انتخابات ۱۴۰۳ و آرایش جدید اجتماعی سیاسی
اکنون یکی از مهمترین انتخابات کشور به پایان رسیده و نتیجه آن معلوم شده است اما هنوز جنبههای اجتماعی مختلف این انتخابات و پیامدهای آن مشخص نیست. به نظر میرسد الگوی مشارکت در انتخابات تغییر کرده ولی به خاطر آن که اطلاعات کامل منتشر نشده است نمیتوان گفت چه تغییراتی و به چه میزان و با چه شدتی در فضای سیاسی اجتماعی ایجاد شده است. با این حال، بعضی از خطوط کلی تغییرات را میتوان با اتکاء به نتایج کلی انتخابات نشان داد.
نتایج نشان میدهند که از سال ۱۳۹۸ که میزان مشارکت به کمتر از ۵۰ درصد رسید و در چند انتخابات متوالی در همان میزان متوقف شد، اندکی افزایش یافت ولی هنوز فاصله زیادی با انتخابات سال ۱۳۹۶ و پیش از آن دارد. انتخابات اخیر وجه بنیادین و اساسی از وضعیت اجتماعی سیاسی ایران را آشکار کرد و آن عقبماندن یا تاخر نهادهای سیاسی از تحولات اجتماعی در ایران است.
یکی از جلوههای این وضعیت در اینجا دیده میشود که دو جناح و جریان اصلی کشور که در گذشته اکثریت مردم کموبیش آنها را نماینده و یا سخنگوی مطالبات خود میدانستند، تا حد زیادی موقعیت قبلی خود را از دست دادهاند. این جناحها نفوذ و اعتبار خود را از کف دادهاند و طرفدارانشان به اقلیت تبدیل شدهاند.
غیر از این، کثیری از افراد احساس میکنند هیچ یک از دو جریان اصلی قادر نیستند مشکلات کشور را حل کنند چرا که مردم مشکل اصلی را در شیوه کشورداری میدانند و معتقدند که برای حل مشکلات اساسی کشور باید تغییراتی بنیادین در سیاستهای اصلی صورت گیرد وگرنه مشکلاتی مثل گسترش فساد، فقر، افزایش تورم و بیکاری، بحران زیستمحیطی با تغییر این فرد و آن فرد حل نخواهد شد. این مشکلات ادامه یافتهاند و حتی بدتر شدهاند و در نتیجه، از دید بخشی از مردم نهاد انتخابات به نحوی که تا کنون بوده است، گرهی را از مشکلات باز نکرده است. آنها دیگر به خیلی از نهادهای سیاسی موجود اعتمادی ندارند و معتقدند که این نهادها قادر به حل مشکلات نیستند.
با وجود آن که فاصله و شکاف بین مردم و حکومت زیاد شده، ولی از دید بخشی از مردم این انتخابات نشانهای از تغییرات را آشکار کرده است و از این رو، بخشی از ناراضیان از وضع موجود از این فرصت برای تغییر وضعیت استقبال کردند.
به عقیده ما، با نتایج انتخابات اخیر، به طور خلاصه این تغییرات سه مشخصه اصلی در فضای سیاسی ایران مشاهده میشود:
- نارضایتی گسترده و عمیق از وضعیت کشور که به شکل کنارهگیری از آیینها و روالهای سیاسی (کاهش مشارکت) بروز کرده است.
- کاهش نفوذ و اعتبار دو جریان اصلی سیاسی (اصلاحطلبان و اصولگرایان) به نحوی که اکثریت بزرگی از مردم خواست و مطالبات خود را در آینه این گروهها نمیبینند.
- ریزش رای از سمت اصولگرایان به سمت اصلاحطلبان که نشان دهنده نارضایتی حامیان این گروه از سیاستهای رسمی است که این گروه در سالیان اخیر دنبال کردهاند.
در این یادداشت کوتاه با اتکاء به نتایج آماری موجود چند فرضیه را مطرح میکنیم و امیدواریم با انتشار اطلاعات بیشتر از انتخابات راه برای ارزیابی دقیقتر هموار شود.
تصویر کلی از وضعیت انتخابات در دور اول و دوم
سرخوردگی از نهادهای سیاسی و مشارکت پایین
مشارکت سیاسی به این معناست که شرکتکنندگان باور دارند که از طریق انتخابات میتوانند سیاستهایی را محقق کنند که زندگی آنها را بهتر سازد. جمعیتی که از انتخابات کناره میگیرند، از چنین تغییری مایوسند و رایندادنشان بیانی از سرخوردگی از نهاد انتخابات است.
