تحول نشر و مخدوش شدن هویت آلبوم در موسیقی
متحول شدن شیوهی نشر آثار موسیقی در دههی گذشته، شبیه به هیچیک از تحولات پیش از آن نبود.
ثبت و نشر موسیقی از استوانهی فنوگراف تا لوح فشرده یا سیدی، همه تکاملی فیزیکی محسوب میشدند اما آنچه در دههی اخیر در صنعت موسیقی پیش آمد، هویت عرضه و نشر آثار تغییر بنیادین کرد و به سمت دیجیتال رفت. این اتفاق یک امر مبارک در نظر بسیاری از مخاطبان و فعالان عرصهی موسیقی بود، اما ضربهای به برخی جنبههای نشر و ثبت موسیقی وارد کرد.
بگذارید از اینجا شروع کنم که از اوایل دههی 1390 شکلی از عرضهی موسیقیهای روز متداول شد که اصطلاحاً به آن پخش سوپرمارکتی میگفتند. موسیقیهای پاپ با این شکل عرضه در کنار فروشگاههای فرهنگی، از فروشگاههای موادغذایی و سوپرمارکتهای محله نیز سر درآوردند و مخاطب فراوان این آثار در کنار مایحتاج روزانه، موسیقی مورد علاقهاش را هم میخرید.
البته این نوع پخش هیچگاه شامل آثار جدی موسیقی نشد، زیرا نه مخاطب این آثار فراوانی موسیقی پاپ را داشت، نه در شأن آن بود که کالایی وزین به این شکل عرضه شود. بهطور مثال دو اثر استاد محمدرضا شجریان با آنکه در این دهه عرضه شد و اگر به شکل سوپرمارکتی هم ارائه میشد فروش چندبرابری داشت، اما در همان شکل فیزیکی کلاسیک و در فروشگاههای فرهنگی عرضه شد.
با ظهور پلتفرمهای عرضهی دیجیتال موسیقی و دورانی که آن را انقراض تولید آلبوم فیزیکی مینامم عرضهی تمام آثار اعم از جدی و عامهپسند (موسیقی روز) در یک بستر شکل گرفت. حالا جدیترین و گرانبهاترین آثار موسیقی در کنار انواع موسیقی روز - که برخی حتی از ارزشهای هنری و فنی هم برخوردار نیستند - در یک سطح عرضه میشوند؛ با یک شکل و بدون هیچ تفاوت ظاهری!
شاید در نگاه برخی، این موضوع جای اشکال و انتقاد نداشته باشد اما ضربهای که از آن گفته شد، اینجا به موسیقی وارد آمده که رفتهرفته با امکان دانلود تک تِرَکها، مفهوم آلبوم از بین میرود. در موسیقی جدی، آلبوم بهمثابه یک رپرتوار است. اگر مابهازای کلاسیک غربی آن را نگاه کنیم سمفونی شمارهی 9 بتهوون از موومانهای مختلف با چینشی دقیق تشکیل شده است. نمیتوان جای موومان اول و آخر را عوض کرد یا نمیتوان با گوش دادن به یک موومان به پیام کلی سمفونی-فارغ از لذت شنیدن هر لحظهی آن- پی برد.
موسیقی کلاسیک ایرانی هم چنین است. براساس ساختار ردیف و یک فرم کلاسیک که جامانده از موسیقی دوران قاجار است، آلبومی طرحریزی میشد که از مقدمه و پیشدرآمد آغاز و به تصنیف و رنگ ختم میشد. موسیقیدانانی که خود را پایبند به یک فرم کلاسیک نمیدانستند هم باز از یک روند و طرح کلی در یک آلبوم پیروی میکردند. باید آلبوم «شب، سکوت کویر» به آهنگسازی کیهان کلهر و خوانندگی استاد شجریان را مثال آورد که ابتدا در کاست و با وجود محدودیتهای آن با یک چینش عرضه شد و بعدها در سیدی جای چند قطعه عوض و یک قطعه اضافه شد تا ذهنیت آهنگساز برای ترسیم یک تالبوی موسیقایی عینیت یابد.
آنچه در دنیای دیجیتال احساس خطر میشود، از بین رفتن مفهوم خلق آلبوم است. امروزه که هر تِرَک هویت مستقل پیدا کرده و با قیمت مشخصی فروخته میشود، موزیسینها هم بهسمت ترسیم یک تابلوی موسیقایی نمیروند. حالا سعی در جذب مخاطب با یک قطعه مستقل است، نه یک طرح کلی و در میان خیل قطعات و تِرَکها، موسیقی جدی هم خود را به همین شکل عرضه میکند.
لازم است فعالان موسیقی جدی که مثل قبل تن به عرضهی سوپرمارکتی آثار ندادند، حساب خود را همچنان از موسیقی عامهپسند جدا کنند. نباید هویت آلبوم در موسیقی ایرانی مخدوش و به فراموشی سپرده شود یا آنکه آلبومها شامل قطعات مستقل و بیربط به هم شود.