توپ، تانک، قصه
ادبیات جنگ در جهان و ایران
ادبیات جنگ در جهان و ایرانادبیات جنگ یکی از ژانرهای پرطرفدار ادبیات است و بسیاری از آثار محبوب و مهم در جهان به این حوزه اختصاص دارد. این ژانر از ادبیات به جنگ و مقولههای مرتبط با آن میپردازد و سابقهای دیرینه در میان آثار مکتوب بشری دارد؛ از «ایلیاد» هومر و «گیلگمش» تا «انه اید» ویرژیل و «حماسه بیوولف».
از قرن هفدهم به این سو، فرم واقعگرایانه ادبیات جنگ نمودی ویژه در جهان ادبی پیدا میکند و در نهایت در قرنهای نوزدهم و بیستم آثاری مهم در این حوزه منتشر میشود: «جنگ و صلح» لئو تولستوی، «تیرهبختان» ویکتور هوگو، «بربادرفته» مارگارت میچل، «خانواده تیبو» روژه مارتن دوگار، «وداع با اسلحه» و «زنگها برای که به صدا درمیآیند» ارنست همینگوی، «بادبادکها» رومن گاری، «نشان سرخ دلیری» استفنکرین، «شیرهای جوان» ایروین شاو، «برهنهها و مردهها» نورمن میلر، «از اینجا تا بینهایت» جیمز جونز، «رنگینکمان جاذبه» توماس پینچن. «بادبادکباز» خالد حسینی، «در غرب خبری نیست» اریش رمارک، «منظر پریده رنگ تپهها»کازوئو ایشی گورو، «آنچه با خود حمل میکردند» تیم اوبراین، «پرندگان زرد» کوین پاورز و...
در ایران نیز ادبیات جنگ سابقهای دیرینه دارد و بهواسطه اینکه ایران به مثابه چهارراه جهانکهن، همواره در معرض تهاجم بیگانگان بوده است، این سنخ از ادبیات در میان ایرانیان جایگاهی ویژه پیدا کرده است. ممتازترین اثر در این حوزه، «شاهنامه» فردوسی است، اما حتی در یشتهایی چون مهریشت، بهرامیشت، زامیادیشت و آبانیشت و نیز در آثاری مانند گرشاسبنامه اسدی، آذر برزیننامه، بانو گشتاسبنامه، سامنامه خواجوی کرمانی و... نیز این ادبیات بازتاب داده شده است. در دوران معاصر، جدا از جنبش ترجمه بسیاری از آثار این حوزه به زبان فارسی، بازنویسی داستانهای شخصیتهایی تاریخی چون افشین، مازیار، ابومسلم، مزدک و... نیز رواج یافت، اما آنچه در نهایت به هویتیابی ویژه این ادبیات منجر شد، وقوع جنگ هشتساله میان ایران و عراق بود.
ادبیات جنگ ایران و عراق
در طول این دوران و پس از آن، همواره نویسندگان و شاعرانی به خلق آثار جنگی پرداختهاند و در کنار توصیف فضاهای جنگی و اعمال قهرمانانه، روایتی خاص از پوچی جنگ و تقدس دفاع، نقش ارزشها و الگوهای مذهبی شهادتمحور و آرمانهای ملی وطنپرستانه در هویتیابی مدافعان به دست دادهاند. در این آثار اهمیت اسوهها و اسطورههای تاریخی در تهییج رزمندگان، در کنار سویههای انسانی مستتر در دفاع ایرانیان از آب و خاک خویش و اهمیت نمادهای دینی و اسلامی در این دفاع مورد توجه است. همچنین واقعیت تلخ و زمخت جنگ و ویرانی اجتنابناپذیر آن به فراموشی سپرده نشده است و در معدودی آثار، نگرشی انتقادی نیز به این جنگ وجود دارد. با این همه، ادبیات جنگ آنچنان که باید و شاید به ادبیاتی مردمی و عامهپسند بدل نشد و حتی میزان شهرت آن در میان مردم، از سینمای موسوم به سینمای دفاع مقدس نیز کمتر بوده است. این در حالی است که در جهان، به ادبیات و سینمای جنگ اقبالی گسترده می شود. بخشی از این معضل در ایران به این واقعیت بازمیگردد که در این حوزه، بیان سخنی متفاوت از کلیشههای حاکم بر شعارهای رسمی محدودیتهایی دارد و به این واسطه بسیاری از نویسندگان ترجیح میدهند خود را گرفتار پیچ و خمهای آن نکنند. به این واسطه در عین رشد نوعی ادبیات دولتی در این حوزه در اشکال مختلف، روایتهای مستقل و متفاوت کمتر مجال ظهور یافتهاند. این امر البته اختصاصی به حوزه ادبیات ندارد و تنها در دهه اخیر بوده است که مورخان جنگ نیز فرصت عرضه روایتهایی متفاوت از روایت رسمی از جنگ را پیدا کردهاند. این گشایش اما برای آنکه خود را در عرصه ادبیات و بهخصوص رمان جنگ بروز دهد، نیازمند زمانی بیشتر است. با این همه همچنان میتوان به آثاری اشاره کرد که نگاهی متفاوت به جنگ داشتهاند؛ از «زمستان 62» اسماعیل فصیح (1366) تا «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» حسین مرتضائیانآبکنار (1385) و «ایرانشهر» محمدحسن شهسواری (1398). در ادامه از این میان به سه رمان متفاوت ادبیات جنگ نگاهی اجمالی خواهیم داشت.