در طول چهار دهه، جز برخی مواقع، میزان مشارکت نشان میدهد که اکثریت مردم کموبیش احساس میکردند که از طریق انتخابات میتوانند در سیاستهای اصلی تاثیر بگذارند. به نظر میرسد بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶ که ۷۳ درصد مردم در آن شرکت کرده بودند، به تدریج احساس اثربخشی از طریق انتخابات رو به کاهش گذاشت و مشارکت در انتخابات به زیر ۵۰ درصد تنزل کرد. تکرار و تثبیت مشارکت کمتر از پنجاه درصد نشانه جا افتادن و نهادینه شدن امری است که از یکسو، نشانهی از کار افتادن نظام انتخابات و بیمعنا شدن آن است و از سوی دیگر،
درصد مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری به تفکیک دورهها
اطلاعات دوره های اول تا دوازدهم از سالنامه آماری ۱۳۹۸ در سایت مرکز آمار ایران و اطلاعات دوره سیزدهم و چهاردهم از سایت وزارت کشور گرفته شده است.
مردم از ارزشهایی که بنیان نظام سیاسی و شیوه عمل در کشورداری دور شدهاند و خود را بیگانه با آن مییابند. برای مثال، پیمایشهای انجام شده نشان میدهد در حدود بیست و پنج سال گذشته گرایش به جدایی دین از سیاست افزایش یافته است و بیش از ۷۰ درصد مردم چنین اعتقادی دارند.(1)
(نمودار ۲). همین وضعیت در باره اعتماد به نهادها و ارکان سیاسی وجود دارد.
درصد کسانی که به جدایی دین از سیاست معتقدند
ماخذ: پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موجهای اول تا چهارم)
نکته مهم و در خور اعتنا این است که پیش از این، سطح نارضایتی در میان طبقات متوسط و بالا بیشتر بود ولی میزان وفاداری و حمایت از حکومت در بین اقشار و گروههای فرودست و مناطق محروم و توسعهنیافته بالاتر بود. در حالی که انتخابات اخیر به روشنی نشان میدهد که کاهش مشارکت در مناطق دور افتاده و استانهای کمتر توسعهیافته هم قابل ملاحظه است و اگر در گذشته چنین تفاوتی وجود داشت، اکنون دیگر کمتر شده است.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، در دور اول، ۳۹٫۹ درصد و در دور دوم، ۴۹٫۷ درصد از واجدین شرایط شرکت کردند. از سال ۱۳۹۸ که انتخابات مجلس برگزار شد و میزان مشارکت به زیر پنجاه درصد رسید تا این زمان که انتخابات ۱۴۰۳ برگزار شد، همچنان سطح مشارکت پایین مانده است. تکرار این پدیده در چندین دوره از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری حاکی از چیرگی احساس سرخوردگی از نهاد انتخابات است و تداوم آن هم نشانهای از نهادینگی آن است. در صورتی که تغییر مهمی در وضعیت اجتماعی سیاسی روی ندهد و اثر انتخابات بر تغییر و بهبود زندگی مردم آشکار نشود، هم چنان این وضعیت تداوم خواهد داشت.
در دور دوم میزان مشارکت افزایش یافت و حدود ۱۶٫۳ درصد کسانی که در دور اول رای نداده بودند (۶ میلیون نفر) در دور دوم شرکت کردند. وقتی مردم دلزده و کنارهجو از انتخابات احساس کنند نشانهای از تغییر وجود دارد و میتوانند اثرگذار باشند، به سمت نهاد انتخابات میآیند.
دست کم چهار دلیل برای کاهش مشارکت در انتخابات پس از ۱۳۹۸ میتوان برشمارد که ممکن است جداگانه یا به صورت ترکیبی بر رویگردانی از انتخابات اثر گذاشته باشد:
یکی این که جمعیت کثیری امیدی ندارند که از طریق انتخابات تغییری در زندگی آنها و وضعیت کشور روی دهد. این را سرخوردگی از انتخابات نامیدیم.
دومین دلیلی که میتوان بیان کرد «قهر سیاسی» است. در پی اعتراضات دی ۱۳۹۶ و به ویژه در ۱۳۹۸ بخشی از مردم در اعتراض به وضعیت سیاسی کنار کشیدند. بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ قهر سیاسی و میزان خشم از وضعیت تشدید شد به نحوی که مشارکت در آیینهای سیاسی و روالهای حکومتی به منزله مشروعیت بخشی به نظام سیاسی تفسیر شد.
