| کد مطلب: ۳۰۰۸۹

کاشفان فروتن دانش سیاست/گفتارهای استادان علوم سیاسی در تجلیل از احمد خالقی، حمیرا مشیرزاده، وحید بزرگی و علیرضا طیب

تصور رایج افلاطونی می‏‌گوید، ما طبیب هستیم و منتظر می‌‏مانیم تا پادشاهان و حکام سراغ ما بیایند تا بدان‏‌ها نسخه بدهیم. در عرصه سیاسی اما چنین تصوری خطاست بلکه باید داخل میدان شد و قدرت خود را بازنمایی کرد و نشان داد تا موثر واقع شد.

کاشفان فروتن دانش سیاست/گفتارهای استادان علوم سیاسی در تجلیل از احمد خالقی، حمیرا مشیرزاده، وحید بزرگی و علیرضا طیب

چهارشنبه 28 آذر  وبه مناسبت روز علوم سیاسی ایران  برنامه‌ای به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، برگزار شد و در آن از چهار نفر از اساتید و مترجمان برجسته رشته علوم سیاسی؛ احمد خالقی‌دامغانی و حمیرا مشیرزاده، اعضای هیئت‌علمی گروه‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و وحید بزرگی و علیرضا طیب، دانش‌آموختگان رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران و ازجمله مترجمان موثر این رشته، تقدیر به عمل آمد.

در این نشست که با حضور قابل توجه اساتید، دانشجویان و علاقه‌مندان برگزار شد، دکتر قاسم افتخاری، استاد پیشکسوت علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز حضور داشت و به‌عنوان سخنران اصلی، بحثی را درباره تاریخچه این رشته صورت‌بندی کرد. جز او اما، حسین سلیمی، رئیس انجمن علوم سیاسی ایران، محمدجواد غلامرضاکاشی، عضو هیئت‌علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، ابوالفضل دلاوری، مدیر کمیته علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، علی دینی‌ترکمانی، عضو هیئت‌علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، مهدی فدایی‌مهربانی، عضو هیئت‌علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران و حیدرعلی مسعودی، عضو هیئت‌علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به ایراد سخنرانی پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست تقدیم خوانندگان خواهد شد. 

همه مشکلات ایران راه‌حل سیاسی دارد 

سلیمی

حسین سلیمی رئیس انجمن علوم سیاسی

کسانی چون من که تحصیل خود را در دهه 1360 آغاز کردند و اینک بسیاری در آستانه بازنشستگی هستند، گمان نمی‌کردند روزی رشته علوم سیاسی در جامعه ایران چنین جایگاهی پیدا کند. البته نه از جانب مسئولان که همچنان نگاه متفاوتی به این رشته دارند بلکه از جانب جامعه فکری ایران که امروزه بدین نتیجه رسیده است که راه‌حل همه پدیده‌های اجتماعی و اقتصادی ما در حوزه سیاست قرار دارد.

من در برخی از کمیته‌هایی که بعد از انتخاب رئیس‌جمهور تشکیل شد، حضور داشتم. نکته‌ای که در آنجا در برخورد با افراد کمیته‌های دیگر دیدم این بود که برای نمونه کارشناسان حوزه اقتصاد یا فرهنگ می‌گفتند مشکلات اقتصاد و فرهنگ ایران راه‌حل سیاسی دارد. گویی امروز همه اذعان دارند که گره‌های اصلی جامعه ایران را سیاست می‌تواند باز کند. این درحالی‌است که چهار دهه قبل که ما به این رشته ورود کردیم، بسیاری می‌گفتند مگر سرتان برای دردسر درد می‌کند؟ امروز اما چنین نیست و حتی اثرگذارترین فیلسوفان جامعه ما نیز در حوزه فلسفه سیاسی سخن گفته‌اند.

بنابراین در جامعه ایران سیاست، درمان درد شناخته می‌شود. حتی فهم و اجرای قوانین حقوقی نیز راه‌حل سیاسی دارد. مطالعه‌ای داشتم درباره کتاب‌های چاپ‌شده بعد از انقلاب اسلامی. آنجا متوجه شدم که دست‌اندرکاران علوم سیاسی یک‌سوم این کتاب‌های آگاهی‌بخش را تولید کرده‌اند. این رشته پتانسیل قابل‌توجهی نیز در جامعه ایران تولید کرده است. اینک 25 هزار دانشجوی رشته علوم سیاسی و رشته‌های وابسته در سراسر کشور تحصیل می‌کنند. نزدیک به هزار استاد نیز در حال تدریس هستند. بدین ترتیب می‌توان گفت نسبت دانشجو به استاد علوم سیاسی در ایران، مطابق با استانداردهای جهانی معقول است.

