| کد مطلب: ۱۰۶۵۷

مشق تحزب

مشق تحزب

مروری بر نقاط ضعف و قوت 12 سال فعالیت جبهه مشارکت ایران اسلامی بـــه مناسبت ســـالگرد تاسیـس حزب

ناگفته پیداست که نمی‌توان موضوع تحزب در ایران پس از انقلاب را مورد بررسی قرار داد اما به‌راحتی از کنار نام جبهه مشارکت عبور کرد و امروز، ۲۵ سال از روزی که جبهه مشارکت ایران اسلامی به‌صورت رسمی اعلام موجودیت کرد، گذشته است؛ حزبی که هرچند عمر فعالیت قانونی آن کوتاه بود و تنها ۱۲سال فرصت پیدا کرد تا به‌صورت رسمی در عرصه سیاسی کشور فعالیت کند، اما در همان مدت کوتاه تجربه‌ای بزرگ در عرصه تحزب ایران را به بار آورد؛ حزبی که چه در دوران ۱۲سال فعالیت خود و چه پس از اعلام رسمی انحلال، تجربه‌های بزرگی را در تاریخ سیاسی و تشکیلاتی ایران برجای گذاشت. طی این سال‌ها، جبهه مشارکت ۹ انتخابات را پشت سر گذاشت که در هر کدام از انتخابات‌ها، سیاستی متفاوت را به کار برد؛ سیاست‌هایی که با تکیه بر تجربه گذشته بود. آنها که در انتخابات مجلس ششم، با حزب کارگزاران اختلاف‌نظر پیدا کردند و به‌نوعی راه خود را از این حزب در ماجرای قرار نگرفتن نام اکبر هاشمی‌رفسنجانی در لیست جدا کردند، پس از یک دوره سکوت انتخاباتی و تشکیل مجلس هفتم و شورای شهر دوم، در ادامه راه با درس گرفتن از گذشته، تندروی‌های سابق را سعی کردند کنار بگذارند و در مسیر ایجاد اتحادها بین اصلاح‌طلبان گام بردارند (بیانیه‌های این حزب گواه خوبی بر این است که تا چه میزان آنها تاکید داشتند که باید در یک مسیر قرار گرفت.) اما اسب تحزب ایران به شکلی لنگ‌لنگان از مسیر اصلی فاصله می‎گیرد که عملاً هر تلاشی را در بلندمدت به ناکامی سوق می‎دهد. 

در کنار فعالیت‌های انتخاباتی این حزب، آنها در عرصه‌های سیاسی کلان فعال بودند، به‌عبارتی نمی‌توان جبهه مشارکت را حزبی تعریف کرد که تنها به عرصه انتخابات خلاصه شده است. ۳بیانیه مهم جبهه مشارکت درباره قتل‌های زنجیره‌ای و بیانیه‌های تفصیلی آنها پس از برگزاری کنگره‌ها، بیانگر خوبی است که آنها راه تحزب را خوب بلد بودند و برای اصلاح امور، به‌رغم تمام نامهربانی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها، راهی جز کار سازمانی و حزبی را پیش روی خود نمی‌دیدند. اگرچه پیروزی شیرین دوم‌خرداد ۷۶ و رئیس‌جمهور شدن سیدمحمدخاتمی که آرزوی دور این جریان و امید تازه آنها با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر کشور موجب شد که گاهی سرخوشانه و گاهی هم تندروانه تصمیم بگیرند؛ از جمله آنجا که افرادی همچون عباس عبدی امید به پایان حزب کارگزاران در پی بازداشت غلامحسین کرباسچی و برگزاری دادگاه به ریاست غلامحسین محسنی‎اژه‌ای داشت(اشاره رضا خجسته‌رحیمی در گفت‌وگو با غلامحسین کرباسچی/ اندیشه پویا) تا آنجا که در برهه آغازین فعالیت و آن زمان که دست بالا را داشت، از هر گونه ائتلافی که نیاز به کوتاه آمدن حداقلی از مواضع را می‎طلبید، اجتناب کرد اما این تشکیلات با همه نقاط قوت و ضعفش تجربه بالایی برای هر فعالیت حزبی در ادوار بعدی‌اش خواهد بود.

