سیدهادی بهادری نماینده مردم ارومیه در مجلس دهم:
تفرقهافکنی یک استاندار موضوع جداییطلبی را پررنگ کرد
سیدهادی بهادری، نماینده مردم ارومیه در مجلس دهم معتقد است که در این استان جداییطلبی وجود ندارد و یکی از استانداران با هدف به کار نگرفتن برخی نیروها این مسئله را مطرح کرد و مدتی است به بهانه برخی گروههای فرصتطلب تبدیل شده است
سیدهادی بهادری، نماینده مردم ارومیه در مجلس دهم معتقد است که در این استان جداییطلبی وجود ندارد و یکی از استانداران با هدف به کار نگرفتن برخی نیروها این مسئله را مطرح کرد و مدتی است به بهانه برخی گروههای فرصتطلب تبدیل شده است. او در گفتوگو با هممیهن توضیحاتی درباره انتخاب استاندار جدید این استان داده است.
انتخاب استاندار جدید استان آذربایجان غربی را در راستای گفتمان وفاق ملی میدانید؟
استاندار جدید آذربایجان غربی یکی از بهترین انتخابهای آقای رئیسجمهور بوده و این انتخاب نشان داد به مردم آذربایجان غربی اهمیت داده است.
چرا اینگونه فکر میکنید؟
رزومه آقای رحمانی پربار است، ایشان یک دوره وزیر بوده و سه دوره نماینده مجلس و رئیس کمیسیون صنعت بوده و این نشان میدهد که دولت به انتخاب استاندار آذربایجان غربی اهمیت داده است. مردم نیز در جلسه تودیع و معارفه نشان دادند از این انتخاب خوشحال هستند و تمام گروههای سیاسی و اقشار مردم نسبت به توسعه استان خوشبین هستند چراکه یک چهره اقتصادی برای استان انتخاب شد.
اکثر استاندارانی که در سالهای اخیر انتخاب شده بودند چهرههای سیاسی-امنیتی بودند و به ندرت در سابقه استانداری آذربایجان غربی چهره اقتصادی داشتیم. با توجه به اینکه این استان ظرفیتهای اقتصادی ویژهای دارد که به درستی مورد بهرهبرداری قرار نگرفته، خیلی مهم بود که یک نفر با نگاه اقتصادی که از مسائل و ظرفیتهای استان سر در بیاورد روی کار بیاید و از این نظر خوشبین هستیم که با این انتخاب کارهای خوبی انجام شود.
دلیل اینکه انتخاب استاندار این استان اینقدر طول کشید و آخرین استاندار انتخابشده دولت چهاردهم مربوط به این استان بود، چیست؟
اختلاف سلیقههای سیاسی علت این اتفاق بود. به نظر میرسد گزینههایی که بهویژه اعضای ستاد آقای پزشکیان در استان معرفی میکردند علت این اتفاق باشند اما به هر دلیلی آن گزینهها نشد و حدود دو هفته قبل از انتخاب آقای رحمانی یکی از این گزینهها نهایی شده بود، اما در استعلامات مشکلی به وجود آمد و آقای پزشکیان خودشان آقای رحمانی را معرفی کردند.
آیا یک چهره اقتصادی از پس شرایط بحرانی دریاچه ارومیه که مورد تاکید رئیسجمهور بوده بر خواهد آمد؟
در بحث دریاچه ارومیه، دولتهای یازدهم و دوازدهم طرحهایی را مصوب کردند و ستادی را ایجاد کردند و حرکتهایی برای احیا شروع شد، تا سال 98، طرحها داشت به نتیجه میرسید و مردم امیدوار شده بودند، اما از سال 99 به تدریج وضعیت به شرایط سالهای 92 بازگشت. نقش برنامهریزیها و پیگیریها در به نتیجه رسیدن احیای دریاچه ارومیه خیلی پررنگ است.
دو استاندار سابق ما اقداماتی را انجام میدادند اما توجه به نظرات کارشناسی مقداری کمرنگ شد، در آن دوران در مجلس دهم اقدامات خوبی انجام گرفت و الان در مجلس عملاً فراکسیون احیای دریاچه ارومیه و تالابها را نداریم. الان میگویند تحقیق و تفحص کنیم، اما با تحقیق و تفحص که دریاچه احیا نمیشود.
اخیراً نیز مسئولیت را به استان دادهاند و استاندار دبیر احیا است. این در حالی است که استاندار را به آن شکل در جلسات دولت راه نمیدهند؛ آنهم استان دورافتادهای که ارتباطات آنها کم است؛ در صورتی که زمانی که مجلس مسئولیت داشت ما مستقیم با معاون رئیسجمهور آقای جهانگیری در ارتباط بودیم.
