ایرانِ جدید
این سطور در ساعات پایانی جمعه 15 تیر نوشته میشود درحالیکه انتخابات تا ساعت 24 تمدید شده و به خاطر گرمای هوا عدهای غروب به بعد تصمیم میگیرند رأی بدهند یا نه. از سوی دیگر متن حاضر را در روز شنبه میخوانید. زمانی که قاعدتاً قبل از ظهر نتیجه و نام نهمین رئیسجمهوری ایران مشخص شده است؛ نامی که بر عدد مشارکت سایه میاندازد و به بحثی فرساینده خاتمه میدهد.
در هر یک از دو حالت اما ما شاهد «ایران جدید»ی خواهیم بود. اگر طالع پزشکیان، مسعود باشد و او را به عنوان نهمین رئیسجمهوری ایران بشناسیم که داستان روشن است و همان آفتابی است که به رفتار ما تابیده است و نیاز به توضیح ندارد که چرا از ایران جدید سخن میگوییم. شکستن قفس و حصارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و گشایش یا کوشش در راه آن آغاز میشود و رئیسجمهور پزشکیان چنان که سوگند یاد کرده و گردن خود را گرو گذاشته نهتنها از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد که در صورت بروز مانع به چانهزنی خواهد پرداخت و با پرهیز از تنش برای حل چالش خواهد کوشید.
چنین «ایران جدید»ی را البته در این دو سه سطر نمیتوان توصیف کرد و هم کسانی که به او رأی دادهاند و هم آنها که به رقیب او و نیز مردمانی که پای صندوق حاضر نشدهاند انکار نمیکنند که ایران جدیدی در راه است.
آنها که به او رأی دادهاند با همین انگیزه پای صندوق رفته و برای جلب نظر دیگران کوشیدند و آنها که به نامزد رقیب رأی دادند نیز چون از این تغییرات آگاه بودند چنین کردند. رأیندادهها هم نه که باور نداشتند تغییراتی در راه است که به گمان خود میخواستند سلب مشروعیت کنند و انگار رژیم سلطنتی با رأی ندادن مردم در انتخابات 25 سال آخر مجلس شورای ملی فروپاشید و نه با تظاهرات و اعتصابات. هر نتیجهای که حاصل شود نقش کسانی که مشارکت نکردند نادیدهانگاشتنی نیست و این سخن نه در مقام قضاوت که در بیان یک واقعیت است و نیروهای سیاسی را وامیدارد آرایش جدید را به رسمیت بشناسند و در عین حال تبعات تصمیمات سلبی و ایجابی خود را بپذیرند چراکه در اتفاقات آینده از این روز همواره یاد خواهد شد.
کتمان نمیکنیم که امیدواریم از ایران جدید با مسعود پزشکیان بنویسیم و روزها و هفتههای پیش رو با فرض انتخاب او طبعاً به همین سپری خواهد شد.
اما اگر نام نهمین رئیسجمهوری ایران سعید جلیلی باشد نیز باز تعبیر «ایران جدید» صدق میکند چون جنس اصولگرایی او نهتنها با اصولگرایی کلاسیک از نوع جامعه روحانیت مبارز و مؤتلفه متفاوت است که با نواصولگرایی قالیباف نیز و به همین خاطر تعبیر بنیادگرایی را بر آن بار میکنند و صفت «جدید» به خاطر اتخاذ رویکردهای تازه در عرصههای گونهگون سیاسی و فرهنگی و اجتماعی است. اگر بر مرحوم رئیسی این خرده وارد بود که میدان را به بیتجربهها و برخی رادیکالها سپرده حالا کارها به دست کسانی میافتد که سالهاست با هم ارتباط تشکیلاتی و ارگانیک دارند و به جهان از منظری دیگر مینگرند و با شخص رئیسجمهور فقید و رویکردهای او هم زاویه داشتند.
آری، از امروز - شنبه 16 تیر 1403 - شاهد ایرانی جدید خواهیم بود. اگر نماد آن مسعود پزشکیان باشد طالع مسعود آن را به فال نیک میگیریم و نقدها درقیاس عملکردها با وعدهها و امیدها خواهد بود و اگر نماد آن سعید جلیلی باشد قصه، دیگر میشود و تصدیق میکنید که در این ساعات شتاب و التهاب نمیتوان دربارۀ آن نوشت و به درنگی بیشتر نیاز دارد.
در این ایران جدید اما همه نقش دارند. چه آنها که شرکت کردند و رأی دادند و چه آنان که بر طبل تحریم کوفتند.
از مشارکتکنندگان هم چه آنان که نام مسعود پزشکیان را نوشتند و چه نام رقیب را و هیچکس نمیتواند شانه خالی کند.
بر سر هر چه اختلاف باشد در این باره که 16 تیر 1403 روزی دیگر خواهد بود اتفاق نظر وجود دارد. بیش از این چه میتوان نوشت وقتی که شما در این لحظه از روز شنبه از ما در دقایق شامگاه آدینه بیشتر میدانید؟