دوم خرداد، جنبش و دولت اصلاحات
در انتخابات غیرمنتظره دوم خرداد ١٣٧۶، محمد خاتمی، نامزد جریانی که بعدها به نیروی سیاسی «اصلاحطلبان» مشهور شد، با بیست میلیون رای پیروز انتخابات شد. زانپس در جامعه سیاسی ایران دو رخداد با برکت و به هم پیوسته اتفاق افتاد که به آن اشاره میکنم. میراث این دو رخداد همچنان حضور دارد.

در انتخابات غیرمنتظره دوم خرداد ١٣٧۶، محمد خاتمی، نامزد جریانی که بعدها به نیروی سیاسی «اصلاحطلبان» مشهور شد، با بیست میلیون رای پیروز انتخابات شد. زانپس در جامعه سیاسی ایران دو رخداد با برکت و به هم پیوسته اتفاق افتاد که به آن اشاره میکنم. میراث این دو رخداد همچنان حضور دارد.
رخداد اول: در تاریخ معاصر ایران حرکتهای جمعی و اعتراضی «شورشی»، «جنبشی»، «ناجنبشی» و «انقلابی» رخداد داده است. رخداد اول پس از پیروزی خاتمی وقوع «جنبش مدنی اصلاحات» در ایران بود. هدف این جنبش اصلاح نظام جمهوری اسلامی از طریق روشهای قانونی، تدریجی و خشونتپرهیز بود. گفتمان این جنبش بر حاکمیت قانون، حقوق برابر شهروندی همه ایرانیان بود. این گفتمان بر تقویت توسعه سیاسی و دموکراسی از طریق گسترش آزادیهای مدنی (مانند آزادی بیان و مطبوعات)، حوزه عمومی نقد و بررسی و آزادی مخالفان (دگراندیشان) و تعامل سازنده با کشورهای جهان، تاکید داشت.
حامیان و بازیگران این جنبش روشنفکران و نخبگان، دانشجویان، جوانان و زنان و خصوصاً طبقه متوسط فرهنگی بودند. تشکلهای سیاسی عمده این جنبش حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی و انجمنهای دانشجویی و اسلامی دفتر تحکیم بود. در مجموع این جنبش حامی دولت خاتمی بود و توانست بهرغم چالشهای نفسگیر (وقوع قتلهای زنجیرهای، حادثه کوی دانشگاه و دستگیری روزنامهنگاران و دانشجویان) با بسیجهای انتخاباتی در انتخابات اولین شوراهای شهر، مجلس ششم و انتخابات مجدد محمد خاتمی به ریاستجمهوری، پیروزیهای قاطع به دست بیاورد.
البته این جنبش نتوانست شعارهایش را از طریق مجلس ششم، که با مقاومت شورای نگهبان و قوه قضائیه و نهادهای انقلابی روبهرو بود، به قانون تبدیل کند و از این نظر جنبش پیروز نشد. اما این جنبش سرکوب هم نشد و توانست مدافع موفقترین دولت بعد از انقلاب باشد. مطبوعات مستقل از دولت را، بهرغم بستن دهها روزنامه، نهادینه کند، نهادهای داوطلبانه یا انجیاوها و سمنها را تقویت کند، آگاهیها و فرهنگ سیاسی دموکراتیک را در جامعه عمق ببخشد.
از این جنبش جبهه سیاسی دوم خرداد یا جبهه سیاسی اصلاحطلبان در برابر جبهه اصولگرایان تداوم پیدا کرد و اصلاحطلبی بهعنوان یک مشی تغییر سیاسی، در برابر مشی اصولگرایی (حافظان وضع موجود) و مشی انقلابی (طرفداران تغییر ساختاری) در جامعه سیاسی ریشه گرفت.
رخداد دوم: رخداد دوم اینکه دولت خاتمی توانست بر اساس شاخصهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موفقترین دولت را پس از انقلاب جامه عمل بپوشاند. از حیث اقتصادی میانگین رشد اقتصادی سالانه حدود ۶٪ شد. میزان تورم به ده درصد رسید. سیاست یکسانسازی نرخ ارز با موفقیت انجام شد؛ که به ثبات بازار ارز کمک کرد.
