سرمقاله مطبوعات / جمهوری اسلامی؛
اختلاف میان ایران و کشورهای عربی به افزایش نفوذ اسرائیل منجر شده است
به گزارش هممیهن آنلاین، سرمقاله امروز جمهوری اسلامی رنگ و بویی دیپلماتیک دارد و به سیاست خارجی میپردازد. در این سرمقاله میخوانیم:
نمیخواهیم بگوئیم وضعیت به وجود آمده فقط نتیجه اشتباهات جمهوری اسلامی ایران است. در طرف مقابل، توطئههای زیادی وجود داشت که تحمیل جنگ بر ایران توسط صدام با دستور آمریکا و حمایت سران چند کشور عربی یکی از آنها بود. با اینحال، مسئولان نظام جمهوری اسلامی اگر با درایت بیشتر عمل میکردند میتوانستند توطئهها را خنثی کنند و روابط ایران با دولتهای عربی را به نقطهای از همزیستی دوستانه برسانند که معادلات سیاسی منطقه بطور کلی به گونهای دیگر و کاملاً به نفع ملتهای مسلمان باشد و آمریکا و صهیونیستها امکان تحقق اهدافشان را نداشته باشند.
ایران، به تنهائی به اندازه اکثر کشورهای عربی امکانات مادی، ثروتهای زیرزمینی، سرزمین متنوع، جمعیت مستعد و جاذبههای منحصر به فرد دارد. انقلاب اسلامی با آرمانهای اعلام شدهاش میتوانست این جاذبهها را چند برابر کند و راه را برای وحدت توصیه شده در قرآن میان مسلمین هموار نماید. این همبستگی با توجه به نگاه باز و عمیقی که اسلام دارد میتوانست فراتر از مسلمین باشد و پیروان تمام ادیان را در منطقه و سپس در سایر نقاط شامل شود و اهداف بسیار بلندی را محقق سازد.
در اواخر دهه ۷۰ و اوائل دهه ۸۰ حرکت موفق و تاثیرگذاری در این زمینه توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی صورت گرفت. او با اینکه در آن زمان رئیس جمهور نبود، با نفوذی که به خاطر شخصیت بینالمللی و دوراندیشی ستودنی داشت توانست بسیاری از زنگارهای به وجود آمده تا آن زمان را بزداید و گامهای بلندی برای نزدیک ساختن دولتهای منطقه با ایران بردارد که در راس آنها عربستان سعودی بود. این حرکت بلافاصله به افزایش قیمت نفت که با توطئه غرب به زیر ۵ دلار رسیده بود منجر شد. عربستان که قرار بود میزبانی سران سازمان کنفرانس اسلامی را عهدهدار باشد به نفع ایران کنار رفت، پادشاه این کشور و بسیاری از روسای جمهور و سران کشورهای عربی و اسلامی برای شرکت در این کنفرانس به تهران آمدند و فصل جدیدی در روابط جمهوری اسلامی با این کشورها آغاز شد. همین سیاست اگر ادامه پیدا میکرد، امروز رژیم صهیونیستی اینهمه نفوذ در کشورهای عربی نداشت، دولتهای عربی در برابر جنایات بیسابقه این رژیم در غزه منفعل و تماشاچی نبودند و ایران میتوانست به عنوان محور تصمیمساز در منطقه اقدام به جریان سازیهای سرنوشتساز کند.
متاسفانه افراطیون داخلی که همواره مصالح مردم و منافع ملی کشور را قربانی قدرتطلبیهای خود میکنند، با توسل به انواع ترفندها ازجمله به آتش کشیدن سفارت عربستان و جریانسازیهای تبلیغاتی و سیاسی مانع استمرار سیاست تحکیم روابط میان ایران و دولتهای عربی شدند و زمینه را برای گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه فراهم ساختند. این وضعیت نزدیک به یک دهه ادامه پیدا کرد و در این مدت طولانی آمریکا و صهیونیستها به هرچه خواستند دست یافتند و ضررهای هنگفتی متوجه ایران و جریانهای همسو با ایران شد. قطعاً اگر سیاست ابتکاری آیتالله هاشمی رفسنجانی ادامه مییافت، امروز رژیم صهیونیستی جرات ارتکاب اینهمه جنایت در غزه را نداشت.
صهیونیستها در ۶ ماه و نیم اخیر با جنایاتی که در غزه مرتکب شدند نشان دادند که شایستگی حاکمیت در هیچ قالب و قوارهای را ندارند و چیزی بیش از یک مشت جنایتکار دورهگرد نیستند. این غده سرطانی که خاورمیانه را به جنگ و ناآرامی مبتلا کرده نمیتواند سرنوشتی غیر از زوال داشته باشد. زوال رژیم صهیونیستی به دو طریق میتواند اتفاق بیفتد، نظامی و دیپلماسی. تردیدی نیست که طریق دیپلماسی، هم امکانپذیر است و هم کمهزینه. برای نجات یافتن منطقه از شر صهیونیستها عاقلانهترین راه اینست که دولتهای عربی و اسلامی در یک جبهه متحد و مستحکم به صورت جدی فعال شوند و با تلاشهای مضاعف و برنامهریزی دقیق و متکی به تفکر جمعی به سوی این هدف مقدس به پیش بروند. برای رسیدن به این مقصود قطعاً به قدرت دفاعی و پشتوانه مردمی نیاز است. خوشبختانه ملتهای مسلمان همگی در نهایت آمادگی برای حمایت از چنین طرحی هستند و قدرت دفاعی نیز در عین حال که تقویت میشود باید تحت امر دیپلماسی باشد و در این عرصه، دیپلماسی باید حرف اول را بزند.
شکلگیری چنین جبهه متحدی با دشواریها و کارشکنیهای زیادی مواجه خواهد شد ولی قطعاً امکانپذیر است. جمهوری اسلامی ایران میتواند با تکیه بر دیپلماسی فعال در این زمینه پیشقدم شود. پیشتازی در این عرصه یک جهاد بزرگ است که چون ملتها را به همراه دارد میتواند به نتیجه برسد.