  آمار اولیه هم حکایت از وجود 400 هزار نفر فارغ‌التحصیل علوم سیاسی و پژوهشگر علوم سیاسی دارد. حال اگر آن نیاز و این پتانسیل را در کنار یکدیگر بگذاریم متوجه اهمیت این رشته خواهیم شد. این البته به‌قول دکتر افتخاری، شرط‌ها و شروط‌ها دارد؛ یعنی به شرطی که یافته‌های دانش سیاست جدی گرفته شوند و بتوانند بنیادهای نگرش ما را تغییر بدهند. 

درباره دوستانی نیز که قرار است امروز از آنها تجلیل شود، چند نکته باید عرض کنم. به دانشجویان جوان می‌گویم ما در دوران تحصیل هم‌کلاسی‌هایی داشتیم که یکی از آنها را من وجدان بیدار دانش سیاسی می‌دانم. دانشی عمیق داشت و دارد، اما هیچ‌چیز از این دنیا نمی‌خواست و نمی‌خواهد؛ استغنایی مثال‌زدنی همراه با اندیشه‌هایی ژرف. او اینک در جمع ماست؛ دکتر احمد خالقی. بعد از ایشان می‌خواهم درباره دکتر حمیرا مشیرزاده سخن بگویم. بسیار سخت است که کسی از هم‌کلاسی خود به‌عنوان استاد خود نام ببرد؛ یعنی هم‌کلاسی‌هایی باشند که از آنها مانند یک استاد آموخته باشند.

من اما به نفس خود غلبه می‌کنم و می‌گویم از دو بزرگوار بسیار آموختم: دکتر وحید بزرگی و علیرضا طیب که یار و یاور همدیگر هم بودند. طیب از رشته فنی به علوم سیاسی آمده بود و با بزرگ‌منشی خاصی به ما درس آمار و ریاضیات را دوباره یاد داد. با خواندن کتاب «دیدگاه‌های جدید در روابط بین‌الملل: تأویل‌شناسی، پسانوگرایی، نظریه انتقادی» دکتر بزرگی هم چشمان من به جهان نظریه انتقادی باز شد.

اما درباره خانم مشیرزاده باید بگویم در 40 سال گذشته بارها تلاش کردم نقصی در وجود علمی او بیابم اما نشد زیرا شخصیتی منحصربه‌فرد است. در زندگی علمی‌ام کم بوده‌اند افرادی که سخن‌شان برای من حجت باشد. ایشان یکی از این معدود افراد است که در تمام مراحل علمی، بدون اغراق بهترین بوده‌اند. تنها بدی ایشان این بود که نمرات بسیار بالاتری از ما داشتند. 

باید خود را نشان بدهیم

دلاوری

ابوالفضل دلاوری: گاهی از گوشه و کنار می‌شنوم که چه شده که در سال‌های اخیر مراسم نکوداشت زیادی برای اساتید علوم سیاسی برگزار می‌شود؟ برای پاسخ بدین پرسش، من علم سیاست در ایران امروز را می‌خواهم به خود پدیده سیاست تشبیه کنم. تصور رایج افلاطونی می‌گوید، ما طبیب هستیم و منتظر می‌مانیم تا پادشاهان و حکام سراغ ما بیایند تا بدان‌ها نسخه بدهیم.
در عرصه سیاسی اما چنین تصوری خطاست بلکه باید داخل میدان شد و قدرت خود را بازنمایی کرد و نشان داد تا موثر واقع شد. علم سیاست در ایران مدت‌ها هیچ بازنمایی‌ای نداشت و چندان هم شوقی در بیرون برنمی‌انگیخت. بخشی از این به محدودیت‌های بیرونی بازمی‌گشت اما بخشی از آن نیز به بحران بازنمایی جامعه علوم سیاسی ارتباط داشت. این اتفاق بازنمایی با تاسیس انجمن علوم سیاسی شروع شد و تاکنون برکات زیادی هم داشته است. امروز به‌جرأت می‌گویم که این علم نه‌تنها دیده شده، بلکه به‌رسمیت شناخته شده؛ هرچند هنوز مرجعیت نیافته است. به هر روی امروز می‌خواهیم از عزیزانی تقدیر کنیم که می‌توان آنها را در سه دسته جای داد؛ اساتید معلم، اساتید معلم و مولف و مترجمان مولف. 

