داستان بازماندگان/هنوز اینجا هستم والتر سالس، داستان آشنای دیکتاتوری و ناپدید شدن پدر یک خانواده را به تصویر میکشد
«هنوز اینجا هستم»، فیلم عمیقاً تکاندهندهی والتر سالس از جایی شروع میشود که شاید هر فیلمی در ریودوژانیرو میگذرد: در ساحل یک سگ ولگرد در بازی والیبال اختلال ایجاد میکند.
«هنوز اینجا هستم»، فیلم عمیقاً تکاندهندهی والتر سالس از جایی شروع میشود که شاید هر فیلمی در ریودوژانیرو میگذرد: در ساحل یک سگ ولگرد در بازی والیبال اختلال ایجاد میکند. دختران بهعنوان لوسیون برنزهکننده، کوکاکولا را روی پوست خود میریزند. بچههای کوچک، فوتبال بازی میکنند و نوجوانان دربارهی ستارههای پاپ و پسرانی که دوست دارند شایعهها را تکرار میکنند.
این درام زندگینامهای سیاسی، محصول 2024 است که فیلمنامهاش را موریلو هاوزر و هیتور لورگا براساس کتاب چاپ 2015 اثر مارسلو روبنس پایوا نوشتهاند. در این فیلم فرناندا تورس و فرناندا مونتهنگر نقش یونیس پایوا (در دوران جوان و پیری)، مادر و فعالی را بازی میکنند که در جستوجوی شوهر گمشدهاش در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل است. در سال 1970، ایام کریسمس است و برزیل ششسال میشود که عمیقاً وارد دیکتاتوری نظامی شده است، دورانی که 15سال دیگر ادامه خواهد داشت.
این فیلم داستان دلخراش ناپدید شدن روبنس پایوا در سال ۱۹۷۱ به دست دیکتاتوری نظامی برزیل را از نگاه همسر و فرزندان او روایت میکند. فیلم سپس ماجرای این خانواده را در تمام سالهای ناپدیدشدن پدر خانواده دنبال میکند و تلاشهای یونیس (فرناندا تورس) همسر روبنس را نشان میدهد که میکوشد برای ادعاهای خود علیه اظهارات پلیس مدرک جمع کند. «هنوز اینجا هستم» متأسفانه داستانی آشناست، داستانی که همگام با بیشماری از فیلمهای اخیر قرار میگیرد که در مورد فجایع مشابهی که در همان زمان در شیلی و آرژانتین اتفاق افتاده، ساخته شدهاند. با اینکه داستان بسیاری از این فیلمها و روایات اغلب بر ماجراهای خشونتآمیز مربوط به رویههای قانونی فاجعه تمرکز میکنند، که البته پریشانی و اضطراب شدید وارد شده بر شهروندان این کشورها را به تصویر میکشد، سالس روی جنبهی بازماندگان داستان تمرکز میکند.
همانقدر «هنوز اینجا هستم» داستان این خانواده و جنایت ویرانکنندهای است که توسط دولت به آنها تحمیل شده است، داستان این خانهی دوستداشتنی هم است (خانهای که خود سالس که خانوادهی واقعی پایوا را میشناسند، از دههی 1960 زمان زیادی را بهعنوان یک نوجوان با آنها سپری کرد). این خانه زمانی مکانی مناسب برای مهمانان، دوستان، فوتبال، گفتوگوهای سیاسی، موسیقی و هنر بود و کمکم ساکت و ترسناک میشود همچنین از بازدیدکنندگان و درنهایت از خود خانواده خالی میشود.
یک روز پس از اینکه مردان جدی با کتهای چرمی مشکی، روبنس را «برای بازجویی» بردند که دیگر برنگشت و پس از اینکه خود او روزهای زیادی را در سلولی کثیف در بازداشتگاهی تحمل کرد که در مورد فعالیتهای مقاومت که از او چیزی نمیدانست سوال میشد، از ززه میخواهد تا کلید دروازهی جلوی آنها را پیدا کند که قبلاً هرگز قفل نشده است. این درخواست ساده نشاندهندهی پایان یک دوره است. ممکن است سرنوشت این خانه مرفه و از طبقهی متوسط رو به بالا، برای مقایسه با مبارزات برزیل دشوار به نظر برسد، اما فیلمسازی سالس بهطرز چشمگیری زیبا و طبیعی است.
این فیلم دارای رنگهای قدیمی است و شامل فیلمهای خانگی است که توسط دختر بزرگش، ورا (والنتینا هرزاژ)، با دوربین سوپر هشت گرفته شده است. عکاسی زیبای آدریان تیجیدو، فیلمبردار، حس نوستالژیکی به فیلم میدهد، گویی خاطرهای در حال یادآوری است. با موسیقی متن که ترانههای سامبای ژیلبرتو گیل و کائتانو ولوسو، در کنار پیانو دوستداشتنی وارن الیس است، حتی شادترین لحظات خانوادگی نیز حس مالیخولیایی را بههمراه دارند. این غم بهخاطر فاجعهای نیست که در حال وقوع است، بلکه بیشتر به این دلیل است که خاطرات، هرچقدر هم که شادیبخش باشند، همیشه رگههایی از غم را به همراه دارند.
این فیلم تنها بر از دست دادن روبنس ـ پدر و شوهری فداکار که مخفیانه با رژیم مخالفت میکرد ـ متمرکز نیست. درحالیکه نوستالژی بهراحتی میتواند داستان را بیش از حد احساساتی کند، تمرکز واقعی، با الهام از کتاب مارسلو، پسر روبنس، روی یونیس است. یونیس که توسط تورس بهطرز درخشانی به تصویر کشیده شده است، زنی برازنده است که باوجود ربودهشدن شوهرش و مبارزات خود، در تربیت فرزندانش و شروع دوباره، تدبیر قابلتوجهی از خود نشان میدهد. قدرت او در برابر غم و اندوه و انکار سرنوشت همسرش توسط مقامات، قلب داستانی است دربارهی بقا و شجاعت آرام.
«هنوز اینجا هستم» فیلمی قدرتمند است که درحالیکه شامل بخشهایی در سالهای 1996 و 2014 است که ممکن است جریان عاطفی آن را مختل کند، درنهایت داستان را غنیتر میکند. شخصیتها آنقدر واضح و قانعکننده هستند که میخواهیم با آنها بمانیم، بهویژه یونیس که مبارزهی طولانیاش برای بهرسمیت شناختن ناپدید شدن اجباری شوهرش در طول سالها آشکار میشود. پایان سال 2014، که فرناندا مونته نگرو را بهعنوان یک یونیس مسن نشان میدهد، بسیار تحسینبرانگیز است.
مهمتر از همه، این فیلم با خانواده بزرگ یونیس که در یک باغ آفتابی برای عکسی شاد جمع شده بودند، به پایان میرسد. این به ما یادآوری میکند که روح مردم فراتر از ستمگرانشان پایدار خواهد بود و از کسانی که مقاومت میکنند با آهنگها، داستانها و فیلمهایی به زیبایی و صمیمیت «من هنوز اینجا هستم»، تجلیل خواهد شد.
منبع: ورایت