راهنمای فهم فریدون رهنما
بدون شک نام «فریدون رهنما» با سینمای مدرن و روشنفکری در ایران گره خورده و او را میتوان در کنار ابراهیم گلستان و فرخ غفاری بهعنوان پیشگامان و زمینهسازان موج نوی سینمای ایران دانست. شاعر، سینماگر و اندیشمندی که نقش مهمی در ارتقای زبان و فرهنگ سینما در ایران داشت. به اعتراف برخی شاعران و سینماگران، او با دفاع از حرکتهای مدرن و آوانگارد در حوزه ادبیات، سینما و تئاتر، تاثیر غیرقابل انکاری در معرفی شعر و اندیشههای مدرن گذاشت.
او با اینکه سه فیلم بیشتر نساخت اما با نوآوریها و جسارتهای فرمی و بیانی خود، نقش مهمی در ارتقای زبان و فرهنگ سینما در ایران داشت و الهامبخش سینماگران بعد از خود شد. هر سه فیلم او بیانگر یک اندیشه واحد یعنی هویت گمشده ایرانی، ناسازگاری تاریخی و ارتباط میان انسان امروزی و گذشته تاریخی و اسطورهایاش بود.
کتاب «واقعیتگرایی فیلم» که یکی از مهمترین کتابهای تألیفی در پژوهش سینمایی است، پایاننامه تحصیلات سینمایی اوست که در سال ۱۳۵۱ به وسیله انتشارت بوف در ایران منتشر شد. واقعیتگرایی فیلم، درواقع نوعی پیشدرآمد نظری و فلسفی بر فیلمهایی بود که بعدها فریدون رهنما در بازگشت به ایران ساخت.
او در مقدمه رسالهاش نوشت: «این رساله، نظریهای است بسیار شخصی درباره سینما و هنر. آنها که ۲ فیلم مرا دیدهاند بیگمان شاهد بهکارگیری این نظریه نیز بودهاند و اگر حوصله کردهاند، شاید دریافتهاند که واقعیتجویی چگونه مرا به واقعیت کاوشهای فکری و هنری این سرزمین کشانده است.»
او ازجمله کارگردانهای ایرانی بهشمار میرود که با نگاه و رویکردی مدرن سراغ تاریخ و متنهای کلاسیک ایرانی رفته است و همین موضوع سبب شد تا او سراغ این اثر ادبی برود. دریافت او از شاهنامه و قهرمانان اساطیری ایران مثل سیاوش در فیلم سیاوش در تخت جمشید در زمان او بسیار جسورانه و نوآورانه بود. منتقدان اعتقاد داشتند که این فیلم بدون خلاقیت و تخیل ساخته شده است زیرا رهنما هیچ شناختی از شاهنامه فردوسی نداشته و قهرمانان این فیلم را به درستی تداعی نکرده است.
حالا سعید عقیقی که خود نویسنده، منتقد و مدرس مطرح سینماست، پژوهش و نوشتن در حوزه سینما، فرهنگ و ادبیات ازجمله فعالیتها و علایق دیرین و همیشگی اوست. عقیقی در مقام فیلمنامهنویس و کارگردان، آثار ماندگاری مانند «شبهای روشن»، «صداها»، «هفتپرده» و «داستان دوست» را در کارنامهاش دارد.
عقیقی کتابی به نام «کتاب فریدون رهنما» درباره رهنما نوشته است تا به روایت یک سینماگر پیشرو ایرانی و نقشاش در شکلگیری سینمای مدرن بپردازد. درباره چهرهای مهم، نوگرا و اثرگذار در زمینه فرهنگ و هنر ایران که طی ادوار حضور و فعالیت فرهنگیاش، همواره شخصیتی جریانساز بوده و با شیوهای مدرنیستی اما متکی بر غنای فرهنگ ایرانی، به خلق آثاری متفاوت و بحثانگیز پرداخته است.
در نگاه اول به نظر میرسد شیوه نگارش کتاب و ساختار روایی آن یادنامهای است اما وقتی آن را میخوانی متوجه میشوی که رویکردی تحلیلی در شناخت و فهم فریدون رهنما داشته است و این به خواننده کمک میکند تا هم ابعاد تازهای از این شخصیت فرهنگی را بشناسد، هم از زاویه متفاوت و تازهای به او و کارنامهاش نگاه کند.
سعید عقیقی در مقدّمه این کتاب در توصیف مختصر کارنامه کاری او مینویسد: «این کتاب، یادنامه نیست. گزارشی است تحلیلی از فکر و کارِ یکی از پیشگامانِ نوزایی سینمای ایران که شعر سرود، فیلم مستند و داستانی ساخت، مقاله نوشت، ترجمه کرد، درس داد، سخنرانی کرد، کتاب سینمایی درآورد، با نسلِ پیش و پس از خود همراهی کرد و با تعدادی از همنسلانش رفیق شد و با عدّهای جنگید و توانست بخش کوچکی از افکارش را پیاده کند و کمی پس از نمایشِ دومین فیلم بلند سینماییاش که هیچ اکران عمومیای نداشت، درگذشت.»
درواقع این کتاب با رویکردی جامع و منسجم، فصلهایی از عمر هنری پُربار فریدون رهنما را مدنظر داشته است که علاوه بر تمرکز تحلیلگرایانه بر دو فیلم مهم او، دیگر جنبههای زندگی هنری و شخصی او را نیز کاویده است. «دنیای رهنما»، «سیاوش در تخت جمشید» و «وصیتنامه ارفه» عنوان سه فصل کتاب است به علاوه یک ضمیمه کوتاه پایانی. درواقع این کتاب را میتوان یک تکنگاری متفاوت درباره یک سینماگر پیش رو دانست که آنطور که شایسته جایگاه و نقش تاثیرگذار اوست، شناخته نشده است. سینماگری که فهم عمیق سینما و جسارت این شناخت را در بسیاری از سینماگران برانگیخت.
سعید عقیقی در بخشی از متن کتاب مینویسد: «ما به رهنما مدیونیم. او در کنار خِرد و جسارت تجربهاندوزی و ممکن ساختنِ تجربهها، کوشید صراحت را در مباحثه جا بیاندازد؛ کوششی که انگیزه اصلیِ طرح مباحث این کتاب بوده است. رهنما در گفتوگو با هوشنگ حسامی که در سخنانش ستایش و تذکّرِ کاستیها را به هم آمیخته، انتقادهای او را میپذیرد، بیجهت جدل نمیکند و گوش میدهد. دستِ اوست که در همین فیلم مینویسد: «داستان بر سر زرنگیها / و بند و بستهای پُشت پرده نیست/ داستان بر سرِ آن است/ که این جهان تنفّسپذیرتر گردد.»
سینما برای فریدون رهنما به منزله شعر و نمایش بود و او میان اینها پیوندی ناگسستنی قائل شد. این کتاب برای آنها که سینما نه مشغله کاری که دغدغه فکری و فرهنگیشان است، خواندنی و آموختنی است. کتاب از سینماگری حرف میزند که تلاش کرد بگوید و بنویسد چطور میتوان به یک سینمای استاندارد رسید و چگونه او سنت تفکر انتقادی در سینمای ایران را بنا کرد.
معرفی کتاب
کتاب فریدون رهنما
نویسنده: سعید عقیقی
انتشارات: رشدیه
قیمت: 98 هزار تومان