| کد مطلب: ۱۳۹۳۲

احضار و احیای زندگی

نوروز و کارکردهای اجتماعی- فرهنگی آن

نوروز و آیین‌های آن، پارادوکس جذابی در نسبت با تضاد سنت و تجدد دارد. به این معنا که نوروز را به‌مثابه یک آیین جمعی و ملی، می‌توان سنتی دانست که به بازتولید تجدد و نوگرایی دست می‌زند. شاید به همین دلیل است که در میان آیین‌های سنتی گوناگونی که در عقبه تاریخی فرهنگ ما وجود داشته، باقی مانده و به حیات تاریخی و فرهنگی خود ادامه داده است. به‌عبارت‌دیگر، تجدید نوروز در فرهنگ ما به نوعی تجربه تجدد است و امکانی برای نوشدگی. نوعی احیای زندگی است و احضار معنایی که بتواند به زندگی اعتبار و انرژی مجدد ببخشد. از این رو و با توجه به شرایط و زمینه و زمانه تاریخی که در آن به‌سر می‌بریم، نوروز در اکنونیت ما ارزش و منزلت مضاعفی پیدا می‌کند و در روزگاری که افسردگی جمعی به یک بحران اجتماعی تبدیل شده و با انواع بحران‌های دیگر گره خورده، می‌تواند امکانی برای گره‌گشایی باشد به قول حافظ: «چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش». در یک نگرش گفتمانی، معرفت و قدرت به دو طیف کلی تقسیم می‌شوند. معرفت و قدرتی که در خدمت زندگی است و معرفت و قدرتی که بر علیه زندگی است. نوروز از جنس رویکرد اول است و آن را می‌توان روایتی از طبیعت در خدمت زندگی دانست. دکتر نعمت‌الله فاضلی در همین ارتباط از «گفتمان نوروز» حرف می‌زند و معتقد است، گفتمان نوروز در ایران گفتمان تاریخی است. ریشه‌ها و اسطوره‌های نوروزی با هویت ایرانی پیوند خورده است. ضمن اینکه نوروز به‌مثابه یک آیین جمعی و ملی، نقش مهمی در همبستگی اجتماعی دارد. اقوام و قومیت‌های مختلف ایرانی همه در ذیل این سنت واحد به همدلی و یگانگی می‌رسند. از این حیث، سفره هفت‌سین را می‌توان نمادی از وحدت ملی دانست. اگر بپرسند ما چگونه ما شدیم؟ یعنی مای ایرانی چگونه شکل گرفت، قطعاً یکی از پاسخ‌ها می‌تواند آیین نوروز و کارکرد هویت‌بخش آن باشد. بنابراین نوروز را می‌توان به‌مثابه یک سرمایه و میراث ملی و فرهنگی دانست که برپایی و برگزاری آن به‌معنای حفاظت و مراقبت از هویت و حریت ملی ماست. هویتی که امروز از سوی گفتمان‌های مختلف ایران‌ستیز مورد تهدید و تحدید قرار گرفته است. واقعیت این است که نوروز و آیین‌های آن در اکنونیت تاریخی ما از دو حیث اهمیت مضاعفی پیدا کرده و باید به آن التزام بیشتری داشت. ازیک‌سو بخشی از گفتمان سنتی در ساختار قدرت با نوروز و آیین‌های آن بر سر مهر نیستند و یک بخش هم ایران‌ستیزانی که در کسوت اپوزیسیون تلاش می‌کنند هرگونه نماد و نمود ایرانی بودن را سرکوب و تضعیف کنند. در این میان تلاش برای التزام به نوروز و آیین‌های آن صرفاً یک سنتی فردی و خانوادگی و محدود به دید و بازدیدهای عیدانه نیست، بلکه کنش مقاومت در برابر گفتمان‌های ایران‌ستیزی است که تلاش می‌کنند تا به تحقیر و تخفیف آیین‌های ملی دست بزنند.