سوم این که ممکن است بخش بزرگی از مردم مطالبات و خواستههای خود را در جناحها و نیروهای سیاسی موجود نمیبینند. از این رو، مشارکت را امری صوری و بیاثر و نوعی جابجایی از این گروه به آن گروه میدانند.
چهارم آن که تصور میکنند ساختار سیاسی و توزیع قدرت به گونهای است که از طریق رئیس جمهور و نمایندگان مجلس کاری از پیش نمیرود.
ترکیب آراء دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
دور اول |
دور دوم |
|||||
نامزد |
تعداد آرا |
درصد آرا |
سهم رای از واجدین شرایط |
تعداد آرا |
درصد آرا |
سهم رای از واجدین شرایط |
پزشکیان |
۱۰۴۱۵۹۹۱ |
۴۲٫۵ |
۱۶٫۷ |
۱۶۳۸۴۴۰۳ |
۵۳٫۷ |
۲۶٫۶۷ |
جلیلی |
۹۴۷۳۲۹۸ |
۳۸٫۶ |
۱۵٫۴ |
۱۳۵۳۸۱۷۹ |
۴۴٫۳ |
۲۲٫۰۳ |
قالیباف |
۳۳۸۳۳۴۰ |
۱۳٫۸ |
۵٫۵ |
- |
- |
- |
پورمحمدی |
۲۰۶۳۹۷ |
۰٫۸ |
۰٫۳ |
- |
- |
- |
آراء باطله |
۱۰۵۶۱۵۹ |
۴٫۳ |
۱٫۷ |
۶۰۷۵۷۵ |
۲ |
۰٫۰۱ |
کل آراء ماخوذه |
۲۴۵۲۵۱ |
۱۰۰ |
۳۹٫۹ |
۳۰۵۳۰۱۵۷ |
۱۰۰ |
۴۹٫۶۸ |
کسانی که رای ندادند |
۳۶۹۲۷۱۳۶ |
- |
۶۰٫۱ |
۳۰۹۲۲۱۶۴ |
- |
۵۰٫۳ |
واجدان شرایط |
۶۱۴۵۲۳۲۱ |
منبع: سایت وزارت کشور
چه گروههایی از مشارکت کناره گرفتهاند؟
انتخابات سال ۱۳۹۶ آخرین انتخاباتی بود که اکثریت مردم در آن شرکت کردند (73/3 درصد) و پس از آن مشارکت به زیر ۵۰ درصد افت پیدا کرد. در انتخابات اخیر میزان مشارکت تقریبا نزدیک به ۵۰ درصد بود. در مقایسه با انتخابات ۱۳۹۶ حدود ۲۵ درصد در انتخابات شرکت نکردند که نشانه نارضایتی از شیوه حکمرانی است. حدود ۲۷ درصد هم در انتخابات اخیر به مسعود پزشکیان رای دادند که بیشتر آنها خواهان تغییر سیاستاند. به ویژه این که بخشی از آراء ایشان از کسانی است که در دور اول رای نداده بودند و در واقع از جمعیت ناراضی محسوب میشوند. حدود ۲۲ درصد واجدین شرایط هم از کسانیاند به سعید جلیلی رای دادند. این گروه را میتوان کسانی دانست که از شیوه اداره کشور کموبیش رضایت دارند. این آمار نشان میدهد که اکثریت مردم با درجات متفاوت از وضعیت کشور ناراضیاند. نارضایتی درون جناحها هم مشاهده میشود.
در انتخابات سال ۱۳۹۶ حسن روحانی و ابراهیم رئیسی به عنوان دو نامزد اصلی و نماینده دو گرایش کلی با هم رقابت کردند و آراء، آنها را میتوان برآوردی از پایگاه اجتماعی این دو دیدگاه در آن زمان دانست.
