درباره نمایش بازی بیکلام ۲ به کارگردانی الهام ایروانی
تقلاهایی بیثمر اما شاید امیدبخش به وقت بکت
اجرایی که بهتازگی در سالن کوچک تالار مولوی به صحنه رفت و یکی از نمایشنامههای بدون کلام بکت را دستمایه خویش قرار داد بهواقع تماشایی بود و موفق در خلق حالوهوای آخرالزمانی بکت.
اجرایی که بهتازگی در سالن کوچک تالار مولوی به صحنه رفت و یکی از نمایشنامههای بدون کلام بکت را دستمایه خویش قرار داد بهواقع تماشایی بود و موفق در خلق حالوهوای آخرالزمانی بکت. دو نفر «آسمانجُل»، هرکدام پناه گرفته در یک گونی پلاستیکی، تنگاتنگ هم، فارغ از هیاهوی جهان، به وقت ضرورت، از گونیهایشان بیرون آمده و بعد از کشوقوس دادن به بدن، مناسک روزمره زندگی را بهمثابه امری تخطیناپذیر به اجرا درمیآورند.
آن زن که اول از گونی خارج میشود با تقلایی جانکاه، دچار ترس، ملال و دلزدگی است و لاجرم با بدنی فرسوده، حرکاتی بهغایت کُند از خود به نمایش میگذارد. مصداق بارز فرسودگی که بر مرز فلاکت قدم گذاشته و یادآور وضعیتهای جفنگِ فاقد معناست. این موجود بینام و نشان، روز را با گریه و دعا آغاز کرده و به مضحکترین شکل ممکن، حتی از پس پوشیدن یک شلوار برنمیآید.
وضعیتی گروتسک که امتناع از پوشیدن یک شلوار میتواند گناهی نابخشودنی و مستحق عقوبتی سخت باشد. جالب آنکه آمادگی برای کار روزانه، اینچنین بیرمق و رخوتناک، بهواقع که از جفنگبودن موقعیت نمیکاهد و ازقضا هر لحظه بر شدت و مسخرگی آن میافزاید. از یاد نبریم که مخلوقات بکتی، چندان توان مقاومت نداشته و اکثرشان موجوداتی اقتدارطلب هستند که عاشق اقتدارگرایان میشوند. پس جای تعجب نخواهد بود که مهمترین کنش یک موجود مطرود بکتی در اینجا، کلنجار رفتن با یک تکه لباس کثیف باشد و نه انزجار از پوشیدن یک شلوار مستعمل.
اجرا در قسمتی که به زن دوم میپردازد مسیر متفاوتی را طی میکند. یک موجود انسانی امیدوار که به نظر چالاک است و آریگو به زندگی. هرچقدر در تکه اول شاهد سستی، بینظمی و بیانگیزگی هستیم، در تکه دوم این نظم، شتابناکی و میل به زندگی است که نمود دارد. موجود دوم به نسبت تمیزتر است و مدام لبخند میزند. مسواک زدن، هویج خوردن، نقشهخوانی و نگاه کردن به عقربههای ساعت مچی، کارهایی است که این زن با اشتیاق انجام میدهد و سویه ایجابی وضعیت را آشکار میکند.
او همان لباسی را میپوشد که زن اول با سختی و اکراه بر تن کرده و قبل از پایان مهلت و بازگشت دوباره به داخل گونی، از تن خارج میکند. حال همان لباس، با نظم و ترتیبی مثالزدنی، مورد استفاده زن دوم قرار گرفته و بعد از اتمام کار روزانه با دقت تا شده و برای مصرف بعدی آماده میشود. یک امر تکرارشونده که نتیجهاش چند سانتیمتر جابهجایی این دو نفر است و آمادگی برای تکرار همان کارهای پیشین.
بهلحاظ اجرایی شاهد یک فضای انتزاعی هستیم. صحنه خالی از اشیاء است، همچنین وفادار به فضاهای لمیزرع و خالی بکت. هر دو بازیگر، یعنی الهام ایروانی و سونیا اسماعیلی بهخوبی توانستهاند تضادهای رفتاری انسانها در یک موقعیت ثابت را رویتپذیر کنند. نقش زن اول را که الهام ایروانی ایفا میکند، توانسته با مهارت فرسودگی موجودات بکتی را به اجرا درآورد. زن دوم با بازی سونیا اسماعیلی، تکمیلکننده تضادهای دیالکتیکی نمایشنامه است.
به دیگر سخن کلافگی در مقابل اشتیاق و کُندی در مواجهه با شتابناکی سربرمیآورد. هماهنگی این دو بازیگر، در خدمت سیاست اجرایی بوده، بنابراین سکوت و تحمیل این سکوت به تماشاگران را به مرحله اجرا میگذارد. بنابراین تماشاگران سعی میکنند صدایی مزاحم تولید نکنند.
درنهایت میتوان گفت نمایش «بازی بیکلام 2» یکی از اجراهای با کیفیت و وفادار به حالوهوای بکتی است. در این سالها اکثر اجراهایی که از نمایشنامههای بکت صورت گرفته، گرفتار اشتباهات کوچک و بزرگی شده که ربط چندانی به بکت نداشته و مربوط میشده به خوانش اشتباه و فردی کارگردان. بکت بیش از ساختشکنی، به وفاداری گشوده است. نمایش «بازی بیکلام 2» میتواند درسی باشد برای آن دسته کارگردانانی که ملال بکت را پس میزنند و تحمل فضاهای جفنگ او را ندارند. همان کسانی که عاشق روح میانمایه زمانه هستند و در پی اجرایی سهلانگارانه. بکت معتقد بود، «بدبختی خندهدار است» و این روزها نزدیکشدن به جهان بکتی بدون ایدههای نظری رادیکال و سیاست اجرایی درست، مصداق بارز بدبختی و خندهدار بودن.