چاه ویل توصیه
از آنجا که آقای وزیر اهل شفافیت هستند انتظار میرود که در این مورد شفافسازی کنند که سیاست ایشان در مواجهه با خردهفرمایشهای نمایندگان در توصیههای ایجابی و سلبی مدیریت شرکتهای تحت امر چگونه است؟ آیا انتصابات در این شرکتها کاملاً حرفهای است؟ یا سفارشها نیز پذیرفته میشوند؟ اگر پاسخ منفی است؛ آیا رفتار کنونی نمایندگان قدری عجیب به نظر نمیرسد؟
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بازدید از شرکت هواپیمایی آسمان که عملاً ورشکسته محسوب شده و وضع فاجعهباری دارد، نکات مهمی را گفتند از جمله اینکه: «هر فردی که در این شرکت پست و مقامی داشته در ایجاد این فاجعه نقش داشته و مقصر است. اگر قرار است بنشینیم و بگوییم گذشته این بوده و راهحل این است که بگوییم چند صد میلیون دلار پول را دولت بیاورد به آسمان بدهد، قابلقبول نیست. نه این پول را داریم و نه اجازه میدهم از بیتالمال این پول به این شرکت که اینگونه خسارتآفرین بوده، تزریق شود. اگر لازم باشد یک هفته تمام زمان میگذارم که این شرکت درست شود.»
البته ما نمیدانیم که در این یک سال چه کسانی مدیر شرکت شدهاند، ولی آخرین مدیری که اسفندماه سال گذشته استعفا داد، علت را چنین توضیح میدهد: «شرایط مدیریتی در هواپیمایی آسمان به لحاظ انتصابات غیرتخصصی و غیرمرتبط با صنعت حملونقل هوایی در سنوات گذشته دچار چالشهای جدی بوده و طی ماههای اخیر تشدید شده است. به نحوی که امکان ادامه مدیریت حرفهای را سلب کرده است.»
آقای وزیر بهتر از هر کسی میدانند که ریشه انتصابات ناسالم و غیرمرتبط به موضوع در شرکتهای دولتی، وجود فساد سیاسی است. به این معنی که افراد صاحبقدرت با معرفی نزدیکان و منسوبان خود آنان را برای پستهای مدیریتی و هیئتهایمدیره شرکتهای دولتی معرفی و توصیه میکنند و اگر منصوب نشوند، فشار را آغاز میکنند. پس یکی از وظایف مدیران عالیرتبه از جمله وزرا این است که جلوی اینگونه توصیهها و فسادهای سیاسی بایستند و اجازه ندهند که اموال ملت خرج بیکفایتی مدیرنماهای فاسد و ناکارآمد شود.
تا آنجا که اطلاع داریم در همین زمینه گزارش مستندی از دخالتها و توصیههای نمایندگان در عزلونصبهای بهویژه در مدیریت عامل و هیئتهایمدیره شرکتهای دولتی به رئیسجمهور داده شده، ولی متاسفانه اقدامی موثر دراینباره نشده است. شاید حفظ وفاق به قیمت فروش حقوق مردم باید انجام شود. ولی اگر از ایشان بگذریم؛ آیا آقای وزیر کار میتوانند گزارشی دقیق و شفاف از وضعیت صلاحیت حرفهای مدیران شرکتهای بزرگ و تحت پوشش آن وزارتخانه ارائه دهند؟ چه تعداد از منصوبین در شرکتهای شستا، صندوق بازنشستگی و دیگر مجموعههای وزارتخانه ایشان بهصورت مستقل و حرفهای انتخاب شدهاند؟ و اصولاً چه تعداد از مدیران رانتی قبلی دوباره تعیین صلاحیت حرفهای شدهاند و چه نسبتی از آنها بنا بر توصیههای نمایندگان و غیر آنان منصوب شدهاند؟ اگر برای هواپیمایی آسمان مدیری شایسته گذاشتهاید یا فضای کاری آنجا را درست کردهاید، دیگر نیازی به این مواضع نیست که بخواهید یک هفته وقت برای درست کردن آنجا بگذارید. مگر وزیر باید نقش مدیر شرکت را بازی کند؟
بهعلاوه از آنجا که آقای وزیر اهل شفافیت هستند و آن را نیاز ضروری برای بهبود مدیریت شرکتها میدانند؛ لذا انتظار میرود که در این مورد شفافسازی کنند که سیاست ایشان در مواجهه با خردهفرمایشهای نمایندگان در توصیههای ایجابی و سلبی مدیریت شرکتهای تحت امر چگونه است؟
البته، شاید هواپیمایی آسمان دیگر چنان ارزشی را نداشته باشد که دیگران دنبال توصیه کسی برای انتصاب در آنجا باشند، ولی هنوز شرکتهای زیادی هستند که سودآورند و میتوانند حتی خسارتهای امثال هواپیمایی آسمان را جبران کنند. آیا انتصابات در این شرکتها کاملاً حرفهای است؟ یا سفارشها نیز پذیرفته میشوند؟ اگر پاسخ منفی است؛ آیا رفتار کنونی نمایندگان قدری عجیب به نظر نمیرسد؟
اگر پاسخ مثبت است؛ باید گفت که در این صورت: «از چاه برون آمد و در چاله فتاد/ زان سوی رهید و در این سوی بماند» فراموش نکنید که زیادهخواهی توصیهکنندگان حد یقفی ندارد و تا آخر باید رفت. از این چاه ویل بیرون آمدن، ممتنع است.