خالقی همواره در پی فهم مسئله ایران بود

کاشی

جواد کاشی: من با هر چهار بزرگواری که امروز برای تجلیل از آنها گرد آمده‌ایم، هم‌کلاسی بوده‌ام و به همگی آنها ارادت دارم اما حق مطلب را درباره خانم مشیرزاده و آقایان بزرگی و طیب شاید نتوانم به‌جا بیاورم چون که رشته من با آنها فرق دارد. بنابراین صحبت‌های من منحصر می‌شود به احمد خالقی که هم هردو در حوزه اندیشه سیاسی فعالیت علمی داشته‌ایم و هم البته بیش از چهار دهه با هم سابقه رفاقت داریم. در میان اساتید خوب علوم انسانی دو گروه قابل تشخیص هستند؛ یکی گروهی که اساتیدی مهم در آموزش، تألیف و ترجمه  آثار مهم بودند.
اساتید خوب دیگری نیز اما هستند که فارغ از اینکه تألیف و ترجمه‌ای کرده باشند یا نه، آنچه گفته‌اند و نوشته‌اند، درسگفتارهای‌شان و سیر تطور افکارشان نشانگر نسلی است که از انقلاب برآمد و به نحو وجودی با رویداد بزرگی به‌نام انقلاب درگیر شد، بنابراین آنچه گفته و نوشته‌اند، حاصل تجربه‌های اگزیستانسیال و درونی‌شان است. از دریچه هرکدام از این اساتید می‌توان نوع متمایزی از تأمل پیرامون 45 سال رویدادهای بعد از انقلاب را درک کرد. این اساتید به‌طور زیرپوستی با رویدادهای بعد از انقلاب درگیر بودند و درآمیختند. به‌طور مرتب بازاندیشی کردند و هر چندسالی دریچه تازه‌ای گشودند.  
این نگاه‌های منحصربه‌فرد جهان پس از انقلاب را مورد بازاندیشی قرار داد و این خود ذخیره‌ای است برای تأمل پیرامون امروز و اکنون ما. دکتر خالقی ازجمله مهمترین مصادیق این سنخ از اساتید هستند. او انسان ویژه‌ای است از این جهت که مسیرهای موازی متفاوتی را همراه هم دنبال کرده است. او در حوزه سیاسی سه مسیر را پی گرفته است. دوره اول تمرکز بر تاریخ تحولات ایران است. از نظر او برای فهم امروز باید مروری بر گذشته داشت. او در این مسیر با پوپولیسم درمی‌افتد و هیچ‌گاه تحت‌تاثیر فضای پوپولیستی جامعه قرار نمی‌گیرد و حتی علیه‌اش عمل می‌کند.
گویی در این مسیر به ما می‌گوید: بایست و بیاندیش. دوره دوم عمر فکری او بیشتر متمرکز بود بر مطالعه فضای ایران ازمنظر جامعه‌شناسی سیاسی. در این مطالعه مدلی در فهم تحولات ایران ساخته شد که متاسفانه با وجود تمام اصرارها، ایشان آن را منتشر نکرد. دوره سوم عمر فکری ایشان اما به حوزه فلسفه مربوط می‌شود که خوشبختانه منتشر هم شده است؛ کتاب «قدرت، زبان و زندگی روزمره» که بیش از 15 سال روی آن کار کرد. البته باز در این دوره تمرکز او بر گزاره‌های فلسفی راهی است برای فهم تاریخ تحولات ایران. به بیانی دیگر، این دوره دوره‌ای است مربوط به فهم اگزیستانسیال سوژه انقلابی در ایران؛ یعنی آن‌که انقلاب کرد و آن‌چه در فضای سیاسی ایران تجربه شد چگونه در لایه‌های درونی، فرهنگی و موقعیتی این سوژه‌ها ریشه داشت؟ بر این اساس می‌توان گفت که او همواره در پی فهم مسئله ایران بوده است.

