سرمقاله مطبوعات / جمهوری اسلامی؛
اگر مردم فکر کنند پهلوی را کنار زدیم که خودمان جای او را بگیریم، نمیشود به آنها ایراد گرفت
به گزارش هممیهن آنلاین، در سرمقاله امروز جمهوری اسلامی آمده است:
براساس احادیث زیادی که از معصومین علیهمالسلام مبنی بر ضرورت محاسبه نفس داریم، لازم است با بررسی کارنامه نظام جمهوری اسلامی به این سوال مهم پاسخ بدهیم که آیا به آنچه اقتضای یک نظام اسلامی است عمل شده یا نه؟ امام خمینی در این زمینه میگفتند:
«تا حالا که این جمهوری اسلامی را همه شما زحمت کشیدید و همه قشرهای ملت متحد شدند با هم و خونها دادند و زحمتها کشیدند و زجرها کشیدند و این سد را شکستند و رای به جمهوری اسلامی هم دادند، برای این نبود که فقط حریف را از میدان در کنند و خودشان به جای او بنشینند. برای این بود که یک رژیم فاسد را تبدیل کنند به یک رژیم صحیح، رژیم عادل که وقتی رژیم عادل تحقق پیدا کرد و احکام اسلام آنطور که باید تحقق پیدا کرد، آن وقت افراد اگر عمل کنند، راه صحیح واقعیت را پیدا میکنند... و ما تا حالا نرسیدهایم به این...» صحیفه امام، جلد ۹، صفحه ۱۲.
این سخنرانی در ۱۷ تیرماه ۱۳۵۸ خطاب به جمعی از دانشجویان و کارمندان صورت گرفت که نشان میدهد امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، ارزیابی کارنامه نظام را از همان ابتدا به صورت مستمر لازم میدانستند و اینطور نبود که به نام و عنوان آنچه تاسیس کردهاند قانع باشند و به محتوا و عملکرد کاری نداشته باشند. در همین سخنرانی، ایشان میگویند: «اگر ما با همه زحمتها، با همه خون دادنها به اینجا رسیدیم که جمهوری اسلامی و باز رهایش کنیم تمام کارهایمان هدر رفته، یعنی طاغوت فرق نمیکند که محمدرضا باشد یا من و شما».
قضاوت بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که بدون تعارف و مجامله با صراحت اعلام کرد ما تا حالا به آنچه مقتضای نظام جمهوری اسلامی است نرسیدهایم، باید برای تمام کارگزاران این نظام از صدر تا ذیل سرمشق باشد. معیار قضاوت را نیز ایشان به روشنی مشخص کرده و گفتهاند رژیم صحیح، رژیم عادل است.
با در دست داشتن همین معیار روشن، ما اکنون میتوانیم به این سوال مهم پاسخ بدهیم که آیا در جمهوری اسلامی ایران به آنچه اقتضای یک نظام اسلامی است عمل میشود یا نه؟
هیچکس، چه در سطح کارگزاران نظام و چه در سطح عموم مردم، تردید ندارد که ما هنوز نتوانستهایم عدالت را در جامعه برقرار کنیم. این، قضاوتی است که از کارگزاران ارشد نظام هم بارها شنیده شده و نمودهای عینی آن نیز در جامعه کاملاً قابل لمس است. ثروت کشور به صورت عادلانه میان مردم تقسیم نمیشود، در ادارات با ارباب رجوع برخورد یکسان صورت نمیگیرد، پارتیبازی در اکثر دستگاهها بشدت رواج دارد، حقوقها، مزایا و امکانات رفاهی به تناسب شایستگیها و نیازهای واقعی پرداخت نمیشوند. بر بخشهای بکارگیری افراد در پستها و تفویض جایگاهها شایستهسالاری رعایت نمیشود، به افراد بلهقربانگو امتیاز داده میشود و افراد منتقد منصف و دلسوز طرد میشوند و...
اینها و بسیاری موارد دیگر نشانههای بارز تبعیض هستند، چیزی که با روح اسلام و نظامی که قرار است با «جمهوریت» و «اسلامیت» اداره شود در تضاد کامل هستند. در جامعهای که حتی با مفسدان اقتصادی برخورد یکسان نمیشود بطوری که یکی را به دلایل خاص از زیر سنگ هم که شده پیدا میکنند و به صُلابه میکشند ولی دیگری را که فساد بزرگتری مرتکب شده تکریم میکنند و در بهترین جایگاه قرارش میدهند، چگونه میتوان باور کرد که عدالت حاکم است؟ در جامعهای که پرونده بزرگترین فساد اقتصادی را به جای آنکه با اولویت بررسی کنند به محاق میبرند و آن را فسادنمائی جلوه میدهند، چگونه میتوان پذیرفت عدالت در حال اجرا شدن است؟ در جامعهای که اهانتکننده به پیشوایان دین را به جای محاکمه بر صدر مینشانند، چگونه میتوان به مردم گفت در حال ساختن بنای رفیع حکومت عدل علی هستیم؟
مردم با مشاهده این بیعدالتیها اگر به این نتیجه برسند که ما کاری غیر از تغییر اسم انجام ندادهایم و هدفمان این بود که محمدرضا پهلوی را کنار بزنیم و خودمان جای او را بگیریم، نمیتوان قضاوتشان را رد کرد. قرار نبود آنهمه شهید بدهیم و آنهمه فداکاری صورت بگیرد و بعد از 45 سال هنوز در پیچ و خمهای تبعیض و بیعدالتی سرگردان باشیم و در عین حال به عدهای اجازه بدهیم چنین وضعیتی را متن عدالت جلوه دهند!