 

 

آغاز راه تا کنگره اول 

آغاز راه جبهه مشارکت، پس از پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد 1376 و شکل‌گیری جنبش دوم خرداد، در تاریخ 14 آذر 1377 رقم خورد؛ جایی که «جبهه مشارکت ایران اسلامی» توسط بیش از 100 نفر از چهره‌های نامدار سیاست ایران به‌خصوص طیفی از دانشجویان پیرو خط امام که حالا دولتی برگرفته از نگاه جریانی آنها روی کار آمده بود، اعلام موجودیت کرد و در همان بیانیه ابتدایی خود نقشه راهی را با این توضیح مشخص کرد که «غلبه بر موانع و نابسامانی‌های دیرپای اقتصادی و اجتماعی و ایجاد زمینه‌های بالندگی و شکوفایی علمی و فرهنگی، مستلزم حرمت نهادن به خرد نقاد و توان جمعی است. روشن است که تبدیل این اصول و آرمان‌ها به راهبردها و برنامه‌ها، در گرو وجود و توسعه احزاب، سازمان‌ها و نهادهایی است که به‌گونه‌ای حرفه‌ای، محدودیت‌ها و ظرفیت‌های کشور را بررسی کرده و نیروهای مستعد و کارآمد را برای انجام برنامه‌ها شناسایی و تربیت کنند.» این بیانیه با محوریت توسعه سیاسی دغدغه‌ای بود که جناح چپ آن زمان و اصلاح‌طلبان ادوار بعد به‌نوعی همواره اهداف و خواسته‎هایشان را مبتنی با آن تنظیم کردند، دغدغه‌ای که تا به امروز باقی است.

پس از انتشار بیانیه اعلام موجودیت تا زمان برگزاری اولین کنگره، یک‌سال و 7 ماه زمان برد. البته طی این مدت جبهه مشارکت فعالیت گسترده خود را آغاز کرده بود و انتخابات شورای شهر اول و مجلس ششم را هم با موفقیت پشت سر گذاشت و در روزهای 30 و 31 تیر 1379 اولین کنگره جبهه مشارکت با انتخاب سیدمحمدرضا خاتمی، به‌عنوان دبیرکل برگزار شد که در این کنگره اعلام شد، طی 19 ماه فعالیت جبهه مشارکت، فعالیت این حزب در 150 شهر گسترش داده شده و روزنامه مشارکت از سوی حزب منتشر شده است. در این بین این حزب برنامه‌هایی را در انتخابات‌های مختلف به‌عنوان حزب مقتدر و فعال نزدیک به دولت اصلاحات که فضای فعالیت حزبی را مناسب می‌دانسته است، در پیش گرفت که در ادامه به شکل مختصر به آن اشاره کرد.

سیاست‌های انتخاباتی 

طی سال‌هایی که جبهه مشارکت به صورت قانونی فعالیت داشت، 9 انتخابات را پشت سر گذاشت و در برخی حضور فعال داشت.

ریاست‌جمهوری 

  سال 1380 دوره هشتم: در سال 1380 همگام با سایر اصلاح‌طلبان از سیدمحمد خاتمی حمایت کردند تا خاتمی با نزدیک به 22 میلیون رای برای دومین دوره رئیس‌جمهور شود. جبهه مشارکت 13 خرداد 1380 در حمایت از خاتمی بیانیه‌ای داد که در بخشی از آن آمده بود: «هشتمین انتخابات ریاست‌جمهوری واجد اهمیت خاصی است؛ چراکه مخالفان مردمسالاری و حق حاکمیت مردم عزم خود را جزم کرده‌اند تا بلکه بتوانند با مأیوس کردن مردم از راهی که در دوم خرداد 76 برگزیدند، خواست‌های خویش را که در تضاد با اراده‌ی ملت است، جامه‌ی عمل بپوشانند.» پس از انتخابات هم، این حزب بیانیه داد که در آن نوشته بود: «مردم با رای قاطع خود به نمایندگان جبهه دوم خرداد، به همه ثابت کردند که جریان اصلاح‌طلبی آنچنان که در برنامه‌های ریاست محترم جمهوری اسلامی انعکاس یافته است، راه بی‌بازگشتی است که علی‌رغم فشارها و سنگ‌اندازی‌های طاقت‌فرسا همچنان به پیش می‌رود.» 

  سال 1384 دوره نهم: آنها ابتدا به سراغ میرحسین موسوی رفتند اما به دنبال عدم پذیرش کاندیداتوری از سوی آخرین نخست‌وزیر تاریخ ایران، در فضای عدم اتحاد اصلاح‌طلبان، آنها مصطفی معین را به‌عنوان کاندیدا معرفی کردند. البته سال 83، در کمیسیون انتخابات حزب پیشنهاد حمایت از هاشمی‌رفسنجانی مطرح شده بود اما به‌دنبال عدم استقبال، این موضوع در حد پیشنهاد باقی ‌ماند. پیش از انتخابات، به‌دنبال ردصلاحیت معین، جبهه مشارکت در 2خرداد 84 بیانیه‌ای صادر کرد که در بخشی از آن نوشته شده بود: «جبهه مشارکت ایران اسلامی در روندی که متضمن محو جمهوریت نظام و انکار نقش مردم خواهد بود، وارد نخواهد شد و در چنین انتخاباتی شرکت نخواهد کرد. صریحاً اعلام می‌کنیم حضور دکتر مصطفی معین، به‌عنوان خط قرمز جبهه مشارکت ایران اسلامی برای شرکت در انتخابات و تنها شرط ما برای ادامه این راه است.» البته یک روز پس از این بیانیه، مقام رهبری با حکم حکومتی دستور به تاییدصلاحیت معین داد. پس از انتخابات، این جبهه در بیانیه خود، انتخابات 84 را «جلوه‌ای روشن از مواهب دموکراسی» خواند و در پایان آن آورد: «برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و سربلند به‌عنوان یک جریان سیاسی منتقد و منصف، برای توفیق ایشان (محمود احمدی‌نژاد) در این راه تلاش خواهیم کرد و گمان می‌کنیم به‌عنوان حزبی خارج از قدرت بیشترین کمکی که می‌توانیم به ایشان بکنیم، نظارت و نقد منصفانه جدی ایشان و همکاران‌شان خواهد بود.» 

  سال 1388 دوره دهم: چند ماه پیش از انتخابات، آنها ابتدا در تلاش برای اعلام کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی بودند اما پس از اینکه خبر از شرکت میرحسین موسوی در انتخابات به میان آمد؛ با وجود بحث‌های مختلف حول این موضوع در فضای سیاسی درون‌جریانی اصلاح‌طلبان، خاتمی در حمایت از میرحسین موسوی، از کاندیداتوری انصراف داد؛ همین هم موجب اتحاد بحش عمده‎ای از اصلاح‎طلبان بر گزینه موسوی شد و جبهه مشارکت در حمایت از موسوی بیانیه داد. در بخشی از بیانیه نوشته شده بود: «ایمان داریم که با پیروزی ایشان، شاهد «تغییرات سازنده» در کشور خواهیم بود. نه ما و نه هیچ انسان واقع‌بین دیگری انتظار ندارد خرابی‌های موجود را بتوان در عرض مدت کوتاهی اصلاح کرد اما آنچه مهم است تغییر سمت و سوی اداره کشور به مسیری عقلانی است.» پس از انتخابات و با اعلام رسمی پیروزی محمود احمدی‌نژاد، جبهه مشارکت بیانیه تفصیلی را در اول تیر صادر کرد و در شرایطی که بسیاری از اعضای شورای مرکزی این حزب مانند سیدمحمدرضا خاتمی، محسن میردامادی، مصطفی تاج‌زاده، سعید حجاریان و... دستگیر شده بودند و ساختمان حزب پلمب شده بود، آنها 7 خواسته خود از حاکمیت را با این مقدمه بیان کردند: «ما در عین حال که از خواسته اصلی ملت یعنی وفاداری به رای مردم حمایت می‌کنیم و پشتیبان بی‌چون و چرای محور این حرکت عظیم اصلاحی، جناب آقای موسوی هستیم، از حاکمیت نیز خواهانیم تا گره‌ای را که امروز با سرانگشت تعقل و تدبر قابل باز کردن است، به گره کوری تبدیل نکنند که دیگر به هیچ راهی گشوده نشود.» 

مجلس

  سال 1378 مجلس ششم: در آستانه انتخابات مجلس ششم، مهم‌ترین موضوع مطرح‌شده پیرامون جبهه مشارکت موضوع اختلافی است که این حزب با حزب کارگزاران پیدا کرد. جبهه مشارکت در آن مقطع معتقد بود که حامیان اصلاح‌طلبان و در واقع پایگاه رای سیدمحمد خاتمی در دوم خرداد 1376، نمی‌پذیرد که آنها با رقیب ائتلاف کنند و افرادی برای حضور در مجلس در لیست آنها باشند که در مقابل خاتمی قرار دارند. از طرفی بهزاد نبوی، سیاستمدار کهنه‌کار و عضو سازمان مجاهدین انقلاب، بال دیگر جنبش دوم خرداد، که به او پیشنهاد برنامه‎ریزی و پیشبرد موارد مرتبط با انتخابات را دادند؛ شرط فعالیت را حضور اکبر هاشمی‌رفسنجانی در لیست عنوان کرد. برهمین اساس مشارکتی‌ها چنین شرط گذاشتند که هیچ‌یک از اعضای لیست نباید در لیست رقیب باشد و چون جامعه روحانیت و طیف راست سرلیستش را هاشمی‌رفسنجانی قرار داد؛ عملاً امکان حضور اکبر هاشمی‌رفسنجانی در لیست از بین رفت و در نهایت پس از برگزاری انتخابات، از حضور در مجلس انصراف داد تا شاهد تشکیل تنها دوره مجلس در تاریخ ایران با حضور پررنگ چهره‌های شاخص جبهه مشارکت مانند محمدرضا خاتمی و محسن میردامادی باشیم. 

  سال 1382 مجلس هفتم: اعلام نتایج بررسی صلاحیت نامزدهای حضور در مجلس هفتم و ردصلاحیت اکثریت نامزدهای اصلاح‌طلب باعث شد تا جبهه مشارکت در 14 بهمن 1382 (17 روز قبل از برگزاری انتخابات) بیانیه داده و اعلام کند با توجه به ردصلاحیت‌های گسترده در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در بخشی از بیانیه آمده بود: «جبهه مشارکت، انتخابات آزاد و عادلانه را ارج می‌‌نهد. انتخاباتی آزاد است که حداقل در چارچوب قوانین موجود نظارت انجام گیرد و حد نظارت محدود به موازین قانونی باشد. عادلانه بودن انتخابات نیز زمانی است که امکانات و فرصت‌های برابر برای همه انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان وجود داشته باشد.» پس از انتخابات و در آستانه آغاز به کار مجلس هفتم، جبهه مشارکت بیانیه جدیدی صادر کرد که مخاطب بیانیه معدود اصلاح‌طلبان و مستقل‌های مجلس جدید بودند. در این بیانیه آمده بود: «راه‌یافتگان به مجلس هفتم چه اقلیت معدود اصلاح‌طلبان و چه آن‌ها که خود را مستقل می‌نامند و چه حتی آن‌ها که در لیست قرار داشتند، اینک مسئولیت عظیمی بر دوش دارند. اگر می‌خواهند مجلس در رأس امور بماند فارغ از تعداد این نمایندگان، باید راه مجلس ششم را ادامه دهند و به‌خصوص با مشخص شدن موانع اصلی بر سر راه مردم‌سالاری، رفع این موانع را وجهه‌ی همت خود قرار دهند.» 

  سال 1386 مجلس هشتم: در این دوره از انتخابات مجلس، ردصلاحیت‌ها ادامه داشت اما جبهه مشارکت سیاست «ائتلاف حداکثری با مطالبات حداقلی» را برگزید و با حضور در ائتلاف اصلاح‌طلبان، اقدام به انتشار لیستی ائتلافی با عنوان «لیست یاران خاتمی» کردند که در این لیست هیچ‌یک از چهره‌های شاخص جبهه مشارکت حضور نداشتند؛ لیستی که موفقیتی را کسب نکرد. پس از برگزاری انتخابات، جبهه مشارکت بیانیه‌ای صادر کرد و در آن با بیان اینکه «تجربه انتخابات شوراهای سوم و مجلس هشتم نشان داده است که تجمیع نیروهای اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌های نگرشی) حتی در شرایط سخت می‌تواند سدشکن و نتیجه‌بخش باشد.» از شهروندان درخواست کرد که برای انتخابات ریاست‌جمهوری 88 برنامه‌ریزی کنند. 

شوراهای شهر و روستا 

  دوره اول شورای شهر: تقریباً 3 ماه پس از اعلام موجودیت «جبهه مشارکت»، اولین انتخابات با نقش‌‌آفرینی رسمی و فعال جبهه مشارکت در اسفند 1377 برگزار شد تا طلسم تشکیل شورای شهر شکسته شود. در این دوره از انتخابات شورای شهر به صورت مشخص در شهر تهران که با پیروزی اصلاح‌طلبان همراه بود، 4 نفر از جبهه مشارکت وارد شورای شهر شدند که بدون شک شاخص‌ترین آنها سعید حجاریان بود که البته در زمان نمایندگی ترور شد. البته پس از آن اختلافات در شورای شهر هم بر سر شهردار و هم بر سر مباحث داخلی اعضای شورای شهر رخ داد که البته با فضاسازی گسترده‌ای که مخالفان اصلاح‌طلبان به آن دامن زدند، در نهایت انحلال شورای شهر اول شکل گرفت.

  دوره دوم شورای شهر - در انتخابات دومین دوره شورای شهر که در اسفند 1381 برگزار شد، مشارکت به شکل چشم‌گیری کاهش یافت و البته برخلاف گذشته، چهره‌های اصول‌گرا راهی پارلمان شهری شدند. دو ماه پس از انتخابات دومین دوره شورای شهر، جبهه مشارکت بیانیه‌ای تفصیلی صادر کرد و به تحلیل وضعیتی پرداخت که منجر به کاهش مشارکت در انتخابات شده بود. در گوشه‌ای از این بیانیه آمده بود: «توفیق ما همه در این خواهد بود که عدم حضور مردم را فقط در حد یک حادثه محصور بدانیم و برای موقعیت‌های آینده به حضور بیشتر آنها به‌خصوص در شهرهای بزرگ بیاندیشیم و شکست همه ما در این خواهد بود که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در زمستان آینده شاهد تکرار این حادثه باشیم. جبهه مشارکت ایران اسلامی با درک این موقعیت دشوار و تعیین‌کننده، با اعتقاد راسخ به لزوم تغییرات اساسی در بینش‌های نادرست و روش‌های ناموفق در رسیدن به هدف بزرگ و همیشگی دموکراسی مبتنی بر آئین، فرهنگ و خواست مردم ایران، تلاش خود را در این جهت آغاز کرده است.» 