خالقی به ما اندیشیدن آموخت

فدایی

مهدی فدایی مهربانی: در علوم سیاسی نظریه‌های مختلفی می‌خوانیم اما سوال این است که این نظریه‌ها چه نسبتی با واقعیت بیرونی و سیاست به معنای انضمامی آن دارد؟ برخی فلاسفه مسلمان به این نکته اشاره می‌کنند که آیا گزارش ما از جهان بیرون نسبتی با آن جهان بیرون دارد یا نه؟ این مسئله در فلسفه مهم است اما در علوم سیاسی اهمیتش بسیار بیشتر است زیرا گزارشی که نسبتی با موقعیت انضمامی نداشته باشد، مبنای تحلیل‌های نادرستی خواهد شد که بسیاری از بحران‌های سیاسی و اجتماعی را موجب می‌شود. با این مقدمه سوال این است که چگونه می‌توان گزارشی از جهان بیرون داد که انطباقی با واقعیت‌های بیرونی داشته باشد؟ این امر به‌گمانم صرفاً با کار نظری تحقق پیدا نمی‌کند.
بخشی از آن به این برمی‌گردد که آن وقایع را زیسته باشیم. سهروردی می‌گفت، حکایات را باید طوری خواند که از جایی به‌بعد شما خود بازیگر اصلی آن حکایت شوید و زبان متون سهروردی از جایی به‌بعد از سوم‌شخص به اول‌شخص بدل می‌شود. اینها چیزهایی است که در علوم سیاسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در عوض بیشتر رایج این بوده که براساس پارادایم‌ها یا چشم‌اندازها، جهان نظاره شود یا نظریه‌ها را بر موقعیت‌ها به‌اصطلاح apply کنیم. توجه دکتر خالقی به رویکردهای پدیدارشناسی از این منظر بسیار مهم است. تحلیل درخشان و انضمامی اما شفاهی دکتر خالقی از انقلاب ایران که امیدوارم روزی در شکل کتابی چاپ شود، محصول زیستن در فضای ایران است. خالقی در کلاس نیز وقتی از نظریه صحبت می‌کند، مدام به موقعیت انضمامی و سیاست روزمره در ایران ارجاع می‌دهد. بدین‌معنا او هیچ‌وقت به ما اندیشه یاد نداده است، او به ما اندیشیدن یاد داد.

بزرگی از بیرون بر دانشگاه تاثیر گذاشت 

دینی ترکمانی copy

علی دینی‌ترکمانی استاد اقتصاد

من در این جمع چونان مشتاق غریبه هستم زیرا تخصص من اقتصاد و توسعه است ولی همانطور که اشاره شد، سیاست حرف اول را می‌زند بنابراین آثار علوم سیاسی را همیشه پیگیری کرده‌ام. البته در کل جهان نیز این دگردیسی در حوزه اقتصاد ایجاد شده و سیاست اینک اهمیت زیادی پیدا کرده است. نمونه‌اش جایزه نوبل اقتصاد 2024 که فرضیه اصلی برندگان آن (عجم اوغلو، رابینسون و جانسون) را می‌توان تقدم سیاست بر اقتصاد دانست.

جایزه نوبل 2009 نیز چنین بود و در آنجا اولیور ویلیامسون و الینور اوستروم به مبانی حقوقی اقتصاد توجه کرده و این بحث را مطرح کردند که کنشگری‌های فردی و گروهی زمانی می‌توانند مفید واقع شوند که لایه میانی یعنی چارچوب‌های سیاستی و سازمانی، درست شکل گرفته باشد و این لایه میانی زمانی درست شکل می‌گیرد که زیرساخت حقوقی یعنی قانون اساسی درست شکل گرفته باشد. پس حرف اول و اصلی در توسعه بلندمدت را شکل‌گیری قانون اساسی رقم می‌زند؛ نظیر همین امری که باید در سه ماه آینده در سوریه رقم بخورد.

