بهترین فیلمساز آلمانی بعد از فروریختن دیوار برلین*
محمدامین شکاری
مترجم و منتقد سینما
کریستین پتزولد احتمالاً بهترین فیلمساز آلمانی است که تابهحال نامش را نشنیدهاید. «شعلهور»، عنوان تازهترین ساخته کریستین پتزولد است که اولینبار در آمریکا، در جشنواره ترایبکای سال 2023 به نمایش درآمد. فیل، داستان نویسنده جوانی را روایت میکند که در تلاش است تا در خانه ییلاقی خود که در آن با غریبهای زیبا حضور دارد، رمانش را به پایان برساند. این تقلا در حالی رخ میدهد که همزمان آتش در جنگل شعلهور است. فیلم، جایزه بزرگ هیئتداوران جشنواره برلین را در ماه فوریه امسال از آن خود کرد.
فیلمساز بهشدت آلمانی
پتزولد 62 ساله، یکی از چهرههای پیشروی سینمای آلمان، موسوم به مدرسه برلین است؛ جنبش آزاد فیلمسازان مستقلی که در دهه 1990 ظهور کردند، آثارشان روی درامهای جمعوجور انسانی متمرکز است و از روایتهای بزرگ تاریخی اجتناب میکنند. (برخلاف بسیاری از کارگردانهای آلمانی، پتزولد علاقهای به کاوش در گذشته کشورش ندارد.) در فیلمهای پتزولد موضوعات متنوعی بررسی میشود بااینحال در اینفیلمها مکرراً شخصیتهایی را میبینیم که در موقعیتهایی قرار میگیرند که در آن، آگاهانه یا غیرآگاهانه حس اجبار و ناگزیری را متحمل میشوند، آنها برخی از حقیقتهای اساسی زندگی را درباره خود پنهان میکنند؛ رازهایی که هم به روابط آن شخصیتها با افراد دیگر، هم رابطه آنها با خودشان رنگ میبخشد و اضطراب و پارانویایی را ایجاد میکند که زیربنای بسیاری از آثار پتزولد را تشکیل میدهند. در همه فیلمهای پتزولد از «باربارا» (2012) بهاینطرف، کارگردانی را میبینیم که قصد دارد با تاریخ، فرهنگ و حافظه کشورش روبهرو شود. آن هم فیلمسازی که در آثار اولیهاش آگاهانه تاکید سینمای جریان اصلی آلمان بر دردها و رنجهای تاریخی کشورش را نادیده میگرفت.
پتزولد در دهه گذشته، یک فیلم هیجانانگیز هیچکاکی را جلوی دوربین برد که داستانش در آلمان پس از جنگ رخ میداد، او ضمناً یک اقتباس ادبی درباره عدهای تبعیدی در فرانسه اشغالشده و یک داستان رئالیسم جادویی درباره یک شبح آبی در برلین معاصر را ساخت. فلوریان بورخمایر، برنامهریز جشنواره بینالمللی فیلم مونیخ، درباره پتزولد و سینمای این کارگردان چنین میگوید: «او یک فیلمساز بهشدت آلمانی است.» بورخمایر با اشاره به اینکه چگونه کریستین پتزولد، خارج از تشکیلات سینمایی کشور آلمان فیلم میسازد نیز چنین تاکید میکند: «پتزولد بهنوعی مانند یک شخص افراطی و تندرو آزاد و رهاست. او تحتتاثیر آسیبهای جامعه آلمان و گذشته کشورش قرار دارد. درعینحال، پتزولد با چیزی پیوند برقرار کرده که تقریباً فراتر از واقعیت است.»
پاندمی و شعلهور
درباره تازهترین ساخته این کارگردان یعنی فیلم «شعلهور»، گفته میشود که او ابتدا قصد ساخت این پروژه را نداشت. پتزولد حقوق ساخت فیلمی براساس رمان «برف کثیف»، نوشته ژرژ سیمنون را که یک اثر نوآر اگزیستانسیالیستی در کشوری ناشناس تحت اشغال نیروهای خارجی بود، خریداری کرده بود و زمانی که همهگیری ویروس کرونا شروع شد، داشت فیلمنامه این کار را مینوشت. بعد از نمایش فیلم «اوندین» در سال 2020 پتزولد و پائولا بیر؛ بازیگر فیلم «اوندین»، درگیر بیماری کرونا شدند. پتزولد درباره آن دوره میگوید: «چهار هفته در رختخواب بودم و این پروژه دیساتوپیایی (ویرانشهری) پیش رویم قرار داشت و با خودم فکر کردم وقتی از اینجا بیرون بروم، دیگر نمیخواهم روی هیچ اثر ویرانشهریای کار کنم.» پتزولد میگوید زمانی که در برلین دوران نقاهت را میگذراند، به تماشای فیلمهای اریک رومر ـ کارگردان مشهور سینمای موج نوی فرانسه ـ پرداخت و داستانهایی از آنتون چخوف را مطالعه کرد. در اولین بهار همهگیری کرونا، ذهن پتزولد بهسمت تابستان و فیلمهای تابستانی معطوف شد، ژانری که به گفته او، از زمان فیلم «مردم یکشنبه» (1930) در آلمان بهطور شایسته به آن پرداخته نشده است.
پتزولد با اشاره به آثاری مانند «کلکسیونر» و «پائولین در ساحل»، ساختههای رومر که هم از نظر محتوا و هم لحن، معیاری واضح برای فیلم «شعلهور» هستند، میگوید: «اینها فیلمهایی هستند که احساس در آستانه بودن افراد را نمایش میدهند. تنها دو ماه باقی مانده است و بعد از آن، دیگر شما بالغ میشوید و در این دو ماه اندکی زمان برای تجربه مسائلی چون آسیبهای احساسی، عشق، ازدستدادن، وفاداری و ناامیدی وجود دارد و پس از این دوره، وقتی بالغ میشوید، آن تابستان را بهیاد میآورید که شاید زندگی نکردهاید یا شاید برای اولینبار از زندگی استفاده کرده باشید.» پتزولد همچنین اشاره میکند که در کنار سینمای فرانسه و ادبیات روس، از «رویای شب نیمه تابستان»، بهویژه از فضای نمایشنامه برای اثر تازهاش الهام گرفته است. تصویری که ویلیام شکسپیر از جنگل بهعنوان مکانی برای روشنگری و افسونگری نشان میدهد، با فیلمساز و پیشینه فرهنگی کارگردان ارتباط دارد. پتزولد میگوید: «جنگل در آلمان جایی است که وقتی مشکل دارید به آنجا میروید تا دوباره خود را در آن پیدا کنید.» این گزاره هم در مورد فیلسوفان دستراستی مانند [مارتین] هایدگر صادق است، هم درباره رمانتیسیسم آلمانی صدق میکند.
فیلمبرداری در تابستان، ادیت در پاییز
در تابستان سال 2020، زمانی که پتزولد شروع به توسعه قصه «شعلهور» کرد، در آلمان آن جنگلهای مورد اشاره در حال سوختن بودند. او میگوید: «آن جنگلها در حال سوختن بودند، جنگلهایی که داستانهای آلمانی مثل داستانهای برادران گریم و... در آن اتفاق افتادهاند.» پتزولد، فیلمنامه «شعلهور» را با در نظر گرفتن بازیگران خاصی که در ذهن داشت، نوشت: توماس شوبرت در نقش لئون رماننویس جوان در حال تقلا برای نوشتن و پائولا بیر در نقش همخانهای لئون، یعنی کاراکتر ناجا بودند. پائولا بیر میگوید: «با صحبتکردن با پتزولد احساس میکنید که چقدر او ادبیات و قصه را دوست دارد.» این بازیگر 28 ساله همچنین میگوید: « پتزولد «فضای کاری بسیار الهامبخش» را در صحنه فیلمبرداری آثارش ایجاد میکند.» او تاکید میکند: «کریستین ایدههایش را در مورد صحنه به ما میگوید، همینطور چیزهای دیگری که به آن فکر میکرده که بهنظرش متناسب با فضا و موقعیت هستند. هر فکر یا ایدهای سر صحنه فیلمهای او، با استقبال روبهرو میشود.»
آنتون کایزر، از شرکت تولید فیلم مستقر در آلمان «شرام فیلم» که در تولید فیلم «شعلهور» و 12 کار قبلی پتزولد نقش داشته، درباره این کارگردان میگوید: «پتزولد دوست دارد فیلمهایش را در تابستان فیلمبرداری و آنها را در فصل پاییز تدوین کند. معنی این کار او این است که تمایل دارد فیلمهایش را بهموقع برای جشنواره برلین که در ماه فوریه برگزار میشود، آماده کند.»
کارلو چاتریان، دبیر هنری جشنواره برلین هم درباره این فیلمساز، در یک مصاحبه تلفنی میگوید: «هر فیلم پتزولد قابل تشخیص و شناسایی است، بااینحال هر فیلم جدید این فیلمساز، یکقدم رو به جلوست.»
چاتریان با اشاره به فیلمهای «شعلهور» و «اوندین» که هر دو در جشنواره برلین به نمایش درآمدند، میگوید: «این فیلمها متفکرانه هستند، بااینحال برای مخاطب سنگین نیستند، بهخصوص منظورم دو فیلم آخر پتزولد است.»
دبیر هنری جشنواره برلین در انتها میگوید: «ازطرفی خوشحالم که میتوانم از پتزولد بهعنوان یک مؤلف و هنرمند، حمایت کنم. درعینحال، فکر میکنم حیف است که او بهاندازه کافی در خارج از آلمان شناختهشده نیست.»
* برگرفته از مطالب نیویورک تایمز و احساسِ سینما