کاشفان فروتن دانش سیاست/گفتارهای استادان علوم سیاسی در تجلیل از احمد خالقی، حمیرا مشیرزاده، وحید بزرگی و علیرضا طیب
تصور رایج افلاطونی میگوید، ما طبیب هستیم و منتظر میمانیم تا پادشاهان و حکام سراغ ما بیایند تا بدانها نسخه بدهیم. در عرصه سیاسی اما چنین تصوری خطاست بلکه باید داخل میدان شد و قدرت خود را بازنمایی کرد و نشان داد تا موثر واقع شد.
چهارشنبه 28 آذر وبه مناسبت روز علوم سیاسی ایران برنامهای به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، برگزار شد و در آن از چهار نفر از اساتید و مترجمان برجسته رشته علوم سیاسی؛ احمد خالقیدامغانی و حمیرا مشیرزاده، اعضای هیئتعلمی گروههای علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه تهران و وحید بزرگی و علیرضا طیب، دانشآموختگان رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران و ازجمله مترجمان موثر این رشته، تقدیر به عمل آمد.
در این نشست که با حضور قابل توجه اساتید، دانشجویان و علاقهمندان برگزار شد، دکتر قاسم افتخاری، استاد پیشکسوت علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز حضور داشت و بهعنوان سخنران اصلی، بحثی را درباره تاریخچه این رشته صورتبندی کرد. جز او اما، حسین سلیمی، رئیس انجمن علوم سیاسی ایران، محمدجواد غلامرضاکاشی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، ابوالفضل دلاوری، مدیر کمیته علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، علی دینیترکمانی، عضو هیئتعلمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، مهدی فداییمهربانی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران و حیدرعلی مسعودی، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به ایراد سخنرانی پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست تقدیم خوانندگان خواهد شد.
همه مشکلات ایران راهحل سیاسی دارد
حسین سلیمی رئیس انجمن علوم سیاسی
کسانی چون من که تحصیل خود را در دهه 1360 آغاز کردند و اینک بسیاری در آستانه بازنشستگی هستند، گمان نمیکردند روزی رشته علوم سیاسی در جامعه ایران چنین جایگاهی پیدا کند. البته نه از جانب مسئولان که همچنان نگاه متفاوتی به این رشته دارند بلکه از جانب جامعه فکری ایران که امروزه بدین نتیجه رسیده است که راهحل همه پدیدههای اجتماعی و اقتصادی ما در حوزه سیاست قرار دارد.
من در برخی از کمیتههایی که بعد از انتخاب رئیسجمهور تشکیل شد، حضور داشتم. نکتهای که در آنجا در برخورد با افراد کمیتههای دیگر دیدم این بود که برای نمونه کارشناسان حوزه اقتصاد یا فرهنگ میگفتند مشکلات اقتصاد و فرهنگ ایران راهحل سیاسی دارد. گویی امروز همه اذعان دارند که گرههای اصلی جامعه ایران را سیاست میتواند باز کند. این درحالیاست که چهار دهه قبل که ما به این رشته ورود کردیم، بسیاری میگفتند مگر سرتان برای دردسر درد میکند؟ امروز اما چنین نیست و حتی اثرگذارترین فیلسوفان جامعه ما نیز در حوزه فلسفه سیاسی سخن گفتهاند.
بنابراین در جامعه ایران سیاست، درمان درد شناخته میشود. حتی فهم و اجرای قوانین حقوقی نیز راهحل سیاسی دارد. مطالعهای داشتم درباره کتابهای چاپشده بعد از انقلاب اسلامی. آنجا متوجه شدم که دستاندرکاران علوم سیاسی یکسوم این کتابهای آگاهیبخش را تولید کردهاند. این رشته پتانسیل قابلتوجهی نیز در جامعه ایران تولید کرده است. اینک 25 هزار دانشجوی رشته علوم سیاسی و رشتههای وابسته در سراسر کشور تحصیل میکنند. نزدیک به هزار استاد نیز در حال تدریس هستند. بدین ترتیب میتوان گفت نسبت دانشجو به استاد علوم سیاسی در ایران، مطابق با استانداردهای جهانی معقول است.
آمار اولیه هم حکایت از وجود 400 هزار نفر فارغالتحصیل علوم سیاسی و پژوهشگر علوم سیاسی دارد. حال اگر آن نیاز و این پتانسیل را در کنار یکدیگر بگذاریم متوجه اهمیت این رشته خواهیم شد. این البته بهقول دکتر افتخاری، شرطها و شروطها دارد؛ یعنی به شرطی که یافتههای دانش سیاست جدی گرفته شوند و بتوانند بنیادهای نگرش ما را تغییر بدهند.
درباره دوستانی نیز که قرار است امروز از آنها تجلیل شود، چند نکته باید عرض کنم. به دانشجویان جوان میگویم ما در دوران تحصیل همکلاسیهایی داشتیم که یکی از آنها را من وجدان بیدار دانش سیاسی میدانم. دانشی عمیق داشت و دارد، اما هیچچیز از این دنیا نمیخواست و نمیخواهد؛ استغنایی مثالزدنی همراه با اندیشههایی ژرف. او اینک در جمع ماست؛ دکتر احمد خالقی. بعد از ایشان میخواهم درباره دکتر حمیرا مشیرزاده سخن بگویم. بسیار سخت است که کسی از همکلاسی خود بهعنوان استاد خود نام ببرد؛ یعنی همکلاسیهایی باشند که از آنها مانند یک استاد آموخته باشند.
من اما به نفس خود غلبه میکنم و میگویم از دو بزرگوار بسیار آموختم: دکتر وحید بزرگی و علیرضا طیب که یار و یاور همدیگر هم بودند. طیب از رشته فنی به علوم سیاسی آمده بود و با بزرگمنشی خاصی به ما درس آمار و ریاضیات را دوباره یاد داد. با خواندن کتاب «دیدگاههای جدید در روابط بینالملل: تأویلشناسی، پسانوگرایی، نظریه انتقادی» دکتر بزرگی هم چشمان من به جهان نظریه انتقادی باز شد.
اما درباره خانم مشیرزاده باید بگویم در 40 سال گذشته بارها تلاش کردم نقصی در وجود علمی او بیابم اما نشد زیرا شخصیتی منحصربهفرد است. در زندگی علمیام کم بودهاند افرادی که سخنشان برای من حجت باشد. ایشان یکی از این معدود افراد است که در تمام مراحل علمی، بدون اغراق بهترین بودهاند. تنها بدی ایشان این بود که نمرات بسیار بالاتری از ما داشتند.
باید خود را نشان بدهیم
خالقی همواره در پی فهم مسئله ایران بود
خالقی به ما اندیشیدن آموخت
بزرگی از بیرون بر دانشگاه تاثیر گذاشت
علی دینیترکمانی استاد اقتصاد
من در این جمع چونان مشتاق غریبه هستم زیرا تخصص من اقتصاد و توسعه است ولی همانطور که اشاره شد، سیاست حرف اول را میزند بنابراین آثار علوم سیاسی را همیشه پیگیری کردهام. البته در کل جهان نیز این دگردیسی در حوزه اقتصاد ایجاد شده و سیاست اینک اهمیت زیادی پیدا کرده است. نمونهاش جایزه نوبل اقتصاد 2024 که فرضیه اصلی برندگان آن (عجم اوغلو، رابینسون و جانسون) را میتوان تقدم سیاست بر اقتصاد دانست.
جایزه نوبل 2009 نیز چنین بود و در آنجا اولیور ویلیامسون و الینور اوستروم به مبانی حقوقی اقتصاد توجه کرده و این بحث را مطرح کردند که کنشگریهای فردی و گروهی زمانی میتوانند مفید واقع شوند که لایه میانی یعنی چارچوبهای سیاستی و سازمانی، درست شکل گرفته باشد و این لایه میانی زمانی درست شکل میگیرد که زیرساخت حقوقی یعنی قانون اساسی درست شکل گرفته باشد. پس حرف اول و اصلی در توسعه بلندمدت را شکلگیری قانون اساسی رقم میزند؛ نظیر همین امری که باید در سه ماه آینده در سوریه رقم بخورد.
نکته بعدی اینکه چنین جمعهایی متاسفانه در رشته اقتصاد چندان وجود ندارد بنابراین باید از چنین فعالیتهایی بهمثابه مصادیقی از «کنش جمعی» تقدیر کرد اما باید به این نکته نیز توجه کرد که چرا برخی دوستان با اکراه در این نشستها حضور پیدا میکنند. یک فرضیه شاید این باشد که این نهادها نقش خود را در پیشبرد تفکر انتقادی و نقد وضع موجود بهدرستی ایفا نمیکنند.
اما در مورد دکتر وحید بزرگی باید بگویم که من قریب به چهار دهه است با ایشان دوست و همکار بودهام. دیردره مککلوسکی کتابی دارد بهنام «خطابه در اقتصاد» که در آن از کثرتگرایی روششناختی دفاع میکند. او در پایان کتاب میگوید، دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای اثرگذاری، باید ورای فضل و دانش خود، قدرت اثرگذاری اجتماعی نیز داشته باشند و روابطی مناسب را با دیگران سامان بدهند. این ترجمانی است از تواضع و فروتنی علمی. دکتر بزرگی در این چند دهه اخیر که در «موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی» حضور داشتند، فعالیتهای گستردهای داشتند اما بسیاری از همکاران ما از این فعالیتها مطلع نبودند و ایشان بهندرت در این زمینه سخنی گفتهاند؛ این از سجایای اخلاقی ایشان است.
آثار دکتر بزرگی را میتوان به سه گروه ترجمهها، تألیفات و پژوهشهای کاربردی تقسیم کرد. یک بخش از آثار ایشان مرتبط است با ترجمه در حوزه روابط بینالملل که عمدتاً با دکتر علیرضا طیب همکاری داشتهاند. همینطور است که کتاب مهم «نگاهی نو به مفاهیم توسعه» که با همکاری فریده فرهی ترجمه شده و آرای ولفگانگ زاکس را که نگاهی پستمدرن به مفاهیم توسعه دارد، توضیح میدهد.
این اثر نگاههای پوزیتیویستی به توسعه را نقد میکند و دو مقاله از آن را دکتر مجید رهنما نوشتهاند که قبل از انقلاب وزیر فرهنگ و آموزش عالی بودند. خاطرم هست دکتر حسین عظیمی با ترجمه این کتاب موافق نبودند زیرا به نظرشان جامعه ایران هنوز در مرحله توسعه و پیشامدرن بودن گیر کرده است، چه برسد که بخواهد وارد مباحث پستمدرن شود. بنابراین باید نخست حاکمیت قانون و حقوق شهروندی شکل بگیرد.
بسیاری از آثار ایشان نیز بسیار کاربردی و مرتبط با پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است. ایشان از اواسط دهه 1370 همکاری گروهی روی فرآیند فعالیتهای لازم برای این امر را آغاز کردند و در این زمینه بسیار موفق عمل کردند. بهخصوص کار گروهی آنها قابل توجه بود و بخشی از این نیز به محوریت دکتر بزرگی در این زمینه بازمیگردد. تلاشهای این دوستان البته در زمینه عملیشدن الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی ناکام ماند اما به هر صورت پژوهشهای این گروه در زمینه نظام حقوق مالکیت معنوی و... اهمیت زیادی دارد.
در همین زمینه ایشان کتابی هم دارد بهنام «دیپلماسی تجاری». در این کتاب بحث این است که در جهان فعلی نمیشود بدون تعامل سازنده با کل دنیا چالشهای اقتصادی و توسعهای را حلوفصل کرد. دسته آخر کتابهای ترجمه ایشان هم نشانگر دغدغههایی جدید است؛ برای مثال ترجمه دو کتاب «تمامیتخواهی و خودکامگی» اثر کارل فریدریش و زبیگنیو برژینسکی و «سیاست در جامعه تودهای» اثر ویلیام کورنهاوزر. به هر صورت نمونهای چون دکتر بزرگی به دانشجویان ما این را نشان میدهد که مهم در دانشگاه بودن نیست؛ مهم موثر بودن، نوشتن، ترجمه کردن و تحقیق کردن است.