سیاست روایت و فقدان اعتماد به نفس
اظهارات آقای رئیسی در دیدار با مراجع تقلید در خصوص وضعیت اقتصادی ایران و موفقیتهای این دولت و نقد و یا بهتر است بگوییم تخطئه دولت قبل موجب تعجب ناظران شد. بهو
اظهارات آقای رئیسی در دیدار با مراجع تقلید در خصوص وضعیت اقتصادی ایران و موفقیتهای این دولت و نقد و یا بهتر است بگوییم تخطئه دولت قبل موجب تعجب ناظران شد. بهویژه اینکه اقتصاد چیزی نیست که با عدد و رقمهای غیرواقعی بتوان روایتی دلنشین و دلفریب از آن ارائه کرد. آقایان مراجع یا هر فرد دیگری ازیکسو، وعدههای انتخاباتی این دولت را به یاد دارند و از سوی دیگر، وضعیت درآمدها و هزینههای کنونی خود را لمس میکنند و مردم نیز فراوان این وضعیت را بازتاب میدهند و شاکی هستند. بنابراین، تعریف از عملکرد دولت کنونی و تخطئه دولت قبلی با بیان ارقام غیرواقعی که مخالف آمار رسمی است، در شأن هیچ دولت و هیچ فردی نیست، ضمن اینکه فایده هم ندارد و بهنوعی میتوان گفت دستکم گرفتن دانش و اطلاعات طرف مقابل و مخاطبان نیز محسوب میشود.
پرسشی که از سوی برخی افراد مکرر مطرح میشود، این است که چرا دولت فعلی برای ارائه روایتی موفق از عملکرد خود، گویی اصرار دارد همهچیز را به گردن دولت قبل بیندازد و حتی آمار رسمی را نیز نادیده بگیرد؟ مگر نه اینکه آقای رئیسی پیشتر و در نقد آقای روحانی گفته بود که چرا همواره تقصیرِ مشکلات را به عهده دولت پیش یعنی احمدینژاد میاندازید؟ ایشان حتی پیشنهاد کردند که آقای روحانی و دولتمردان وقت با احمدینژاد و مدیران دولت او مناظره کنند تا مسئله و مسئولیت و عملکرد دو طرف روشن شود. اتفاقاً حرف آن زمان آقای رئیسی نقد درستی بود و شنیده هم شد، پس چرا خودش حال که برجای آن روز آقای روحانی نشسته، همچنان در این مسیر گام بر میدارد و خیلی هم بیشتر از روحانی دولت قبل را متهم میکند؟
پاسخ را باید در سه سطح جستوجو کرد: اول، سیاست مبتنی بر روایت. دوم، فقدان دستاورد و سوم، فقدان اعتماد به نفس. سیاست مبتنی بر روایت خود را بینیاز از حقیقت میداند و گمان میکند که روایت کردن یک امر به معنای واقعیت آن موضوع است، درحالیکه چنین نیست. همین رویکرد است که موجب این گمان اشتباه میشود که گویی موفق بودهاند و در پی درخواست این است که رسانهها باید موفقیتهای دولت را تبیین کنند. گویی اگر رسانهها برخلاف واقعیت چیزی بنویسند، آن چیزها جایگزین واقعیت میشود. سیاست روایتمحور، ما را به این نکته میرساند که دست طرفداران این سیاست، از واقعیت و حقیقتی که مطلوب مردم باشد تهی است. در واقع، دستاوردی ندارند، لذا در پی روایت مطلوب هستند. پس چرا این روایت مقایسهای را با مخدوش کردن عملکرد دولت گذشته بیان میکنند؟ چرا بهطور مستقل نمیگویند که آش ما خوشمزه است و دنبال اثبات این هستند که ثابت کنند آش دیگران شور و بدمزه است؟ علت در فقدان اعتماد به نفس است، قدری از مقایسه ایراد ندارد، بهویژه هنگامی که مبتنی بر آمار واقعی باشد، ولی مخدوش کردن گذشته برای موجه کردن خود هیچ معنایی جز فقدان اعتماد به نفس ندارد. اگر
اظهارات کلی و نیز مقایسه با گذشته، بهویژه گذشته مخدوششده را از طرفداران این دولت و عملکرد آن بگیرید، برای اظهارنظر مطلب کم میآورند. اخیراً یکی از مسئولین پا را فراتر از این رویکرد گذاشت و گفت: «سهم قابل توجه از مشکلات بنزینی این روزها ریشه در تفکرات و اقدامات دولت قبل دارد که یکی از آنها نساختن پالایشگاه برای «افزایش تولید» بنزین بود، تفکری که اعتقادی به پالایشگاهسازی نداشت. زنگنه، وزیر سابق نفت هم احداث پالایشگاه را کثافتکاری میدانست.» اینها حتی قادر به فهم منطق گوینده هم نیستند بیشترین ظرفیت بنزین در پالایشگاه ستاره خلیجفارس در دولت قبل به بهرهبرداری رسید. ولی آقای زنگنه از منظر افزایش مصرف درست گفته است. زیرا در این کشور ده تا پالایشگاه دیگر هم بسازید باز هم بنزین را لیتری ۱۵۰۰ تومان هدر میدهید و این حجم مصرف در ایران وحشتناک است.