زمین سوخته/ احمد محمود / 1361
احمد محمود از جمله نویسندگان رئالیست ایرانی بود که همواره به ابعاد اجتماعی و سیاسی امور نیز در آثارش توجه داشت. او در اوایل جنگ و در سال 1361، این نگاه واقعگرایانه را در روایت رمان جنگی خود نیز دخالت داد. او بعد از آنکه برادرش در جنگ شهید شد، به اصرار به جبهه رفت که خود از نزدیک واقعیت جنگ را ببیند تا روایتی دستدوم از آن نداشته باشد: «وقتی خبر کشته شدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریباً نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعاً دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آراماند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتادهاست. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم.» زمین سوخته، گزارشی از سه ماه اول جنگ ایران و عراق است اما کتاب گرفتار قضاوتهای تند سیاسی شد؛ مخالفان حکومت آن را فرمایشی دانستند و تحویل نگرفتند و برخی از افراد نزدیک به حکومت، آن را تفسیر چپگرایانه جنگ قلمداد کردند.
طریق بسمل شدن/ محمود دولتآبادی
محمود دولتآبادی خالق آثاری ماندگار چون «کلیدر» و «جای خالی سلوچ»، طی سالهای 1383 تا 1385، رمان «طریق بسملشدن» را نوشت. این اثر اما بیش از 10سال پشت سد سانسور ماند و در نهایت در اردیبهشت 1397 مجوز چاپ در ایران را دریافت کرد. در این اثر دولتآبادی میکوشد با تمرکز بر دورهای محدود از نظر زمانی، به دو سوی جنگ، نگاهی انسانی ورای مرزهای جغرافیایی داشته باشد. رمان چندین راوی دارد و در آن صداهای مختلفی منعکس میشوند. با این همه، اصل سخن دولتآبادی روشن است: او میخواهد نشان دهد که جنگ تقدس ندارد. از این نظر اثر دولتآبادی به هیچوجه متنی ناسیونالیستی نیست، بلکه بیشتر سویههایی جهانوطنانه را بازتاب میدهد. داستان حول منبع آبی میگردد که در هنگامه تیرها و خمپارهها، هر دو طرف جنگ به آن دخیل بستهاند تا زنده بمانند و گویی با این تمهید، نویسنده میکوشد گرمای آتش تفنگها را در برابر خنکای آبی قرار دهد که بیشتر از آنکه اسباب فصل باشد، مایه وصل است.
در شعلههای آب/ مرتضی مردیها
مرتضی مردیها را عموماً در قامت نویسنده کتابهایی در حوزه فلسفه سیاسی و فلسفه علم و روزنامهنگاری در حوزه اندیشه میشناسیم. او اما در سالهای پایانی دهه هفتاد رمانی نوشت که بر روایت روزهای آغازین جنگ متمرکز بود. روایت مردیها، با روایت غالبی که بیشتر بر پیروزیهای ظفرمندانه ایرانیان تاکید دارد، متفاوت است زیرا مردیها در اینجا، از قضا بیشتر با توجه دادن مخاطب به آشفتگیهای نظامی و فکری فرماندهان و رزمندگان، تصاویری بهتآور از شکستهای اولیه ایرانیان ارائه میکند. در کنار این آشنازدایی، در داستان مردیها اما جدال عقل و عشق و عرفان نیز جاری است و همین دستمایه نگاههایی متفاوت به واقعیت جنگ میشود. هر یک از شخصیتهای اصلی بهگونهای خاص جهان و جنگ را میفهمند و پیروزی و شکست نزد آنان تعاریفی متفاوت دارد. تفاوتهای عظیم آنها اما زیر سایه خطر مرگ و جنگ چارهای جز سازشهای موقت ندارند و حتی گاه جنگ و مرگ به آزمونی شخصی برای سنجش درونیترین باورها و احساسات و امیال بدل میشود. نثر شاعرانه مردیها نیز به القاء این تنش کمک فراوانی میکند.