جدول 1.میزان آراء دو جناح اصلی در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶-۱۴۰۳
|
اصولگرایان |
اصلاحطلبان و اعتدالگرایان |
||||||
سال |
واجدین شرایط |
نامزدها |
تعداد رای |
سهم از واجدین شرایط |
|
تعداد رای |
سهم از واجدین شرایط |
درصد عدم مشارکت |
۱۳۹۶ |
۵۶۴۱۰۲۳۴ |
رئیسی + میرسلیم |
۱۶۳۱۴۰۶۱ |
۹/۲۸ |
روحانی+ هاشمیطبا |
۲۳۸۵۱۰۹۳ |
۳/۴۲ |
۷/۲۶ |
۱۴۰۰ |
۵۹۳۱۰۳۰۷ |
رئیسی+رضایی+قاضیزاده |
۲۲۴۶۶۴۳۰ |
۹/۳۷ |
همتی |
۲۴۴۳۳۸۷ |
۱/۴ |
۶/۵۱ |
۱۴۰۳ |
۶۱۴۵۲۳۲۱ |
جلیلی+قالیباف+ پورمحمدی |
۱۳۰۶۳۰۳۵ |
۳/۲۱ |
پزشکیان |
۱۶۳۸۴۴۰۳ |
۷/۲۶ |
۳/۵۰ |
در سال ۱۳۹۶ اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نزدیک به ۲۴ میلیون رای کسب کردند ولی با کاهش مشارکت در سال ۱۴۰۰، رای آنها به حدود دو و نیم میلیون نفر رسید. در سال ۱۴۰۳ رای مسعود پزشکیان کمی بالاتر از ۱۶ میلیون است و از حسن روحانی ۸ میلیون کمتر رای آورده است. (حدود ۳۳ درصد آراء خود را از دست دادهاند). به عبارت دیگر، جریانهای اصلاحطلب نتوانستهاند موقعیت پیشین خود را احیاء کنند و نفوذ سیاسی اجتماعی خود را از دست دادهاند و این را میتوان نشانهای از آن دانست که این بخش از جامعه تصویر و خواست خود را در جریانهای اصلاحطلبی نمیبیند و حتی فراتر از آن میتوان گفت آنها اساساً تصویر خود را در نظام سیاسی نمیبینند.
با این حال، نامزد این جریان در انتخابات ۱۴۰۳ پیروز شد. سوال این است که این رای از کدام گروه و اقشار اجتماعی کسب شده است؟ به نظر میرسد بخشی از رای نامزد پیروز، از بدنه اجتماعی متعلق و وفادار به نظام سیاسی و یا گرایشهای اصولگرایانه کسب شده است.
ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۳۹۶ به تنهایی ۲۸ درصد رای واجدین شرایط را به دست آورد. در انتخابات ۱۴۰۰ نیز بیش از ۳۰ درصد آراء را از آن خود کرد. با احتساب آراء دیگر نامزدهای اصولگرا میزان رای آنها از کل واجدان شرایط به رقم نزدیک به ۳۸ درصد میرسد. این در حالی است که در انتخابات ۱۴۰۳، سهم اصولگرایان به ۲۲ درصد تنزل یافته است. به بیانی دیگر، اصولگرایان حدود ۴۲ درصد رای خود را از دست دادهاند. (از ۲۲٫۵ میلیون به ۱۳ میلیون)
جدول 2.ترکیب آراء دور اول انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
نامزد |
تعداد آرا |
درصد آرا |
درصد آرا در بین واجدان |
رئیسی |
۱۸٬۰۲۱٬۹۴۵ |
۶۲٫۱۷ |
۳۰٫۳۹ |
رضایی |
۳٬۴۴۰٬۸۳۵ |
۱۱٫۸۷ |
۵٫۸۰ |
همتی |
۲٬۴۴۳٬۳۸۷ |
۸٫۴۳ |
۴٫۱۲ |
قاضیزاده هاشمی |
۱٬۰۰۳٬۶۵۰ |
۳٫۴۶ |
۱٫۶۹ |
آراء باطله |
۳٬۷۴۰٬۶۸۸ |
۱۳٫۰۶ |
۶٫۳۱ |
کل آراء |
۲۸٬۶۵۰٬۵۰۵ |
۱۰۰ |
۴۸٫۳۱ |
واجدان شرایط |
۵۹٬۳۱۰٬۳۰۷ |
۱۰۰ |
منبع: سایت وزارت کشور
در عین حال، رأی مسعود پزشکیان نسبت به عبدالناصر همتی، تنها نامزد اعتدالگرای مورد حمایت حزب کارگزاران در دوره قبل افزایش زیادی داشته است (از 4/12 درصد به 26/7 درصد واجدان شرایط)؛ اما به میزان آراء سال ۹۶ نرسیده است. جنبه مهمی که در این دوره از انتخابات آشکار شد این است که مطابق یک روال جا افتاده هر گاه میزان مشارکت پایین میآید، نامزدهای اصولگرایان پیروز میشوند. برای نمونه در انتخابات ۱۳۸۴ حدود ۲۰ درصد از کسانی که در دورههای قبل به پای صندوقها آمده بودند و به نفع نامزد اصلاحطلب رأی داده بودند، انتخابات را تحریم کردند و با سطح پایین مشارکت، محمود احمدینژاد پیروز انتخابات شد(2) اما در دوره اخیر، به دلیل ریزش همزمان سبد اصولگرایان، پیروزی از آنِ گروه رقیب (اصلاحطلب) شد.
