| کد مطلب: ۱۶۴۰۵

حسرت یک زندگی معمولی

آخرین فیلم سیدرضا میرکریمی تا اینجا «نگهبان شب» است که گرچه متفاوت از آثار پیشین اوست اما می‌توان آن را در ادامه همان جهان سینمایی میرکریمی تعریف کرد.

قصه فیلم درباره داستان کارگری روستایی است به‌نام رسول که برای امرار معاش چاره‌ای جز کنار خیابان ایستادن و یافتن کار روزمزدی در خیابان‌های شهر ندارد. به نظر می‌رسد میرکریمی این‌بار خواسته تا در فضای سینمای اجتماعی با همان رویکردهای اخلاق‌گرا به روایت قصه خود دست بزند.

گرچه برخی «نگهبان شب» را فیلم سیاسی میرکریمی می‌دانند که سویه انتقادی پنهانی دارد اما خودش آن را نفی کرده و می‌گوید: «هدف اصلی فیلم سیاسی نیست، هدف خود آدم‌های فیلم و مخصوصاً شخصیت اصلی هستند.».

این البته دور از واقعیت نیست. در سینمای میرکریمی آدم‌ها به‌مثابه شخصیت فدای کلیت قصه و ساختار و ژانر نمی‌شوند و می‌توان آن‌ها را به‌مثابه عناصر مستقلی از ساختار دراماتیکی اثر در کانون توجه و تحلیل قرار داد.

چنانکه اینجا «رسول» در چنین موقعیتی قرار می‌گیرد و فیلمساز انگار قصه خود را به موازات ویژگی‌ها و تحولات شخصیتی او صورت‌بندی می‌کند. فیلم را می‌توان در ذیل سینمای کارگری هم قرار داد اگر بتوان چنین عنوانی را به‌مثابه شکلی از سینما پذیرفت. دقیقاً به همین دلیل، رسولِ فیلم «نگهبان شب» را می‌توان یکی از ماندگارترین کاراکترهای کارگر دانست که فیلمساز به بازنمایی جزئی زیست- جهان او پرداخته است.

به عبارت دیگر «نگهبان شب»، روایتی دقیق و جزئی‌نگرانه از زندگی جوانی از طبقه کارگر جامعه است بدون اینکه بخواهد از مصائب این طبقه مثل فقر به‌مثابه عنصری تزئینی یا سانتی‌مانتال بهره ببرد. آنچه فیلم آخر رضا میرکریمی را غنا می‌بخشد، به‌اندازه بودن روایت و عناصر و مؤلفه‌های نمایشی و مصالح داستانی آن است.

گرچه ریتم قصه کمی کُند است که شاید این کُندی متأثر از وسواس و اهتمام فیلمساز به پرداختن جزئیات در صحنه و کنش‌ها باشد اما می‌توان با آن همراه شد تا به لایه‌های درونی و زیرمتن‌های قصه راه یافت. درواقع میرکریمی برای روایت قصه خود به‌واسطه تاکیدی که بر جزئیات دارد مسیر آرامی را برای بیانگری و رسیدن به نقطه‌پایان طراحی می‌کند و درنهایت چه پایان شاعرانه‌ای را با پرواز با چتر قهرمان برمی‌گزیند.

Negahban-shab-poster

فیلمساز تلاش کرده تا قصه خود را در یک خوانش جامعه‌شناختی در بستر فضای امروز و اکنونیت تاریخی روایت کند. ارجاعات فیلم به مسائل سیاسی و اقتصادی روز در پس‌زمینه و بافت درونی داستان برآمده از همین نگاه است که به قصه عمق و غنای بیشتری می‌بخشد. فیلم «نگهبان شب» با حوصله ساخته شده و با حوصله باید به تماشای آن نشست.

فیلم بدون اینکه دچار شعارزدگی شود، اخلاق را در جامعه بی‌اخلاق امروز برجسته می‌کند و گویی در پایان فیلم با پرواز رسول، احساس رهایی ناشی از کاتارسیس را می‌توان تجربه کرد؛ چیزی شبیه به تجربه رستگاری. فیلم را همچنین می‌توان از منظر روانشناختی هم مورد خوانش قرار داد.

از این منظر، کارگردان تجربه ترس را میانجی روایت روانشناختی خود از شخصیت اصلی قصه قرار می‌دهد تا اعتماد به نفس پایین رسول را ناشی از همین ترسی بداند که به مانعی بازدارنده در زندگی او تبدیل شده است.

درواقع ضعف شخصیتی رسول، نقطه عزیمت درام قرار می‌گیرد تا درنهایت به میانجی فرازونشیب داستان به تحول شخصیتی او پرداخته شود تا در وهله نهایی به پوست‌اندازی و دگردیسی او منجر می‌شود.

همین‌جا باید به بازی خوب تورج الوند اشاره کرد که به خوبی توانسته شمایل یک کارگر ساده و تلاطم‌های او را به نمایش بگذارد.

«نگهبان شب» را می‌توان به‌نوعی روایتی از جوانان طبقه فرودست در حسرت یک زندگی معمولی دانست. این فیلم در شبکه نمایش خانگی اکران شده و پیشنهاد خوبی برای تماشاست.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی