محمد مهاجری تحلیلگر سیاسی اصولگرا:
پایداری تضعیف شده و رفتارهای تندتری در پیش گرفته است

یکی از منتقدین جدی رفتارهای جبهه پایداری، محمد مهاجری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگراست. او در گفتوگویی که با خبرنگار هممیهن داشت، علت اوج گرفتن هجمههای جبهه پایداری علیه چهرههای شاخص اصولگرا را تضعیف جایگاه این تشکیلات سیاسی میداند. این گفتوگو در ادامه میآید:
طی چند ماه اخیر شاهد هجمههایی از سوی ارکان اصلی جبهه پایداری به سمت برخی چهرههای شاخص جریان اصولگرا مانند علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف هستیم. تحلیل شما از دامنهدار شدن این هجمهها چیست؟
جریان جبهه پایداری، از ریشه و اصل برای تخریب سیاست و پایههای سیاست بهوجود آمده است. جبهه پایداری تحقیقاً تا الان هیچ کار اثباتی انجام نداده است، هر کاری انجام داده بر مبنای نفی دیگران بوده است. علت اینکه شروع به تخریب دیگران میکنند این است که وضع خودشان خیلی خراب است و از اینکه نقاط ضعفشان رو شود، خیلی نگران هستند. درباره فعالیتهای سیاسی و اقتصادی دبیرکل این تشکل شائبههای بسیاری مطرح شده البته که او در این زمینه تاکنون پاسخی نداده است. این تشکل برای اینکه موقعیت رو به ضعیفتر شدن خود را حفظ کنند شروع کردند به دیگران حملهکردن. از طرفی جبهه پایداری اینقدر تشکیلات خوشنامی نیست و حتی برخی اعضای هیئت مؤسس هم از آن اعلام برائت میکنند. پس اینکه در حال حاضر چرا شروع به تخریب کردهاند به این علت است که نیاز دارند وزن خودشان را در انتخابات بالا ببرند و از بقیه اصولگرایان سهمشان را بگیرند. دور قبل هم این کار را کردند و با تخریب شروع کردند. متاسفانه در بخشهایی از قدرت نفوذ و سهم دارند و دنبال این هستند که سهمشان را افزایش دهند. نکته بعدی که باید اضافه کنم این است که پایداری امروز یک جریان سیاسی شامل افراد بیاعتباری نیست؛ و دبیر کل این جریان معتبرترینشان است. پایداری نزدیک به تفکری است که در بخشهایی از حاکمیت هم وجود دارد، این تفکر میگوید مردم مهم نیستند و رای مردم اهمیت ندارد. این تفکر دنبال ایجاد حکومت خلیفهگی است که فقط در آن تمام قدرت در دست یک بخش بسیار کوچکی از جامعه باشد. آنها با چنین ایدهای در جامعه رشد کردند و حضور دارند، بنابراین هستند افرادی که تفکر جبهه پایداری را دارند، گرچه ممکن است عضو جبهه پایداری نباشند. جبهه پایداری اگر واقعاً میخواهد شفاف باشد، یک ساختمان در استانها یا شهرستانها نشان دهد و بگوید اینجا من یک تابلو دارم، روند تشکیلاتی را در پی گرفته است، نه اینکه یک سازمان غیرآشکار و غیرشفاف باشد که هرگاه احساس خطر کند، به دیگران حمله کند.
چهره دیگری که مورد هجمه قرار گرفته، محمدرضا باهنر است. بعد از اینکه او (باهنر) از ردصلاحیتها در هیئتهای اجرایی انتقاد کرد و این رفتار دولت را نوعی مهندسی انتخابات دانست، مجید متقیفر، بهعنوان عضو شورای مرکزی جبهه پایداری در مصاحبهای به دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین حمله کرد.
نهتنها آقای متقیفر، بلکه هیچیک از اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری غیر از خود آقای محصولی نقش چندانی در جبهه پایداری ندارند. حتی آقای آقاتهرانی که نقش فرهنگی و مذهبیشان را بازی میکند، در فرآیند کار تشکیلاتی جبهه پایداری چندان نقشآفرین نیست. در انتخابات مجلس قبل، در لحظه آخر جبهه پایداری با تکیه بر موقعیتی که برای خودش به دلیل حضور دبیر کل این جریان ایجاد کرده بود و توان سیاسی که در بخشهایی از حاکمیت دارد، توانست حقش را بگیرد. بنابراین اگر کسی غیر از او در جبهه پایداری به کسی حمله کرد یا از کسی دفاع کرد، اصلاً موضوعیت ندارد، چون بقیه محلی از اعتبار ندارند که بخواهند حرفی بزنند اما دبیرکل جبهه پایداری در حال حاضر زیر ضرب شدید جریانهای سیاسی است برای اینکه بتواند شفاف و پاسخگو باشد، من به ایشان توصیه میکنم یک کنفرانس مطبوعاتی بگذارند، همه رسانهها بدون گزینش بیایند، ایشان هم در آن کنفرانس جواب سوالات را بدهند.
نکته دیگر که اخیراً از سوی دبیرکل جبهه پایداری در یک مصاحبه بیان شده، دفاع از محمود احمدینژاد است. در روزهایی که جبهه پایداری به بزرگان اصولگرا حمله میکند، این دفاع را چطور ارزیابی میکنید؟
آقای احمدینژاد، به نوعی ولینعمت آقای محصولی است. اگر آقای احمدینژاد نبود ایشان موقعیتی پیدا نمیکرد و همان چهره پیش از دوران احمدینژاد باقی میماند. آقای احمدینژاد بود که فرصت فعالیت در حوزه اقتصادی و سیاسی را داد. آقای احمدینژاد خیلی به آقای محصولی خدمت کرده است، بنابراین اگر از آقای احمدینژاد حمایت نکند، باید از چه کسی حمایت کند؟
بهعنوان آخرین سوال؛ چه دورنمایی را میتوان برای انتخابات مجلس دوازدهم درباره جبهه پایداری ترسیم کرد. آیا این امکان وجود دارد که مانند انتخابات مجلس یازدهم بتوانند وارد لیست اصلی اصولگرایان شوند؟
به نظر میآید علت اینکه الان جبهه پایداری رفتارهای عصبی از خود نشان میدهد این است که ضعیفتر شده و جایگاه و پایگاهش را مانند دور قبل نمیبیند، به همین علت تلاش میکند به وضعیت قبلی خودش برگردد. اما دشمن همه جریانات تمامیتخواه در انتخابات، مشارکت مردم است. اگر مشارکت مردم در انتخابات ولو 20درصد افزایش پیدا کند، قطعاً جبهه پایداری در تهران حتی یک نماینده هم نخواهد داشت. در استانها هم اگر با وجهه سیاسیشان وارد شوند، در آنجا هم همینطور خواهد بود. بنابراین الان جبهه پایداری بهدلیل عصبی بودن شروع به حمله کرده که یک بخشی متوجه آقای قالیباف است و یک بخش هم متوجه سایرین خواهد شد. هر چقدر هم زمان بگذرد، مطمئن باشید عصبانیتر خواهند شد و برخوردهای تندتری خواهند داشت. من انتظار دارم که وزارت کشور و تشکیلات امنیتی کشور از طرق قانونی و نظارتهایی که در اختیار دارند، نسبت به رفتارهای انتخاباتی، هزینهها و رفتارهای زیرزمینی این جریان حساس باشند تا اینکه معلوم شود وزن واقعی این جریان سیاسی چقدر است و تلاشی که برای قبضه قدرت انجام میدهند، در کجا ریشه دارد.