سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در دیدار اعضای حزب مجمع ایثارگران: مقصر این وضعیت پزشکیان نیست
روز گذشته سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران دیدار و گفتوگو کرد و گفت: وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهتگیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است.

روز گذشته سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران دیدار و گفتوگو کرد. او در این جلسه درباره ایثارگری صحبت کرد و پس از آن گفت: «عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهتگیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تأسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی میکنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست. حتماً هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزونطلبیها، انتقامگیریها و... از این نظام و مردم بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه میتوانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟»
رئیس دولت اصلاحات با اشاره به اینکه ایثارگری آنجا که جنگ است با همه وجود، جانبازی و مقاومت میکند، گفت: «آنجایی که مصلحت نظام است حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باجخواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آن است باید تامین شود. خُب، آیا ما در رویکردهایمان همیشه درست عمل کردهایم؟ یعنی بر اساس آنچه مصلحت ملی و نیاز ایران بوده است سیاستگذاری کردهایم یا نه مصالح ملی مورد توجه نبوده است؟ باید میان آرزوها (و بهخصوص آرزوهای غیرقابل تحقق) با آرمانخواهی فرق گذاشت. یعنی آرمانخواهی نهتنها مخالف واقعبینی نیست بلکه باید واقعیتها را دید و با وجود واقعیتها آرمانها قابل دسترسی باشد. باید برنامهریزی کرد برای اینکه به آرمانها رسید. آرمانها شعار نیست، و برخی شعارها هم شعارهای موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیزهایی گفته میشود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایهها را در آن مسیر خرج کردن و طبعاً نتیجه معکوس گرفتن، منطقی و خردمندانه نیست.»
او با بیان اینکه میشود آرمانخواه و در عین حال واقعبین بود، تاکید کرد: «واقعیت ممکن است قابل قبول نباشد، نظام حاکم در عرصه بینالملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرتهای مدعی و سلطهطلب سوءاستفاده میکنند. این واقعیت بدی است؛ اسرائیل یک واقعیت بد و زشت است. با اشغال روی کار آمده است و سرکوب میکند، میکُشد و روی خون و آوارگی مردم با حمایت دیگران زندگیاش را ادامه داده است. جنایاتش را در غزه دیدیم. این واقعیت، واقعیت زشتی است. اما اگر ما چشممان را ببندیم و یا خیالپردازانه با مسئله برخورد کنیم و واقعیت را نبینیم دچار مشکل میشویم. واقعیتها همیشه قابل توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و براساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمانها دفاع کرد و مهمترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت، تامین نیازهای مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیتها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا میگذرد نگریسته شود ممکن است سیاستهایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمیگردد.»
او افزود: «اما آنچه لازم است حفظ کشور و پیشرفت آن و بهبود حال و روز مردم است که صاحب اصلی کشورند و این با منطق و عقل و با فرهنگ ایثارگری هم سازگار است. به هرحال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه میکنند و میگویند بعد از آمدن آقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازیها افزوده شده است. ولی جوابگوی این وضع در درجه اول جریانی است که کشور را به این حال و روز مبتلا کردند و امروز در آغاز دولت آقای پزشکیان مشکلات بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است. ولی این به این معنی نیست که دولت جدید هم هیچ عیب و مشکلی ندارد. من معتقدم آقای پزشکیان شعارهایی داشته است که از خواست و نیاز مردم پایینتر بود ولی چشماندازی به آینده کشور نشان داد که در آن وضع کشور بهتر شود و خطرات رفع گردد و ضریب امنیت کشور بالا برود و مردم و جوانان به آینده امیدوار شدند یا لااقل نومیدیشان کمتر شد. من بر این باورم که بخش قابل توجهی از مردم که رأی دادند به این امید آمدند و حتی کسانی که رأی ندادند و میخواهند زندگی آرام و خوبی داشته باشند و وابسته به یک جناح و جریان نیستند، کورسوی امیدی در دلشان پیدا شد که اصلاحات حداقلی میتواند وضع را بهبود ببخشد.»
