کارگردان منظم و جدی
من بهروز غریبپور را حدود نیمقرن است که میشناسم. به اعتقاد من، او یکی از مدیران مدبر جامعه فرهنگیوهنری و حضورش در این بخش بسیار ضروری است.
ضمن اینکه در زمینه خلق آثار هنری، بهویژه در حوزه اپرای عروسکی، نمیتوان خلاقیت درخشانش را نادیده گرفت. من تمام اپراهای عروسکی او را تماشا کرده و از خلاقیتش در ساختار و ریتم لذت بردهام و درمجموع آثارش را بسیار دوست دارم. بهروز غریبپور پا را از عرصه ملی فراتر برده و به عرصهای بینالمللی و جهانی قدم گذاشته است که برای ما مایه افتخار است.
در مورد کارهای صحنهای او، ازجمله ماندگارترین آثارش در تئاتر ایران، میتوان به «بینوایانِ» ویکتور هوگو اشاره کرد؛ کاری که به خاطر دارم برای روی صحنه بردن آن، زحمات فراوانی کشید. آن هم در شرایط سیاسی خاصی که بر جامعه و ازجمله بر عرصه تئاتر حاکم بود و امکانات اندکی که در اختیار هنرمندان قرار داشت که وضعیتی تلخ، سخت و نابهنجار را برای فعالین این عرصه ایجاد میکرد.
وضعیتی که نمود کلیاش را در آن مقطع زمانی میتوان در برخوردی مشاهده کرد که حاکمیت با شهردار وقت تهران، غلامحسین کرباسچی انجام داد. آنچه غریبپور با «بینوایان» که من در آن نقش بازرس ژاور را برعهده داشتم انجام داد، چیزی که کمتر به آن توجه میشود، این بود که مبنای اقتصادی تئاتر حرفهای را پایهگذاری کرد. در شرایطی که او فراهم آورد ما میدانستیم که در پایان هر ماه حقوق دریافت میکنیم، ضمن این بیمه هستیم و از حقی برخورداریم که میتوانیم مطالبهاش کنیم. جا دارد همینجا از هنرمند بزرگ تئاتر ایران، زندهیاد مهدی فتحی یاد کنم که در این نمایش نقش ژان والژان را برعهده داشت.
ازجمله دیگر ویژگیهای بهروز غریبپور در این نمایش آن بود که در برخورد با بازیگران آثارش، بسیار جدی عمل میکرد. او بازیگرانی را که در گروهش فعالیت میکردند وادار به رسیدن به این معنا میکرد که همهچیزِ تئاتر باید بر مبنای نظمی خاص شکل بگیرد. درواقع او بازیگرانش را ناگزیر از احترام گذاشتن به این مبنا میکرد. این در حالی است که در جامعه حرفهای تئاتر ایران، هنوز که هنوز است قوانین، رسمورسوم و آیین منظم بودن، به لزوم رعایت نظم در تئاتر اندیشیدن و به آن احترام گذاشتن شکل نگرفته است.
زمانی که ما در گروه هنر ملی کار میکردیم، زندهیاد عباس جوانمرد پیشاهنگ این امر بود و چنان به رعایت نظم اعتقاد داشت که ما حتی اجازه ۵ دقیقه دیر رسیدن به تمرین را به خود نمیدادیم. او این امر را جا انداخته بود. لذا ما که زیردست چنین اشخاصی پرورش پیدا کردیم، ازجمله حمید سمندریان، شاهین سرکیسیان، بهرام بیضایی و دیگران، از این نظم برخورداریم اما نسل جوانی که امروز یکهتاز میدان تئاتر است اساساً چند چیز را نمیشناسد. بزرگترین چیزی که این نسل نمیشناسد، احترام به نسلهای پیش از خودش یعنی پیشکسوتان است.
البته که پیشکسوتان هم باید لیاقت پیشکسوتی را داشته باشند و حداقل با فرهنگ روز جهان در رابطه با تئاتر آشنا باشند و دستشان خالی نباشد. به اعتقاد من بهروز غریبپور یکی از کارگردانانی است که میتواند نظم را بهعنوان گوهر تپنده تئاتر، بیدار نگه دارد؛ چنانچه تاکنون این کار را انجام داده است.