خشت اول را نهد فیلمساز راست
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
«خشت و آینه» ابراهیم گلستان نهفقط بر اعتبار او بهعنوان یک فیلمساز جریانساز افزود و نهتنها اولین فیلم بلند داستانی کارگاه فیلم گلستان محسوب میشود که اولینهای دیگری را هم به کارنامه او گره میزند. ازجمله اولین فیلم داستانی تاریخ سینمای ایران بود که صدابرداری سر صحنه داشت، دوبله نشد و جزو اولین فیلمهای سینمای اسکوپ(پرده عریض) در زمان خودش بود. ضمن اینکه به باور بسیاری از منتقدان و مورخان سینمایی، اولین فیلم مدرن و روشنفکرانه سینمای ایران محسوب میشود که بهمثابه سینمای آلترناتیو در برابر جریان فیلمفارسی قد علم کرده بود. این فیلم همچنین نخستین حضور سینمایی جمشید مشایخی، همچنین پرویز فنیزاده بهشمار میرود که هردو نقشهای کوتاه ولی اثرگذاری بازی میکنند. ضمن اینکه «خشت و آینه»، اثری منحصربهفرد از نظر سبک تصویری و روایت در سینمای ایران است. از حیث ساختار روایی باید گفت، ابراهیم گلستان در «خشت و آینه» تلاش کرده تا با پرهیز آگاهانه از قواعد کلاسیک داستانگویی در سینما، روایت خود را مبتنی بر شیوههای مدرن بنا کند و یک ملودرام ساده را به دنیای پیچیده و چندلایه فلسفی سینمای مدرن گره بزند. اهمیت فیلم اما به همین سویههای تکنیکی و زیباییشناسی فیلم ختم نمیشود، بلکه «خشت و آینه» تصویری جامعهشناختی از زمانه خود است که گذاری بحرانی را طی میکند. دورانی که ترس و استیصال در جان مردمان عادی افتاده و روشنفکران نیز سرگرم بحثهای پوچ و بیمعنی خود در کافهها هستند. این شرایط را میتوان در وضعیت مفلوک شخصیتهای فیلم ردیابی کرد. مادران نازا، بچههای بیسرپرست رهاشده در خیابانها، روشنفکران سرخورده و یاوهگو در کافهها، همسایههای فضول و خبرچین، زنانی که بچههای بیسر میزایند و مدافعان قانون (دادگستری) و نظم عمومی (پلیس) که انگیزهای برای حرکت ندارند که همه نشانی از یک جامعه منفعل و در حال فروپاشی را بازنمایی میکند. فارغ از تاویلهای جامعهشناسانه که میتوان از دل «خشت و آینه» بیرون کشید، این فیلم از حیث سینمایی جایگاه مهم و متمایزکنندهای در تاریخ سینمای ایران دارد و میتوان آن را آغازگر موجنو سینمای ایران دانست که خود البته از فیلمهای موجنو سینمای فرانسه و نئورالیسم ایتالیا تاثیر میپذیرد. با این حال گلستان تلاش میکند بهویژه ازطریق دیالوگپردازیهای فاخر و پرطمطراقش، سبک خاص خود را در فیلمسازی خلق کند که تقلیدی صرف از سینمای مدرن غرب نباشد. با این حال فیلم درست به دلیل التزام به همین مولفهها در اکران عمومی موفق نشد و نهتنها مورد پسند تماشاگر عام قرار نگرفت، بلکه با بیتوجهی یا انتقاد شدید اغلب منتقدان فیلم و حتی ادیبان غیرسینمایی آن دوره (مانند جلال آلاحمد و احمد شاملو) مواجه شد. خود گلستان درباره این عدم اقبال عمومی از فیلم گفته بود: «من فقط میخواستم فیلم بسازم. غرض یا انتظاری از تماشاگر نداشتم. تماشاگر آزاد است که هرجور بتواند بفهمد. من به ساز کسی نمیرقصم.» در یک نظرخواهی از نویسندگان سینمایی دهه40 که در پنجبهمنماه 1344 در مجله فردوسی درباره «خشت و آینه» صورت گرفت، از میان نویسندگان آن مجله، تنها فردی بهنام پیرایه (که احتمالا نام مستعار است)، به فیلم گلستان یک ستاره داد و بقیه ازجمله هوشنگ بهارلو، پرویز دوایی (با نام مستعار پیام)، پرویز نوری، بهرام ریپور و بیژن خرسند با گذاشتن دایرهسیاه، آن را بیارزش ارزیابی کردند. تناقض داستان در این بود که فیلمی که سالها بعد، قرار بود بهعنوان فیلمی مهم در ضدیت با فیلمفارسی شناخته شود، دقیقا توسط همان منتقدانی طرد شد که خودشان در آن سالها جزو سردمداران مخالفت با فیلمفارسی شناخته میشدند و مدام بر سر آن میکوبیدند. گلستان در یکی از جلسات نقد و نمایش فیلم در لندن، از منتقدی یاد کرد که هر شب برای تماشای فیلم او میآمد و در نهایت، نقدی منفی علیه او و فیلمش در یک نشریه هنری آن دوره نوشت. گلستان از این منتقد نام نبرد، اما شاید منظور او شمیم بهار، منتقد فیلم دهههای 40و 50 سینمای ایران بود که در آنزمان نقد منفی بسیار تندی علیه فیلم «خشت و آینه» باعنوان «درباره یک تجربه سینمایی» نوشت که در مجله اندیشه و هنر (اردیبهشتماه ۱۳۴۵) منتشر شد و در آن مدعی شد که «خشت و آینه سینما نیست» اگرچه او هیچجا دقیقا و به روشنی توضیح نداد که سینما چیست و «خشت و آینه» چگونه باید باشد تا بتواند اثری سینمایی تلقی شود. «خشت و آینه» مثل بسیاری از فیلمهای مهم و ماندگار تاریخ سینما، نه در زمان تولید و نمایش خود که بعدها کشف شد و مورد ستایش قرار گرفت و حتی با فیلمی مثل «همشهری کین» مورد مقایسه قرار گرفت.