خاتمی با اشاره به اینکه در این موقعیت حساس نظر مثبت رهبر انقلاب به رئیسجمهور و اعتماد متقابل حاکمیت و دولت امر مغتنمی است، بیان کرد: «ولی برای رهایی از مشکلات باید دو شرط رعایت شود؛ اول اینکه اصل حاکمیت این را بپذیرد که تغییر و اصلاح لازم است و به لوازم آن تن داده شود. من نمیگویم بروند دهان مخالفان دولت و اصلاح امور را ببندند. ولی آنکه اصلاح را میخواهد محکوم نشود و تحت فشار قرار نگیرد. تعبیری هست که میگوید من با فاشیسم مخالفم اما تلاش میکنم که فاشیست هم بتواند حرفش را بزند. اصلاً آزادی یعنی این. ما نمیگوییم کسانی که نظر ما یا نظر مخالف ما را دارند حرفی نزنند. اما اینکه صدای بلند در این کشور برای آنان باشد که میگفتند تحریم نعمت است و امروز با صدای بلند میکوشند همه چیز را به گردن کسانی بیاندازند که مردم برای آنکه اینها نیایند، آنها را انتخاب کردند، این قابل قبول نیست. تغییر در صورتی رخ میدهد که در این وضع تغییراتی ایجاد شود و اگر حصرها، دستگیریها، محدودیتها و... تداوم پیدا کند و یا خالصسازی که در دانشگاهها بود و در جاهای دیگر هم کم و بیش بود اگر اینها بیشتر شود یا حل نشود، مشکل دوچندان خواهد شد. و گرچه معتقدیم دولت کارهای خوبی کرده است ولی تمام نیروهای معتقد به نظام باید متقاعد شوند که برای تحقق شعارهای حداقلی اقدام کنند و زمینه عملی شدن قولها و وعدهها را فراهم کنند.»
اصلاحات انقلاب نیست
او در تشریح دومین شرط رهایی از مشکلات، گفت: «دولت هم باید توان فکری و توان عملی برای برنامهریزی این کارها را داشته باشد. باید در همه زمینهها برنامهریزی کند و جامعه باید احساس کند رویکرد متفاوت اتخاذ شده است. مردم ما تحمل دارند و میدانند یکشبه نمیشود تورم پنجاه درصد را به زیر ده درصد کاهش داد. روابط خارجی در این زمینه بسیار تاثیرگذار است. کشور در زمان برجام نفس کشید. قراردادهایی بسته شد و فضای نسبتاً بازی در جامعه ایجاد شد. رئیسجمهور باید بتواند قانع و برنامهریزی کند و از انسانهای توانمند در اجرای برنامهها از جمله رفع تحریم یا کماثرتر شدن آن استفاده کند. اگر دولت جدید نقطه امیدی در دل مردم ایجاد کرد، باید سعی کنیم این امید از بین نرود. در عین حال که از دولت حمایت میکنید مطالبهگر هم باشید. اگر دولت جدید نقطه امیدی در دل مردم ایجاد کرد باید سعی کنیم این امید از بین نرود.
کار شما این است که در عین حال که از دولت حمایت میکنید مطالبهگر هم باشید. مطالبه در حد همان شعارهایی که داده شد و مردم رأی دادند و البته دولت هم باید تعامل و گفتوگو کند. من نمیخواهم نظم کشور بههم بریزد و برای این باید اصلاحات را پذیرفت و در جهت آن حرکت کرد. اصلاحات، انقلاب نیست. باید سعی کنیم این چراغ کوچک روشن شده، حداقل خاموش نشود و احزاب و گروهها هم که دلشان میسوزد مطالبهگری و فکر کنند و راهکار نشان دهند که امیدی که مردم به شعارها بستند با عملی شدن آنها بیشتر شود. دولت و رئیسجمهور هم متوجه باشند که نهتنها از شعارهایی که دادهاند برنگردند و چیزهایی نگویند و کارهایی نکنند که خلاف آن شعارها است بلکه همه فکر و تلاش خود را برای عملی شدن آن اصلاحات حداقلی بهکار گیرند.»
عکس: جماران