نکته بعدی اینکه چنین جمع‌هایی متاسفانه در رشته اقتصاد چندان وجود ندارد بنابراین باید از چنین فعالیت‌هایی به‌مثابه مصادیقی از «کنش جمعی» تقدیر کرد اما باید به این نکته نیز توجه کرد که چرا برخی دوستان با اکراه در این نشست‌ها حضور پیدا می‌کنند. یک فرضیه شاید این باشد که این نهادها نقش خود را در پیشبرد تفکر انتقادی و نقد وضع موجود به‌درستی ایفا نمی‌کنند. 

اما در مورد دکتر وحید بزرگی باید بگویم که من قریب به چهار دهه است با ایشان دوست و همکار بوده‌ام. دیردره مک‌کلوسکی کتابی دارد به‌نام «خطابه در اقتصاد» که در آن از کثرت‌گرایی روش‌شناختی دفاع می‌کند. او در پایان کتاب می‌گوید، دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای اثرگذاری، باید ورای فضل و دانش خود، قدرت اثرگذاری اجتماعی نیز داشته باشند و روابطی مناسب را با دیگران سامان بدهند. این ترجمانی است از تواضع و فروتنی علمی. دکتر بزرگی در این چند دهه اخیر که در «موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی» حضور داشتند، فعالیت‌های گسترده‌ای داشتند اما بسیاری از همکاران ما از این فعالیت‌ها مطلع نبودند و ایشان به‌ندرت در این زمینه سخنی گفته‌اند؛ این از سجایای اخلاقی ایشان است.

آثار دکتر بزرگی را می‌توان به سه گروه ترجمه‌ها، تألیفات و پژوهش‌های کاربردی تقسیم کرد. یک بخش از آثار ایشان مرتبط است با ترجمه در حوزه روابط بین‌الملل که عمدتاً با دکتر علیرضا طیب همکاری داشته‌اند. همینطور است که کتاب مهم «نگاهی نو به مفاهیم توسعه» که با همکاری فریده فرهی ترجمه شده و آرای ولفگانگ زاکس را که نگاهی پست‌مدرن به مفاهیم توسعه دارد، توضیح می‌دهد.

این اثر نگاه‌های پوزیتیویستی به توسعه را نقد می‌کند و دو مقاله از آن را دکتر مجید رهنما نوشته‌اند که قبل از انقلاب وزیر فرهنگ و آموزش عالی بودند. خاطرم هست دکتر حسین عظیمی با ترجمه این کتاب موافق نبودند زیرا به نظرشان جامعه ایران هنوز در مرحله توسعه و پیشامدرن بودن گیر کرده است، چه برسد که بخواهد وارد مباحث پست‌مدرن شود. بنابراین باید نخست حاکمیت قانون و حقوق شهروندی شکل بگیرد.

بسیاری از آثار ایشان نیز بسیار کاربردی و مرتبط با پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است. ایشان از اواسط دهه 1370 همکاری گروهی روی فرآیند فعالیت‌های لازم برای این امر را آغاز کردند و در این زمینه بسیار موفق عمل کردند. به‌خصوص کار گروهی آنها قابل توجه بود و بخشی از این نیز به محوریت دکتر بزرگی در این زمینه بازمی‌گردد. تلاش‌های این دوستان البته در زمینه عملی‌شدن الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی ناکام ماند اما به هر صورت پژوهش‌های این گروه در زمینه نظام حقوق مالکیت معنوی و... اهمیت زیادی دارد.

در همین زمینه ایشان کتابی هم دارد به‌نام «دیپلماسی تجاری». در این کتاب بحث این است که در جهان فعلی نمی‌شود بدون تعامل سازنده با کل دنیا چالش‌های اقتصادی و توسعه‌ای را حل‌وفصل کرد. دسته آخر کتاب‌های ترجمه ایشان هم نشانگر دغدغه‌هایی جدید است؛ برای مثال ترجمه دو کتاب «تمامیت‌خواهی و خودکامگی» اثر کارل فریدریش و زبیگنیو برژینسکی و «سیاست در جامعه توده‌ای» اثر ویلیام کورنهاوزر. به هر صورت نمونه‌ای چون دکتر بزرگی به دانشجویان ما این را نشان می‌دهد که مهم در دانشگاه بودن نیست؛ مهم موثر بودن، نوشتن، ترجمه کردن و تحقیق کردن است.