این پدیده دو جنبه از رفتار سیاسی رایدهندگان را نشان میدهد. یکی آن که معمولاً کسانی که از انتخابات کناره میگیرند، به اصلاحطلبان گرایش دارند زیرا نامزدهای شناخته شده آنها با مشکل تایید صلاحیت مواجه میشوند. دوم آن که اصولگرایان در انتخابات شرکت میکنند و پای ثابت آن به شمار میآیند. از این رو، کاهش مشارکت همواره به نفع اصولگرایان تمام میشود. در این دوره از انتخابات، پیروزی مسعود پزشکیان در شرایطی روی داد که میزان مشارکت پایین بود که نشاندهنده آن است که بخشی از اصولگرایان به مسعود پزشکیان رای دادهاند. یکی از جنبههای مهم در این انتخابات، ریزش رای از سمت اصولگرایان به سمت اصلاحطلبان است.
جدول 3.درصد آرای جناحهای سیاسی بر حسب واجدان شرایط در ۱۳۹۶-۱۴۰۳
همانطور که گفته شد در انتخابات ۱۴۰۳ و در مقایسه با انتخابات سال ۱۳۹۶ حدود ۲۵ درصد شرکت نکردند.(3) میتوان گفت این جمعیت که پیش از این در انتخابات ۹۶ شرکت کرده بودند و عمدتاً به نامزد اصلاحطلبان و اعتدالگرایان رای داده بودند ولی در این دوره از انتخابات شرکت نکردهاند. این احتمال وجود دارد که لایه نازکی از این گروه هم کسانی باشند که قبلا گرایشهای اصولگرایانه داشتهاند در هر حال، آنچه مشخص است این است که کسانی که رای ندادهاند گرایشهای انتقادیتر و رادیکالتر نسبت به نظام سیاسی دارند. به عبارت دیگر، بخشی از بدنه اجتماعی رأی دهنده که به اصولگرایان و یا اصلاح طلبان رأی میدادند، از این دو جناح فاصله گرفته و امروز آنها را نمایندگان سیاسی خود نمیدانند.
نتیجه گیری
نتایج انتخابات نشان میدهد که سه تغییر مهم در الگوی رایدهی رخ داده است:
- جمعیت بزرگی از مردم از وضعیت کنونی ناراضیاند و بخش بزرگی از آنها این نارضایتی را با امتناع از مشارکت در انتخابات و یا رای دادن به نامزدی که به لحاظ نمادین با وضعیت موجود فاصله دارد، ابراز کردند. با همه فعل و انفعالاتی که در جریان انتخابات اخیر شکل گرفت، میزان مشارکت همچنان زیر ۵۰ درصد باقی ماند. حدود ۲۵ درصد جمعیت واجد شرایط نهاد انتخابات را به شیوهای که اکنون عمل میکند، برای بهبود وضعیت و تغییر شرایط زندگی خود کارآمد نمیبینند و از آن کناره گرفتهاند. این بخش از جمعیت که با عنوان جریان تحریم شناخته میشود، جمعیت همگون و منسجمی نیست و نقطه اشتراک آنها سلبی است یعنی در نفی و انکار وضع موجود مشترکند ولی در باره وضعیت ایجابی، متنوع و متکثرند.
- دو جناح اصلی موقعیت پیشین خود را از دست دادهاند و با ریزش رای مواجه شدهاند. جمعیتی که قبلا این دو جناح را صدای خود میدانست و با آن احساس نزدیکی و اشتراک میکرد، از آنها فاصله گرفته است. آرایش سیاسی فعلی به گونهای است که بخشی از جمعیت تصور و خواست خود را در این گروهها نمیبیند و به زبان دیگر، طنین صدای خود را در آنها نمیشنود.
- شدت نارضایتی از طبقات متوسط و بالا و مناطق توسعهیافته کشور به سمت اقشار و گروه های محرومتر و مناطق کمتر توسعهیافته جریان یافته است. پایین بودن میزان مشارکت در استانهایی که سابقه مشارکت بالا در انتخابات داشتهاند، نشانهای از این وضعیت است.
