تا فارسی زنده است بهمنی زنده است
محمدعلی بهمنی با رفتنش به پایان نرسیده است. او ادامه دارد. درحالیکه بسیاری از شعرا با رفتنشان تمام میشوند و کسی نمیتواند ادامهشان دهد؛ ازجمله احمد شاملو، مهدی اخوانثالث و... محمدعلی بهمنی قابل ادامهدادن است. او در نسل امروز تکثیر شده است و اگرچه کسی بهمنی نمیشود اما گفتمان و شیوه شاعری و غزلسرایی او بهصورت متکثر در روزگار ما حاضر است. این نام زنده است، تا زبان فارسی زنده است.
محمدعلی بهمنی، سرودن شعر را حدوداً از ۹ سالگی، با همراهی فریدون مشیری آغاز کرد و به اعتقاد من، طی ۸۲ سالی که از خداوند عمر گرفت، ۷۰ سال بهطور جدی مشغول شاعری بود. این عدد، برای صرف یک عمر در مسیر شاعری، بسیار زیاد است. چراکه عموم شعرا معمولاً از دهه ۲۰ زندگی آغاز بهکار میکنند و او از این حیث جلوتر از بسیاری شعرای دیگر بود. ضمن اینکه او در طول این زمان، با پی بردن به اینکه در قالب غزل موفق است، در همین مسیر پیش رفت و وقت خود را صرف از اینشاخه به آنشاخه پریدن نکرد. سرایش ترانه و آشنایی با اهالی موسیقی، بعدها به سرودن غزل توسط بهمنی افزوده شد و به عقیده من، در هر دو کاری که انجام داد بسیار موفق بود.
غزل محمدعلی بهمنی، حاصل گونهای از تلفیق اندیشههای نیما بهانضمام سنت غزل فارسی؛ وزن، قافیه، ردیف، آرایههای ادبی و... است. با این تفاوت که بنمایه آثار بهمنی، نیمایی است. درواقع نمیتوان همزمان، غزل بهمنی را «غزل» نامید و غزلِ بهعنوان مثال شاعران دوره بازگشت چون صفای اصفهانی و مشتاق اصفهانی را نیز «غزل» خواند. اگر غزل این است، پس آن چیست؟
بر «غزل» محمدعلی بهمنی نام دیگری باید گذاشت که براساس مرامنامه نیما طراحی شده است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که از جنگ تا آلودگی هوا، از سیل تا زلزله، از تورم تا زیست شهری و... احاطهمان کرده است. اینها نمادها و نمودهایی از زندگی معاصر است؛ نمادهایی که هرگاه در شعری مشاهده شود نشاندهنده آن است که شاعر در حال مشاهده زندگی از منظری مشابه منظر شماست، نه منظر شعرای قرنهای هفتم و هشتم هجری که فقط می، میدیدند و باده و میکده و میخانه و شمع و گل و پروانه. اینها نیز اگرچه در جایگاه خود ارزشمند است اما ارزشگذاری شعر امروزی بهواسطه میزان مشاهده زندگی معاصر در آن صورت میگیرد. شعر محمدعلی بهمنی، بهنظر من از همین جنس و شامل مشاهدهای امروزی است.
اولین کتاب محمدعلی بهمنی پس از انقلاب، اگرچه در سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید اما دیده نشد چون اساساً هنوز زبان محمدعلی بهمنی شکل خاص خود را پیدا نکرده بود، اما نخستین کتاب دیده شده او پس از انقلاب در سال ۱۳۶۹ با نام «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» به چاپ رسید. من در آن زمان دانشجوی سال دوم بود و به خاطرم دارم که این کتاب موجی بینظیر در کشور ایجاد کرد. موجی که بهعقیده من نتوانست توسط هیچ کتاب دیگری ایجاد شود. دلیل این اتفاق آن بود که بهواسطه گذراندن جنگی ۸ ساله، فضایی شکل گرفته بود که اگر شعری هم سروده میشد، همسو با جنگ بود.
در آن زمان اساساً کسی به سرودن شعر عاشقانه نمیاندیشید و اگر بنگرید ازجمله موفقترین شعرای آن زمان مانند قیصر امینپور، سلمان هراتی، حسن حسینی و... شعرشان ملهم از جنگ است، نه ملهم از زندگی و روابط انسانی. اگر هم ملهم از زندگی و روابط انسانی است، بسیار کمرنگ است. محمدعلی بهمنی با «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» اساساً موجی از امید، نشاط و عاطفه را در جامعه آفرید. این کتاب آنقدر موفق بود که حتی از مرزهای ایران نیز فراتر رفت و به افغانستان، تاجیکستان و دیگر کشورهایی که زبان فارسی را درمییابند پا گذاشت.
به نظر من، محمدعلی بهمنی نسلی را به شعر علاقهمند و نسلی را شاعر کرد. ما آن زمان دانشجویانی 20-19ساله بودیم و او بود که در سالهای بعد از انقلاب، نسل ما را به شعر متصل کرد. درنتیجه اگر بخواهیم یکنفر را بهعنوان نمایندهای که شعر فارسی را به مردم شناساند انتخاب کنیم، آن نماینده محمدعلی بهمنی است. در ادامه با تلفیق آثار محمدعلی بهمنی با موسیقی، بهویژه آثاری که با آهنگسازی محمدرضا چراغعلی توسط ناصر عبداللهی خوانده شد، موجی تازه از موسیقی مدرن پاپ بههمراه غزل امروزی یا بهعبارتی موسیقی نیمایی ایجاد شد.
همه اینها موجب شد بتوان محمدعلی بهمنی را نهفقط یک شاعر که بهتنهایی یک بسته فرهنگی دانست. او در همهجا حضور داشت؛ از انجمنهای کوچک ادبی در شهرستانها تا رادیو و تلویزیون. بهمنی عاشق این کار بود، عاشق سفر به هر کجا که برای گفتوگو از شعر دعوت میشد. هر کجا که میتوانست مردم را به شعر علاقهمند کند. بهعقیده من، او اگر در خانه میماند و سفر نمیکرد، شعرش نیز نمیتوانست چنین سفر کند و به چنین موفقیتهایی دست یابد.
محمدعلی بهمنی با رفتنش به پایان نرسیده است. او ادامه دارد. درحالیکه بسیاری از شعرا با رفتنشان تمام میشوند و کسی نمیتواند ادامهشان دهد؛ ازجمله احمد شاملو، مهدی اخوانثالث و... محمدعلی بهمنی قابل ادامهدادن است. او در نسل امروز تکثیر شده است و اگرچه کسی بهمنی نمیشود اما گفتمان و شیوه شاعری و غزلسرایی او بهصورت متکثر در روزگار ما حاضر است. این نام زنده است، تا زبان فارسی زنده است.