در ادبیات مفهومی- نظری جامعه‌شناختی‌ که ما دانشجوی این حوزه هستیم، ردی از روز جدید، زمان جدید، زمان مقدس و مکان مقدس داریم. دورکیم در کتاب صور ابتدایی حیات دینی، از زمان مقدس و مکان مقدس سخن می‌گوید. به این تعبیر که آدم‌ها به اقتضای سنت‌های دینی‌ای که برای خودشان ترسیم کرده‌اند، بعضی از زمان‌ها و مکان‌ها برای‌شان مورداحترام بوده است. مهدی حسین‌زاده‌فرمی، جامعه‌شناس، درباره کارکردهای انسجام‌بخش نوروز می‌گوید: «فرصتی است که آدم‌ها بیشتر باهم بجوشند و روابط گرم‌تری داشته باشند. این با هم بودن، در ادبیات مفهومی - نظری جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی صحبت شده است. از دورکیم که از جمع‌گرایی سخن می‌گوید، تا اینکه در ادبیات مذهبی ما که می‌فرماید؛ یدالله مع‌‌الجماعه، یعنی درواقع با هم بودن است. به این تعبیر که شما دست خدا را در جمع می‌بینید، نشان‌دهنده مشارکت یا مشورت کردن با همدیگر است.» فارغ از کارکردهای نوروز در زیست جمعی ایرانیان در فضای داخلی، می‌توان به اهمیت آن در همگرایی حوزه تمدنی ایران در قلمرو منطقه‌ای هم اشاره کرد. نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های به‌جامانده از دوران باستان و یکی از آیین‌های برجسته در زمینه‌ی فرهنگ مشترک و عاملی برای همگرایی فرهنگی میان ایران و کشورهای حوزه‌ی تمدّنی ایران محسوب می‌شود. این آیین علاوه بر ایران در دیگر کشورهای حوزه تمدّن ایرانی ازجمله آسیای مرکزی، قفقاز، کشورهای همجوار ایران در غرب و شرق؛ مثل عراق، ترکیه، کشورهای حوزه‌ی جنوبی خلیج‌فارس، پاکستان و حتّی مناطق دیگر ازجمله بالکان و شبه‌قارّه هم جشن گرفته می‌شود. آیین نوروز می‌تواند مبنای تعاملات همکاری‌‌جویانه‌ی کشورهای حوزه‌ی تمدّنی ایران قرار گیرد و سبب شکل‌گیری هویت و به‌دنبال آن منافع مشترک میان آنها شود. زیرا این شاخص‌ها و مولفه‌های مشترک فرهنگی می‌توانند مبنای فرآیند یادگیری اجتماعی پیچیده قرار گیرند و در این فرآیند، کشورهای حوزه‌ی تمدّنی ایران از طریق تعامل همکاری‌جویانه‌ی فرهنگی با یکدیگر، منافع و ترجیح‌های جدیدی را کسب می‌کنند. ازاین‌حیث برخی به دیپلماسی نوروز در ارتباطات میان فرهنگی در منطقه و میان کشورهایی که آیین نوروز در آن وجود دارد، اشاره می‌کنند و اینکه چه ظرفیت بالایی در این آیین برای همبستگی میان‌فرهنگی وجود دارد. به کارکردهای نوروز فراتر از مرزهای ملی و منطقه‌ای هم می‌توان اندیشید و آن را در ساحت کلان‌تری از زیست‌جهانی هم تعمیم داد. نوروز دارای ویژگی‌های عام انسانی و جهانی است. تاکید بر ارزش‌های اخلاقی و انسانی، ترویج و تحکیم روابط انسانی و نوع‌دوستی، اهمیت دادن به محیط‌زیست و تاکید بر بهداشت و پاکیزگی از ویژگی‌های انسانی و جهانی فرهنگ نوروز است. باتوجه به این ویژگی‌ها، این فرهنگ قابلیت انطباق با جهانی‌شدن را دارد و می‌توان از فرصت‌های موجود در عرصه جهانی برای حفظ و گسترش این فرهنگ سود جست. واقعیت این است که امروز نوروز نه‌فقط به‌مثابه یک آیین باستانی که به‌مثابه یک راهبرد فرهنگی می‌تواند در خدمت زندگی و بهبود آن باشد و باید به آن به‌عنوان یک سرمایه عظیم در احیای فرهنگ و هویت ایرانی ازیک‌سو و افزایش امید به زندگی ازسوی‌دیگر نگریست.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی