| کد مطلب: ۱۹۹۷۰

نامه مهم عبدی به خاتمی

نامه مهم عبدی به خاتمی

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاح‎طلب در نامه‎ای که در روزنامه اعتماد منتشر شد، به سیدمحمد خاتمی، رهبر جبهه اصلاحات به تحلیل وضعیت موجود پرداخت و نوشت:«تحلیل من این است که ما وارد وضعیت تازه‌ای شده‌ایم و روش‌ها و رویکردهای گذشته پاسخگوی شرایط جدید نیست و ضرورت تغییر آن کاملاً مشهود است.»

وی در ادامه با ذکر خاطره‎ای توضیح داد:«احتمالاً به خاطر دارید که در سال ۱۳۹۷ در دیداری... معتقد بودم که اسب یکدست‌سازی در حکومت زین شده است و‌ مانعی را برنمی‌تابد. در نتیجه شرایط کنونی برای کنشگری مؤثر سیاسی اصلاح‌طلبان و به‌طور مشخص جنابعالی مساعد نیست و بهترین گزینه کنار کشیدن موقت از فعالیت متداول سیاسی است و تاکید کردم این وضعیت چندان نخواهد پایید و دیر یا زود شرایط برای بازگشت مؤثر و مفید فراهم خواهد شد... اصلاح‌طلبان در انتخابات تیرماه به‌طور نسبی و البته نه در حد انتظار ظاهر شدند و نتیجه نیز مطلوب و مفید است. در این میان یک نکته مهم را باید در نظر داشت که انتخابات عامل تغییر نیست، بلکه محصول همین تغییرات است.»

عبدی در ادامه به بیان چهار مشکل و نقد خود پرداخته و افزوده است:«اولین نقدی که بنده به جریان رسمی اصلاح‌طلبی دارم، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است و این را بارها در مطالب خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم ذکر کرده‌ام. برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به‌عنوان صدای اصلی اصلاح‌طلبی -که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته- شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه‌جویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد.»

وی در ادامه تصریح کرد:«سیاست مبارزه و ستیز، ذات‌پندار است و فاقد رویکرد تحلیلی و جامعه‌شناختی و بیگانه از نسبی‌اندیشی است. ذات‌پنداری به دگماتیسم منجر می‌شود که لازمه سیاست مبارزه است.» این تحلیلگر سیاسی دربیان مشکل دوم تاکید کرد:«مشکل دوم آنان که تا حدی هم متاثر از مشکل اول است، فقدان رویکرد تحلیلی مؤثر و راهگشاست. فقط در همین حد اشاره کنم که چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آنکه معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوب‌های گذشته است...تحلیل‌هایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. شجاعت تصمیم‌گیری را در زندان رفتن و روی یک موضع ایستادن و مبارزه می‌داند، نه انعطاف‌پذیری و پیشبرد امور و خیر عمومی.»

وی درباره مشکل سوم نیز نوشته است:«مشکل سوم این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است. یکی آنکه مواضع آنها (در کنار محدودیت‌های رسمی) باعث شده تا نسل بعدی و جوان‌تر جایگزین نشوند و از طرف دیگر، حلقه روابط خودشان هم بسته و محدود به شبکه روابط دوستی و خانوادگی شده است... و با تغییر شرایط همچنان همه آنان در یک گروه قرار دارند و چون هویت و موجودیت خود را در مبارزه (علیه دیگری) تعریف می‌کنند، یک انسجام صوری و ناپایدار را تجربه می‌کنند، در حالی که جریان سیاسی پویا باید جاذبه و دافعه آن پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.»

عبدی در ادامه آورده است:«به نظرم در حال حاضر جبهه‌بندی سنتی اصلاح‌طلب ـ اصولگرا سالبه به انتفای موضوع شده است. آنها بیش از آنکه رسم باشند، تبدیل به اسم شده‌اند. باید با نیروهای جدید از اصولگرایان درون ساختار قدرت و فراتر از آنان با نیروهایی که در عرصه جامعه و فراتر از هر دو جناح سنتی هستند، همفکری و همراهی و برای خروج کشور از این وضعیت اقدام و‌ کمک کرد. ترکیب جبهه‌ای که محصول جریان ۱۳۸۸ است، نمی‌تواند در دوران وفاق کارایی داشته باشد.»

وی درباره مشکل چهارم در این نامه نیز چنین نوشته است:«مشکل چهارم که برآمده از مشکلات قبلی است، میرایی این جبهه با ادامه وضع موجود است. فقدان قدرت تطبیق‌پذیری، در کنار نگاه به گذشته و نداشتن تحلیل جامعه‌شناختی و غلبه پیوندهای دوستی و انتسابی به جای پیوندهای سیاسی و حرفه‌ای موجب شده که از یک سو به دلیل رودربایستی چشم بر خطاهای یکدیگر ببندند و از سوی دیگر قادر به نوسازی و گسترش خود و نیز جذب و دفع کارآمد نیرو‌ و‌ فکر نیستند. نگرانی اصلی این است که نتوانند در دوران وفاق اثرگذاری مثبتی ایجاد کنند و این فرصت تاریخی را تثبیت و تعمیق بخشند. به نظرم وظیفه همه ماست که پس از این صریح‌تر به نقد رفتارها و گفتارهای نادرست منسوب به این جبهه بپردازیم.»

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی