سایهای که پایور بر سر موسیقی ملی گستراند
موسیقی ایران در عصر حاضر وامدار نامهایی است که هرکدام طی سالیان، تأثیرات عمیقی در هنر جدی موسیقی گذاشتهاند و بیشک یکی از این نامها فرامرز پایور است. اینکه چرا پایور و جریانش مهم است را باید در تأثیری جستوجو کرد که او پس از خود بر جای گذاشت. پایور نهفقط یک نوازنده سنتور، یک معلم سنتور، ردیفدان، سرپرست گروه و نهفقط یک آهنگساز است؛ بلکه نامی است که تمام اینها و حتی بیشتر را در خود دارد.
هنرمندان جریانساز و تأثیرگذار در قرن گذشته کمتعدادند و تنها چند نام بر تارک موسیقی ایران نشسته است؛ عارف قزوینی، درویشخان، علینقی وزیری، روحالله خالقی و ابوالحسنخان صبا، اما شاید ـ با نیمنگاهی به داریوش صفوت و جریانسازیاش در مرکز حفظ و اشاعه ـ بتوان پایور را از آخرین حلقههای این جمع مؤثر موسیقی ایرانی بهحساب آورد؛ جریانی که پایور در زمان خود ساخت و به میراث برای آیندگان گذاشت یک جریان پویا، مؤثر و الگویی کمنظیر برای موسیقی است.
پایور سنتورنوازی را از ابتدای جوانی نزد ابوالحسن صبا فرا گرفت. صبا در رپرتوار آموزشیاش وامدار شیوه سنتور حبیب سماعی بود و آنچه به شاگردان آموزش داد، تأثیر پذیرفته از همین شیوه بود. سنتورنوازی ایران را میتوان به پیش و پس از ابوالحسن صبا تقسیم کرد و آنچه پس از او اتفاق افتاد، بیشترین بروز و نمودش در فرامرز پایور بود. پایور با تکیه بر ویژگیهای شخصیتیاش ـ که در تمام دوران کاری تأثیرگذارترین عامل زندگی هنریاش بوده ـ سنتور نوازی را تحت تعالیم صبا فراگرفت و بعدها خود مکتبی علمی، پرتکنیک و قدرتمند را پایهگذاری کرد، طوریکه به یقین میتوان گفت، تمام سنتورنوازان پس از فرامرز پایور ـ خواسته یا ناخواسته ـ وامدار او هستند.
شیوه نوازندگی و مکتب آموزشی پایور بر شاگردان و حتی کسانی که شاگرد او نبودند، تأثیرات فراوانی گذاشت و راهی را گشود که گویی هر نوازنده سنتور لاجرم باید از این مسیر برای تکامل عبور کند.
پایور در طول زندگی هنریاش آثار زیادی را آهنگسازی کرده است. آثار آهنگسازیشده توسط او را میتوان به دو گروه کلی تقسیمبندی کرد؛ آثار آهنگسازیشده برای سنتور و آثار آهنگسازیشده برای ارکستر که اغلب ارکستر سازهای ایرانی را شامل میشود. آثاری که او برای سنتور آهنگسازی کرد، در کنار ویژگیهای ملودیپردازی، جنبههای تکنیکی و تمرینی برجستهای دارند که شاید قرار گرفتن آنها در رپرتوار آموزشی هدف اصلی خلق این دسته آثار بودهاند.
گروه دوم آثار آهنگسازیشده پایور در دورههای مختلف کاری این هنرمند هم قابل بررسی هستند که ضمناً پربارترین دوره، همزمان با آغاز فعالیتاش در وزارت فرهنگ و هنر و تشکیل ارکستر سازهای ملی ایرانی است. در این دوره پایور بسیاری از آثار هنرمندان دورههای گذشته ازجمله درویش خان، رکنالدین مختاری، عارف قزوینی، محمدعلی امیرجاهد و... را برای ارکستر تنظیم و اجرا کرد.
دوره ارکستر سازهای ملی ایرانی (از تشکیل آن در سال 1343 تا پایان عصر پهلوی) از چند جنبه قابل بررسی است. پایور در این دوره، گروهی را تشکیل داد که علاوه بر اجراهای پرتکنیک و پویا؛ دوره جدیدی از گروهنوازی را در ایران پایهگذاری کرد و ازاینروست پایور را بهعنوان پدر گروهنوازی نوین موسیقی ایران نام نهادهاند. تأثیرات پایور در این دوره، در موسیقی ملی ایران بسیار شگرف است و اغلب گروهنوازیها بعد از انقلاب تحت تأثیر گروهنوازیها و سبک و شیوه اوست.
نوع نگاه پایور به ارکستر موسیقی، اجراهای متعدد و بیوقفه طبق برنامهای منظم، وجود چندصدایی یا پولیفونیک در ارکستر ایرانی، همکاری با خوانندگان متعدد در سبکهای مختلف، پرورش و معرفی استعدادهای موسیقی در زمینه نوازندگی و خوانندگی، نظم و دیسیپلین فوقالعاده ارکستر، جدا نشدن از پایه و اصالت موسیقی و نگاه جدی به ردیف موسیقی ایرانی در عین مدرنبودن فرم اجرا و بسیاری از ویژگیهای دیگر، دوره ارکستر سازهای ملی ایرانی یا ارکستر فرهنگ و هنر را به برجستهترین نمونههای الگویی در تاریخ موسیقی بدل کرده است. این ارکستر بعدازانقلاب نام خود را به گروه پایور تغییر داد و برخلاف آنچه پیشازآن با حمایتها و نگاه فرهنگی دولت کار میکرد، اینک بدون هیچ حمایتی و تنها برپایه جدیت و عشق پایور کار خود را تا سال 1378(زمان سکته پایور) ادامه داد.
پایور در تمام دوران کاریاش در کنار نگاه مدرن، تشکیل و همکاری با گروه اساتید موسیقی ملی را نیز در زمره فعالیتش قرار داد و با گردآوری جمعی از برجستگان و اساتید سازهای مختلف موسیقی در کنسرتها و برنامههای متعدد با نگاهی قوی به اصالت و سنت، به اجرای موسیقی ردیف دستگاهی پرداخت و این گروه تا درگذشت یکی از قدیمیترین اعضایش، یعنی علیاصغر بهاری، در سال 1374 پابرجا بود.
در این مجال به چند وجه کاری و شخصیتی پایور تنها اشاراتی شد، جنبههای دیگری ازجمله ردیفدان، پژوهشگر، سرپرستی گروه، تنظیمکننده آثار و... بخشهایی است که در این یادداشت فرصت پرداختن به آن وجود ندارد.
و سخن آخر اینکه، نهالی که در یک دوره فکری و تجربی در موسیقی ایران در محضر صبای بزرگ پرورش یافت، حاصلش درخت تنومندی شد بهنام فرامرز پایور. درختی که سایهاش سالهاست بر سر موسیقی ایران گسترده است.