در دولت آقای روحانی تصمیمات شخصی به این موضوع وارد شده بود و نماینده دولت هر کاری که برای دریاچه انجام میشد را به هم میزد. از نظر من موضوع دریاچه ارومیه، سیاسی شده است و صرفاً آقای رحمانی نمیتوانند از پس آن بربیایند، اما در هر صورت نظر استاندار خیلی مهم است. استاندار میتواند هماهنگ باشد و به هر حال بومی منطقه است و دلسوزی بیشتری برای استان دارد و امیدواریم که بتواند برای دریاچه ارومیه کاری کند.
به جز مسئله دریاچه ارومیه مهمترین چالشی که آقای رحمانی با آن روبهرو هستند را چه میدانید؟
چالش اصلی ما عدم استفاده از ظرفیتها است، برای نمونه در موضوع تجارت، استفاده از مرزها، گمرکات، ترانزیت، معدن و کشاورزی ظرفیت بالایی داریم. در استان اما نیاز به مدیریتی داریم که زیرساختها را سر و سامان دهد و از ظرفیتهای استان به عنوان یک فرصت استفاده کند و منجر به رشد اقتصادی استان شود و تجارت را در آن تسهیل کند.
اگر این اقدامات انجام شود، اشتغال افزایش مییابد، مردم از کشاورزی سنتی عبور میکنند و وضعیت دریاچه بهتر میشود. اگر آقای رحمانی بتواند در این مسیر حرکت کند بسیاری از مشکلات استان حل خواهد شد، چراکه الان صورتمسئله و پاسخها نیز روشن است و نیاز به مدیری توانمند داریم که بهطور جدی این موضوعات را پیگیری کند و به نتیجه برساند.
با توجه به اشراف آقای رحمانی به نیروهای انسانی استان و ظرفیتهای منطقه امیدواریم؛ چراکه کسی که دوازده سال در منطقه سابقه نمایندگی داشته باشد میتواند موثر باشد.
با توجه به تاکید رئیسجمهور بر توجه به اقوام و مذاهب در حفظ وفاق ملی در استان، آقای رحمانی در انتخاب مدیران باید چه نکاتی را در نظر بگیرند؟
من اعتقادی به سهمیهبندی ندارم، آیا الان مثلاً در تهران باید ده درصد مدیران را از کُردها انتخاب کنیم؟ 20 درصد را از ترکها و به همین ترتیب دیگر قومیتها؟ این سیاستی واگرایانه است و اعتقادی به نگاههای قومیتی ندارم، هر کسی در هر کاری بهترین عملکرد را دارد باید انتخاب شود و این استان نیز بخشی از ایران است. در کدام استان درصدبندی میکنیم که در این استان بخواهیم چنین رویکردی را اجرایی کنیم؟ برخی از گروهها صحبت از گروههای قومی کردند اما این درصدبندیها همه را به جان هم میاندازد. ما نه آمارگیری مذهبی و نه قومی داریم و همه چیز روی حساب و کتابهای شخصی است که به جز نفرت و کینه و عدم همگرایی فایده دیگری نخواهد داشت. فکر میکنم فقط هم در آذربایجان غربی این مسئله مطرح است که به اقوام و مذاهب درصدی را اختصاص دهیم.
گفته میشود در این استان مسئله جداییطلبی و پانترکیسم و مسائلی از این دست مطرح است.
نه اینها حرفهای درستی نیست و ما اینجا نه جداییطلب داریم و نه پانترکیسم. ما شهدای بسیاری دادیم و اینها حرفهای تعدادی است که بخواهند کسی را حذف کنند و به او نسبت پانترکیسم بدهند. آیا الان حزب و گروهی داریم در اینباره؟ آیا شنیدهاید در تهران بگویند پانترکها جایی را خراب کردهاند؟ اینها همه توهمات است و معتقدم باید در کشور و بهویژه در منطقه ما از این موضوع کنار بکشند، همه ما ایرانی هستیم و هویت ملی داریم اما نان برخی در این حرفها است و صحبت از این حرفها به جز ایجاد وحشت بیفایده هیچ حسنی ندارد. متاسفانه یکی از استانداران ما این موضوع را مطرح کرد و هر کسی را که میخواست به کار نگیرد میگفت او پانترکیسم است. البته هرکسی که بخواهد به تمامیت ارضی آسیب بزند بحث جدایی است و باید به آن رسیدگی کرد.