حساب ذخیره ارزی برای مدیریت درآمدهای نفتی و کاهش وابستگی به نفت تشکیل شد. قیمت حاملهای انرژی به صورت پلکانی و تدریجی و بدون اعتراض مردمی افزایش یافت. استقراض دولت از بانک مرکزی، ممنوع شد. تسهیلات تکلیفی کاهش یافت و سامانه مالیاتی بهبود یافت. سرمایهگذاری خارجی نسبت به تولید ناخالص داخلی از حدود بیست و شش درصد در سال ۱۳۷۵ به حدود بیست و نه درصد در سال ۱۳۸۳ افزایش یافت. (البته خصوصیسازی و یارانهها در این دوره با موفقیت سامان نیافت).
از حیث سیاسی، اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال ۱۳۷۷، برگزار شد که به مشارکت مستقیم بیشتر مردم در اداره امور محلی منجر شد. فضای سیاسی با افزایش آزادی مطبوعات و نشستهای دانشگاهی باز شد. خاتمی در سطح سیاست خارجی ایده «گفتگوی تمدنها» را مطرح کرد که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت و سازمان ملل متحد سال ۲۰۰۱ را به این نام اعلام کرد.
خاتمی برای اصلاح قوانین انتخاباتی و افزایش شفافیت سیاسی، هرچند با مقاومت روبهرو شد، تلاش کرد. تمایزیابی و تشکلیابی سیاسی تقویت شد، حزب مشارکت شکل گرفت و مجمع روحانیون مبارز و هیئتهای موتلفه به صورت رسمی درآمدند و به افزایش مشارکت سیاسی کمک کردند.
از حیث اجتماعی، آزادیهای مدنی رونق گرفت. فضای بازتر در دانشگاهها و جامعه برای بحثهای سیاسی و اجتماعی فراهم شد. برخی قوانین مرتبط با زنان، مانند افزایش سن ازدواج، تعیین مصادیق عسر و حرج برای طلاق، و اولویت دادن به مادر برای حضانت فرزند تا ۷ سالگی، اصلاح شد.برای لغو ممنوعیت اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور تلاش شد. مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و جوانان، بهویژه در انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰، افزایش یافت. با وجود اینکه مشارکت اقتصادی زنان کمی بهبود یافت ولی همچنان پایین باقی ماند.
از حیث فرهنگی، با رشد چشمگیر مطبوعات، آزادیهای مدنی و فعالیتهای فرهنگی، به باز شدن فضای نقد و گفتوگو در جامعه کمک کرد. فعالیتهای هنری، سینمایی، موسیقی و ادبی رشد فزاینده پیدا کرد. در محیطهای دانشجویی دوهزار و پانصد نشریه دانشجویی نشر یافت. مناطق اهل سنتنشین در ایران با گشودگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روبهرو شدند. سرمایهگذاری در زیرساختهای ورزشی و فرهنگی افزایش یافت.
بدینسان مردم ایران با مشارکت انتخاباتی خود در دومخرداد ١٣٧۶ و با به پیروزی رساندن محمد خاتمی در جامعه ایران یک جنبش مدنی اصلاحات شکل گرفت و با حمایت این جنبش موفقترین دولت در اداره کشور پس از انقلاب پا به عرصه گذاشت. در این دوره سند چشمانداز بیستساله توسعه کشور تنظیم شد. طبق این سند قرار بود ایران قدرت اقتصادی کشورهای منطقه شود.
در انتخابات ١٣٨۴ جبهه اصلاحات با انجام یک خطای فاحش که با چهار نامزد در انتخابات شرکت کردند، انتخابات را به محمود احمدینژاد نامزد جبهه اصولگرایان واگذار کردند. زانپس برنامههای توسعهای سند چشمانداز به کنار گذاشته شد و سیاستهای مخالف توسعه و مردمانگیز در سیاست خارجی و داخلی در دستور کار قرار گرفت.
با این همه پس از سال ٧۶، میراث و سنت اصلاحجویی دوبار به کمک ایران آمد؛ یکی در انتخابات ١٣٩٢ بود که به پیروزی حسن روحانی منجر شد و ایران از وضعیت «نیمه امنیتی» دوران احمدینژاد خارج شد و در سیاست خارجی برجام به تصویب رسید و دیگری در انتخابات ١۴٠٣ بود که به پیروزی مسعود پزشکیان منجر شد؛ دولتی که تلاش میکند با یک سیاست خارجی متوازن کمی فشار «تحریمهای فزاینده آمریکا» را کاهش دهد.