مشیرزاده الگوی اخلاق علمی است

مسعودی

حیدرعلی مسعودی: اگر بخواهم به ویژگی‌های ممتاز استاد مشیرزاده اشاره کنم، می‌توان به چنین نکاتی اشاره کرد، هرچند این تصویر، شاید تصویر کاملی نباشد؛ نخست، حساسیت به اصول علمی و اخلاق دانشگاهی، از توجه به ابعاد شکلی پژوهش علمی تا نظارت بر فعالیت‌های علمی مشترک و گروهی. دوم، تاکید بر لزوم آموزش تمام نظریات روابط بین‌الملل در کلاس و نه تاکید بر یک نظریه و تحمیل آن به دانشجویان. سوم، دسترس‌پذیر بودن حضوری و مجازی ایشان در دانشکده. بعید است ایمیلی به استاد فرستاده شود و همان روز یا فردای آن پاسخی دریافت نکنید.
چهارم، اخلاق همکاری علمی ایشان که زبانزد است. پنجم، میراث سترگ تألیف و ترجمه استاد که جریان‌ساز است؛ به‌خصوص تألیف دو کتاب «تحول نظریه‌های روابط بین‌الملل» و «مبانی نظری تبیین و تحلیل سیاست خارجی» و ترجمه دو کتاب «سیاست میان ملت‌ها» اثر مورگنتا و «نظریه اجتماعی سیاست بین‌الملل» الکساندر ونت. ششم، اعتقاد راسخ به ضرورت کار نظری با عنایت به اقتضائات بین‌المللی و بومی، هر دو. در همین زمینه خاطره‌ای الهام‌بخش از الکساندر ونت نقل می‌کردند مبنی بر اینکه به استاد گفته بودند از محقق ایرانی انتظار می‌رود خوانش خاص خود را نیز از مسائل عرضه دارد. درنهایت و هفتم،  تزریق اعتمادبه‌نفس به دانشجویان که در مورد خود من بسیار موثر بود. 

مدیون استادانم هستم

خالقی

احمد خالقی:واقعاً احساس دوگانه‌ای دارم. بسیار خوشحالم که در این جمع حاضر هستم و به‌عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی زحمات دوستان در انجمن علوم سیاسی مایه افتخارم است. از طرف دیگر اما واقعاً خود را در این اندازه نمی‌بینم که چنین مراسمی برایم تدارک دیده شود. بنابراین این مراسم را حمل بر تشویق دوستان می‌کنم و از آنها تشکر می‌کنم. در کنار این اگر درصدی هم لایق این تجلیل باشم، آن را مدیون اساتیدم هستم که واجب می‌دانم نام آنها را اینجا بیان کنم: دکتر جواد شیخ‌الاسلامی، دکتر محمد قاضی، دکتر رضا رئیس‌طوسی، دکتر محمد رضوی، دکتر حسین بشیریه که خدایا هر کجا هست به سلامت دارش، دکتر قاسم افتخاری و... هیچ‌وقت بزرگواری این اساتید را فراموش نمی‌کنم.

ما نسلی خوش‌شانس بودیم

photo_2024-12-20_16-52-02 copy

حمیرا مشیرزاده: بسیار سعی کردم دوستان را از این مراسم منصرف کنم که موفق نشدم. احساسم این است که کار خاصی نکرده‌ام و هرچه بوده، انجام وظیفه بوده است به‌عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل. بیشترین نقش را اساتید ما داشتند و ما نسلی بسیار خوش‌شانس بودیم. هم محضر اساتیدی را درک کردیم که علاوه بر علم، چیزهای زیادی به ما آموختند و  هم این شانس را داشتیم که هم‌کلاسی‌های بسیار خوبی داشته باشیم. من از آنها نیز بسیار آموختم. از دانشجویانم نیز بسیار آموختم و همه با هم این رشته را می‌سازیم.

امیدوارم چراغ این رشته روشن بماند

بزرگی

وحید بزرگی: برای من افتخاری بود که امروز در محضر اساتیدم بودم. بعد از انقلاب فرهنگی وقتی به دانشکده می‌رفتیم دلمان به دیدن چند استاد خوش بود که به ما امید می‌دادند؛ همان اساتیدی که دکتر خالقی نام بردند و دلخوشی ما آنها بودند. خوشحالم که هنوز اساتیدی هستند که مایه دلگرمی دانشجویان باشند تا چراع علوم سیاسی روشن بماند.
دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار