| کد مطلب: ۲۵۷۱۹
وقتی ایبسن ردای اکسپرسیونیستی بر تن می‌کند

درباره نمایش «جن‌زدگان» به کارگردانی سعید کریمی

وقتی ایبسن ردای اکسپرسیونیستی بر تن می‌کند

سعید کریمی در مقام کارگردان بار دیگر سراغ هنریک ایبسن رفته و این روزها اجرایی از نمایشنامه «جن‌زدگان» را در سالن اصلی مولوی به صحنه برده که حال‌وهوایی اکسپرسیونیستی دارد و به‌واقع در تخالف با رئالیسم قرن نوزدهمی ایبسن معنا می‌یابد.

سعید کریمی در مقام کارگردان بار دیگر سراغ هنریک ایبسن رفته و این روزها اجرایی از نمایشنامه «جن‌زدگان» را در سالن اصلی مولوی به صحنه برده که حال‌وهوایی اکسپرسیونیستی دارد و به‌واقع در تخالف با رئالیسم قرن نوزدهمی ایبسن معنا می‌یابد. به هر حال نمایشنامه‌های ایبسن، رویکردی انتقادی به بورژوازی منحط به اروپای قرن نوزدهم دارند و به‌خوبی توانسته‌اند چهره کژتاب جامعه طبقاتی نروژ را آشکار کنند.

در نمایشنامه «جن‌زدگان» این نگاه انتقادی از طریق مناسبات خانوادگی بازنمایی شده و با اتصالی کوتاه، خانواده همچونه نشانه‌ای از کلیت جامعه‌ای در نظر گرفته شده است مملو از تضادهای مذهبی، اقتصادی و سیاسی. قصه نمایش در رابطه با جوانی است به‌نام «اُسوالد» که بعد از سال‌ها دوری از خانه، این روزها با بدنی رنجور به آغوش خانواده بازگشته و به این تصمیم رسیده است که به زندگی فاقد معنایش با مرفین خاتمه دهد، چراکه یک بیماری مهلک او را به سوی مرگ سوق می‌دهد.

اُسوالد مدعی است بیماری‌اش میراث پدری است که مدتی پیش از دنیا رفته و امکان بهبودی را برای او ناممکن کرده است. نه عشقی که به رگینه دارد اُسوالد را نجات خواهد بخشید و نه هوای غم‌زده، بارانی و مه‌آلود ملک روستایی خانم آلوینگ این اجازه را خواهد داد که دقایق ملال‌‌انگیز زندگی او به شادی و امیدواری بدل شود.

حتی تلاش مادرش یعنی «هلنه آلوینگ» برای ساختن یک پرورشگاه با پولی که از پدر خیانتکار اُسوالد به‌جا مانده، درنهایت به فاجعه ختم شده و ساختمان این موسسه در آتشی عمدی می‌سوزد تا شاید به خدمت کلیسا درآید. ایبسن چنان وضعیت مردمان این روستای کوچک نزدیک دریا را ترسیم کرده که گویی راه گریزی از تقدیر محتوم‌شان ندارند و ‌باید تسلیم سرنوشت مقدرشان شوند.

سعید کریمی با طراحی، دراماتورژی و کارگردانی «جن‌زدگان»، مسیری را پی گرفته که در نمایش «جان گابریل بورکمان» آغاز کرده بود. عزیمت به سوی اجرایی اغراق‌آمیز و اکسپرسیونیستی از یک متن رئالیستی، چنان‌که شخصیت‌های ایستای ایبسنی به بدن‌هایی تهاجمی تبدیل شده و فضای کلی نمایش رنگ و بویی هراس‌انگیز یابد.

این‌بار هم سعید کریمی در مقام کارگردان، با تخطی از جهان ایبسن، رویکرد اکسپرسیونیستی برگزیده و با استفاده از نورپردازی‌های موضعی و تکنیک مبتنی بر سایه‌، همچنین خلق یک فضای خالی از اشیاء، تلاش کرده از بازنمایی زندگی روزمره فاصله بگیرد. رویت‌پذیر کردن نیروهای شر و جسمیت‌یابی به شیاطین، درواقع ربط چندانی با زیباشناسی ایبسنی ندارد.

تو گویی در حال تماشای «گوریل پشمالو» یوجین اونیل هستیم، نه روستاییان نروژی. بنابراین نتیجه کار مخاطره‌آمیز است با فضایی دوپاره. یک فضا ذهنیت‌گرایی اکسپرسیونیستی نیروهای شر است و یک فضا بازتابی از زندگی روزمره شخصیت‌های ایبسنی. تلفیق این دو فضا، برساختن یک جهان التقاطی است که میانجی‌ اتصالش چندان آشکار نیست و به نظر می‌آید جسورانه و دل‌بخواهی است.

این ساخت‌شکنی البته نتایج و برکاتی هم دارد و فی‌المثل پیشنهادی است که قبل از این چندان تجربه نشده و از یک منظر ذهنی و اغراق‌شده، جهان ایبسنی را اجراپذیر نکرده است. حال که نمی‌توان جن‌زدگان را به‌طور کامل اجرا کرد، می‌شود با نوعی از دراماتورژی، جهانی خودانگیخته ساخت که مبتنی است بر تلفیق و کنار هم قرار دادن عناصر متضاد. گو اینکه به هنگام مرگ اُسوالد در آغوش مادر، در انتهای نمایش فیگور شیطان پا به صحنه گذاشته و با هیبتی غریب، صحنه را به تسخیر خویش درمی‌آورد، ناگهان مفهوم استعاری «جن‌زدگی» عینیت مادی یافته و در جسمیت دیکتاتورمآبانه ابلیس به نمایش گذاشته می‌شود. 

در پایان می‌توان گفت، سعید کریمی بالعکس شنا می‌کند و به وادی ناآشنایی قدم گذاشته که بی‌شک مهلکه‌آفرین است. علاقه‌ای که این کارگردان جوان به فرم اکسپرسیونیستی دارد و آن را در رئالیسم کمینه‌گرایانه ایبسن جست‌وجو می‌کند، امری متناقض‌نماست که ماحصلش را در جن‌زدگان مشاهده می‌کنیم. اینکه در آینده مسیر تغییر کند و نمایشنامه‌ای اکسپرسیونیستی به دست سعید کریمی به مرحله اجرا درآید، می‌تواند عیار خوبی در این زمینه باشد.

اما با تمام این حرف و حدیث‌ها، «جن‌زدگان» سعید کریمی، صحنه‌های تماشایی کم ندارد و فارغ از دوری و نزدیکی با ایبسن، تجربه‌ای است شجاعانه که می‌تواند محصول داشتن ایده یا خامی مفرط باشد. ایبسن یکی از ستون‌های درام مدرن است و اجرای سعید کریمی، عزیمت به سوی جهان پسامدرن.     

محمدحسن خدایی  منتقد تئاتر 

دیدگاه

یادداشت
آخرین اخبار