وجه مشترک همه این وقایع این است که سرعت و عمق تحولات اجتماعی و اقتصادی در ایران به مراتب از میزان تحول نهادهای سیاسی بیشتر است و نوعی تاخر نهادهای سیاسی نسبت به تحولات مشاهده میشود. نه نهاد انتخابات و نه جریانهای سیاسی موجود به گونهای نیست که چنین تحولاتی را بازتاب کند. برای نمونه تکثر اجتماعی در ایران بازتابی در نهادهای سیاسی ندارد. این ناسازگاری به عنوان منبع تنشها و التهابات اجتماعی سیاسی عمل خواهد کرد.
در عین حال، شرایط کنونی حاکی از آن است که گرایشها و دیدگاههای سیاسی اجتماعی در ایران همگی اقلیتاند و کموبیش وزنی حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد دارند. در حالی که اغلب آنها سودای این را دارند که نظام سیاسی اجتماعی بر اساس ارزشهای آنها سازمان پیدا کند. تکثر «ما»ی سیاسی اجتماعی واقعیت جامعه امروز است در حالی که اغلب گرایشهای سیاسی موجود اهدافی را دنبال میکنند که شرط تحقق آن «ما»ی بزرگ است. به نظر میرسد در جامعه ایران شرایطی برای تحقق «ما»ی بزرگ که همه تفاوتها و تمایزها را در خود حل کند، وجود ندارد؛ بلکه واقعیت چیره و غالب، تکثر و تنوع اجتماعی است که روز به روز گستردهتر میشود. از این رو، غلبه یک گروه بر دیگری و تحمیل ارزشها و آرمانهای آن بر دیگران ناممکن شده است و چنین ایدهای چارهای جز توسل به خشونت و زور ندارد. این نکتهای است که از یکسو در پدیدههایی مثل گشت ارشاد میبینیم و از سوی دیگر، در رفتار خشن ایرانیان خارج کشور که با افرادی که رای میدادند، برخوردهای خشن و توهینآمیز داشتند. مسئلهای که به لحاظ اجتماعی سیاسی پیش روی نیروهای سیاسی قرار دارد این است که تا چه میزان آمادگی و برنامهای برای پذیرش «ما»ی متکثر دارند و به سمت همکاری با آنها میروند.
ممکن است اختلافات و مجادلات درون گروهی صرفاً چیزی عادی شبیه آنچه در همه رقابتهای سیاسی و حتی در انواع ملتهب و بحرانی آن دیده شود، نباشند بلکه چیزی شبیه تنشهایی باشد که معمولاً در بحرانهای سیاسی و اجتماعی دیده میشوند. در عین حال، ممکن است ائتلافهای تازهای شکل بگیرند و آرایش جدیدی از نیروهای سیاسی اجتماعی پدید آید. در حال حاضر، در وضعیتی قرار نداریم که بتوانیم سخن دقیقی در این باره بگوییم ولی نشانهها حاکی از آن است که صحنه سیاسی در حال تغییر است. تحولات آینده روشن خواهد کرد که چنین قضاوتی تا چه حد درست است.
منبع: اندیشه پویا
1- در پیمایش اول (۱۳۷۹) سوال به این صورت پرسیده شده است که «بعضیها معتقدند که اگر دین از سیاست جدا باشد، پاکتر میماند. شما چقدر موافق یا مخالفید». در پیمایش دوم تا چهارم متن سوال این است: «بعضیها معتقدند که دین باید از سیاست جدا باشد. شما چقدر موافق یا مخالفید؟».
2- این تنها عامل شکست اصلاحطلبان در انتخابات آن دوره نیست و در مقاله مستقلی باید به آن پرداخت. در اینجا مقصود تاکید بر میزان مشارکت و تاثیر آن بر احتمال پیروزی جناحهاست.
3- همانطور که آمار مشارکت در دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد، همواره و دست کم حدود ۲۰-۲۵ درصد جمعیت در انتخابات شرکت نمیکنند. در باره خصوصیات این جمعبت و دلایل عدم مشارکت آنها اطلاعی نداریم. از آنجایی که این پدیده ثابتی است که در طول چندین دهه وجود داشته اشت، نمیتوان رفتار آنها را به وضعیت جدید سیاسی ایران نسبت داد. از این رو، مبنای محاسبه خود را میزان مشارکت در سال ۱۳۹۶ قرار دادهایم و در پی تغییر الگوی مشارکت در سالهای بعد از آن هستیم.