  دوره سوم شورای شهر: تجربه‌های گذشته، منجر به این شد که در انتخابات سومین دوره شورای شهر در سال 1386، ائتلاف انتخاباتی اصلاح‌طلبان تشکیل شده و این ائتلاف لیستی 15نفره را منتشر کند که از این لیست 4 اصلاح‌طلب و به‌صورت مشخص یک نفر از جبهه مشارکت (معصومه ابتکار) راهی شورای شهر تهران شوند تا برخلاف دوره دوم که اصلاح‌طلبی در شورای شهر حضور نداشت، در این دوره آنها با حداقل‌ها در شورا حضور یابند. 

از انحلال تا اتحاد 

از روز پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری، تبعات این انتخابات گریبان‌گیر جبهه مشارکت شد. روز 23خرداد دفتر مرکزی این حزب از سوی نهادهای امنیتی پلمب و بسیاری از چهره‌های شاخص شورای مرکزی دستگیر شدند. پس از پلمب دفتر، جلسه‌های جبهه مشارکت ادامه داشت تا اینکه 28 فروردین 1389 کمیسیون ماده ده احزاب دستور به توقیف پروانه جبهه مشارکت داد اما این پرونده ادامه داشت و سرانجام غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، دادستان کل کشور به‌صورت رسمی در پنجم مهر 1389 اعلام کرد که جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منحل شده‌اند. پس از اعلام انحلال، جبهه مشارکت بیانیه‌ای با طرح ده سوال در موضوع انحلال این حزب منتشر کرد که در بخشی از این بیانیه نوشته شده بود: «با توجه به اینکه اصلاً تا به حال دادگاهی برای رسیدگی به درخواست انحلال حزب توسط کمیسیون ماده ۱۰ احزاب از سوی قوه قضائیه تشکیل نشده است.» پس از بیانیه جبهه مشارکت، علیرضا آوایی، رئیس کل دادگستری استان تهران مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایرنا انجام داد و در آن جمله‌ای را گفت که بیانگر قطعی بودن انحلال این حزب به شمار می‌رفت. او گفته بود: «طبق اطلاعی که من در مورد پرونده جبهه مشارکت از دادگاه‌های تهران گرفتم، آنچه اخیراً سخنگوی قوه قضائیه مطرح کردند مبنی بر اینکه دادگاه حکم انحلال این حزب را صادر کرده و این حکم قطعیت پیدا کرده، درست است. جبهه مشارکت حق هیچ‌گونه فعالیتی را ندارد.» 

پس از اعلام رسمی انحلال، هرچند جبهه مشارکت فعالیت را براساس قانون نداشت اما فعالیت‌های این حزب با برگزاری جلسات ادامه پیدا کرد و آنها در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392 بخش مهمی از بدنه ستادهای انتخاباتی حسن روحانی را تشکیل دادند که این بدنه کمک زیادی به انتخاب روحانی کرد. پس از آغاز به کار دولت حسن روحانی، این امیدواری وجود داشت که جبهه مشارکت احیا شود، از این رو بود که آنها در آذر 1394 بیانیه‌ای دادند و در آن ابراز امیدواری کردند که «مسئولان جبهه هنوز امیدوارند با تغییر فضای سیاسی و طی روند قانونی، این حزب بتواند فعالیت‌هایش را از سر بگیرد و همچون گذشته در عرصه سیاسی کشور به ایفای وظیفه و نقش بپردازد.» البته هرچند مجوز بازگشت جبهه مشارکت صادر نشد، اما برخی نیروهای همین حزب اقدام به تشکیل حزب جدیدی به نام «اتحادملت ایران اسلامی» کردند که البته این حزب هم طی 8 سال فعالیت خود، با چالش‌های بزرگی روبه‌رو شده که یکی از مهم‌ترین آنها که اخیراً هم با آن درگیر هستند، عدم پذیرش دبیرکلی آذر منصوری از سوی وزارت کشور دولت سیزدهم است.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی