ماجرای یک سفر موسیقایی
هنر همواره یکی از مهمترین میانجیهای گفتوگو و روابط ملل بوده است؛ بهویژه موسیقی که هنر نابی است که کمتر به واسطه و ترجمه برای فهمپذیری نیاز دارد. ازاینرو موسیقی بهویژه موسیقی ملی و ارکستر سمفونیها از ظرفیت بالایی برای تعامل فرهنگی و هنری بین ملل مختلف برخوردار بوده و میتواند عواطف و احساسات مشترک بشری را برانگیخته و به همدلی آنها منجر شود. ازاینحیث میتوان موسیقی و بهطورکلی هنر و آفرینشهای آن را بهمثابه یک اثر هنری، در ذیل دیپلماسی فرهنگی قرار داد که چهبسا دامنه و عمق تاثیرگذاری آنها در تعامل و گفتوگوی ملتها و تمدنها، بیش از دیپلماسی سیاسی بیشتر هم باشد. برای فهم این معنا میتوان کتاب «به رنگ ایران» را به قلم حجتالله ایوبی مطالعه کرد که در آن نویسنده به روایت سفر پرماجرای سمفونی «صلح و امید» به پنچ کشور اروپایی پرداخته است؛ کتابی سفرنامهای که رویکردی فرهنگی به سوژه خود داشته و در ضمن خاطرهگویی و خاطرهخوانی از این سفر به تاثیرات فرهنگی آن نیز میپردازد. ازاینحیث میتوان قالب نوشتاری کتاب را به جستارنویسی هم نزدیک دانست که نگاه و روایت شخصی نویسنده در بازنمایی سوژه برجسته است. درواقع این کتاب شرح بسیار کوتاه بزرگترین رویداد هنری ایران در دهههای پیشین است. سفر پرماجرای 130 نفر از اعضای ارکستر سمفونیک ایران در فضای پرالتهاب سال 1389 به 5 کشور اروپایی. در این کتاب گوشههایی از قصه اجراهای درخشان سفیران صلح و امید در باشکوهترین سالنهای اروپا آمده است. این رویداد بیمانند در میان مخالفتهای نمایندگان رسمی و هراسهای دیپلماتیک نشان داد که هنر ایرانی فراتر از فرازوفرودهای سیاست، جایگاهی بلند و رشکبرانگیز دارد. این کتاب از آن دست کتابهایی است که نام و نقش نویسنده و مؤلف آن در چگونگی بازنمایی محتوا و مضمون آن اهمیت دارد. به این دلیل که نویسنده سالها بهعنوان مدیر فرهنگی در سطح ملی و بینالمللی در کنار دانش نظری از تجربه عملی حضور و مدیریت در محافل فرهنگی برخوردار است. دکتر حجتالله ایوبی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در فرانسه بود. همچنین معاون اجتماعی، فرهنگی وزارت کشور(۱۳۸۵)؛ ریاست موسسه فرهنگی اکو (۱۳۸۹) و قائممقام بنیاد سعدی (۱۳۹۲) را درکارنامه خود دارد. او از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵، سمت معاون وزیر فرهنگ و رئیس سازمان سینمایی را برعهده داشت، همچنین از سال 1398 تا سال 1401 دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران بوده است و هماکنون ریاست موسسه آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران را برعهده دارد.
در سال 1388 در فضایی پرتنش پیشنهاد شد آخرین اثر ارکسترال مجید انتظامی به چند کشور اروپایی سفر کند. این رویداد در آن زمان مخالفان فراوانی داشت. درگیری سیاسی به اندازهای بود که کمتر نماینده فرهنگی و سیاسیای در ایران در کشورهای اروپایی حاضر بود چنین خطری را بپذیرد. اما بهدلیل حمایت برخی از چهرههای فرهنگی، این اتفاق رخ داد و با اعزام ارکستر 130 نفره، فضای تازهای در فعالیتهای فرهنگی رقم خورد. وقتی این لشکر 130نفره در ایستگاههای قطار پاریس، بلژیک، روتردام، ایتالیا و ژنو به سلامت به مقصد رسیدند و توانستند در بهترین سالنهای جهان، نغمههای شورانگیز ایرانی را اجرا کنند. این کتاب روایت این سفر پرماجراست که حتی میتوان بهمثابه یک رمان رئالیستی هم به آن نگریست اما در پس آن میتوان نقش تاثیرگذار و قدرتمند هنر ایرانی در سخن گفتن با جهان و جهانیان را درک کرد. درک اینکه هنر و فرهنگ چهبسا بیش از سیاست و قدرت میتواند چهره درخشان ایران را در سطح بینالمللی بتاباند و بازتاب دهد و فرهنگ و تمدن ایرانی را بهعنوان یک تمدن غنی و باشکوه در ذهن جهان تثبیت کند. کتاب که لحن و ساختاری خبری و گزارشی هم دارد، مزین به عکسهای باکیفیتی از این سفر و اجراهای مختلف سمفونی صلح و امید است که جاذبه روایت یک سفرنامه ویژه را بیشتر میکند.
نویسنده در کتاب پیش از روایت سفر، به خود ارکستر سمفونیک ایران و تحولات تاریخی آن میپردازد و اشاره میکند که اندیشه داشتن ارکستر سمفونیک در ایران، به 150 سال پیش برمیگردد. زمانی که امیرکبیر مدرسهای بهنام دارالفنون را راهانداری کرد و ازجمله آموزش موسیقی را در برنامههای خود قرار داد. او در این پرداخت تاریخی که آمیخته با تحلیلهای اجتماعی و سیاسی هم هست، به چگونگی خلق سمفونی صلح و امید توسط استاد مجید انتظامی میرسد و ویژگیهای آن مورد بررسی قرار میگیرد. جالب اینکه پوشش خبری این اتفاق و تحلیل و تفسیرهایی که از آن در روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف صورت گرفت نیز در کتاب آمده و ازاینحیث با یک مطالعه موردی در حوزه یک رخداد مهم فرهنگی و هنری هم مواجه هستیم. فارغ از سویه رئالیستی این روایت که گزارشی از یک رخداد واقعی را شکل میدهد، میتوان آن را با ساختار قصهگویی در ادبیات داستانی هم مورد خوانش قرار داد؛ گویی مخاطب درعینحال مشغول خواندن یک رمان پرماجراست. شاید خواندن این کتاب در این زمانه که صلح و امید به مفاهیمی کمرنگ در جامعه ما بدل شده است، کمک کند تا به درک خودآگاهی از یک تجربه زیسته جمعی در حوزه فرهنگ و هنر برسیم و نقش آن را در ساماندهی نهاد ناآرام این جهان پرهیاهو، بشناسیم؛ تا باور کنیم میتوان ایران را به رنگ صلح و امید درآورد.