر مانند اجاره غرفه برآید. اگر هم نتواند دیگر براساس حساب و کتاب خودش است که ببیند نمایشگاه برای او نفع مادی و معنوی دارد یا نه. مثلاً بعضی از نشرها با هدف برندسازی در نمایشگاه حضور پیدا میکنند.» موضوع دیگر ماجرای بُن کتاب است که برای بخشی از قشرهای جامعه در نظر گرفته میشود.
بُن کتاب تا پیش از مجازیشدن نمایشگاه محلی برای ایجاد فساد بود. برخی ناشرها بنها را نقد میکردند یا از یارانه کتابها سوءاستفاده میکردند. اما بعد از سال 1399 بُنها فقط بهصورت مجازی قابل استفاده بودند تا فساد حاصل از آن کم شود. جاوید در توضیح این موضوع و تمهیدات دولت جدید میگوید:«امسال شنیده شده زیرساختی دارد فراهم میشود، هم در بخش مجازی و هم حضوری که فساد در استفاده از بُنها و یارانهها به حداقل برسد.»
نمایشگاه کتاب واقعاً مفید است یا مضر؟
در حاشیه هر رویداد فرهنگی، علاوه بر نکات مثبت همیشه نقطهضعفهایی وجود دارد که مورد نقد قرار میگیرد. علاوه بر آن مخالفان و موافقانی هم وجود دارند که به تناسب از آن طرفداری یا انتقاد میکنند. اما همیشه این سوال مطرح است که آیا نمایشگاه کتاب واقعاً مفید است یا مضر. در این میان کتابفروشیها معتقدند، نمایشگاه مضر است و تنها باید محلی برای نمایش باشد، نه فروش. زیرا به کسبوکار کتابفروشیهای سطح شهر لطمه وارد میکند.
جاوید که حالا سالهاست در میان این کشمکش حضور دارد، معتقد است: «نتیجه این انتقاد، مخاطب سرگردان است.» مخاطب یکسال تصمیم میگیرد نرود و سال بعد ترجیح میدهد حضور داشته باشد. درواقع او نمیداند که دارد به کتابفروشیها آسیب میزند یا نه. اما در تحلیلی دیگر وقتی موازنه درستی میان تعداد کتابفروشیها و ناشران نیست، انتشارات هم از عرضه برخی کتابهایش در طول سال باز میماند. صاحب انتشارات سده به این عدمتوازن هم اشاره میکند: «ارشاد میگوید بالغ بر 20 هزار مجوز نشر صادر کردهایم.
اما واقعیت این است که شاید حدود دو هزار ناشر فعال و نیمهفعال داریم و تقریباً هزار کتابفروشی فعال در سطح کشور. معمولاً در همه دنیا تعداد کتابفروشیها چند برابر ناشران است. در این شرایط معمولاً ناشران کوچک، متوسط و حتی بزرگ، این امکان را پیدا نمیکنند که کتابهایشان را در کتابفروشیها عرضه کنند. کتابفروشیها هم معمولاً کتابهای خوشفروش و کمریسکتر را میفروشند. اما نمایشگاه این شرایط را فراهم میکند که این دسته از کتابهای جامانده از چرخه عرضه در کتابفروشیها هم دیده شوند و به فروش برسند.»
اما موضوعی که مهم است، بازنگری در زنجیره پخش و فروش کتاب در ایران است. براساس گفته این فعال حوزه نشر: «زنجیره دچار مشکل شده و تسویهحسابهای طولانیمدت، حدود 6 تا 8 ماهه باعث میشود که ناشر نقدینگی نداشته باشد. مثلاً ناشر امروز کتابش را چاپ کرده و هزارتا فروخته. اما طول میکشد تا این پول به او برسد.
اگر بخواهد فردا کتاب را به چاپ دوم برساند، باید پول چاپ دوم را نقدی پرداخت کند. این وقفهای که بین فروش و تسویه به وجود آمده، باید بازنگری شود. این وقفه ضربهزننده است، بنابراین نمایشگاه شبیه یک مُسکن عمل میکند که ناشرها نقدینگیشان را برطرف کنند و به حیاتشان ادامه بدهند.» البته این موضوع درباره نشرهای کوچک صدق میکند. اگر نمایشگاه برگزار نشود، ناشرهای کوچک حذف میشوند، ناشرهای متوسط تضعیف میشوند و تنها ناشرهای بزرگ میمانند. این شرایط بهضرر همه مخصوصاً کتابفروشیهاست؛ زیرا وقتی صنفی انحصاری میشود، این بازیگران اصلی هستند که قواعد را تعیین میکنند.