مسئله گفتوگو این بار در نمازجمعه
باز هم جمعه شد و باید نقدی به سخنان برخی از ائمه محترم جمعه نوشت. سخنانی که در جامعه بازتاب مطلوبی ندارد و آقایان نیز هیچ کوششی برای سنجش میزان مخالفت یا موافقت مردم با مواضع و گزارههای خود نمیکنند. کافی است مراجعهای به نظرسنجیهای معتبر کنند تا ببینند که رفع تحریم برای مردم چقدر اهمیت دارد و جالبتر اینکه تا چه اندازه نسبت به حل آن نیز ناامیدتر از سایر مشکلات هستند و طبیعی است که یکی از علتهای ناامیدی نیز همین مخالفتهای فاقد منطق و استدلال در انجام گفتوگوست.
باز هم جمعه شد و باید نقدی به سخنان برخی از ائمه محترم جمعه نوشت. سخنانی که در جامعه بازتاب مطلوبی ندارد و آقایان نیز هیچ کوششی برای سنجش میزان مخالفت یا موافقت مردم با مواضع و گزارههای خود نمیکنند. کافی است مراجعهای به نظرسنجیهای معتبر کنند تا ببینند که رفع تحریم برای مردم چقدر اهمیت دارد و جالبتر اینکه تا چه اندازه نسبت به حل آن نیز ناامیدتر از سایر مشکلات هستند و طبیعی است که یکی از علتهای ناامیدی نیز همین مخالفتهای فاقد منطق و استدلال در انجام گفتوگوست.
آقایان بهجای آنکه از گفتوگو استقبال کنند و فقط بر هدف آنکه تامین منافع مردم است تاکید نمایند، کلیت اصل گفتوگو را نفی میکنند. استدلالهای تعجبآوری دارند از جمله اینکه: «مذاکره با آمریکا برخلاف نظر رهبری است.» خُب اگر چنین باشد بهطور طبیعی از مجاری موجود به دستاندرکاران خواهند گفت و دیگر، نیازی به ابراز برداشتهایی از آقایان نیست. شما بهتر است سود و زیان یا مهمتر از آن اهداف هر گفتوگوی احتمالی را شرح دهید.
یا میگویند که: «آمریکا آدمبشو نیست.» مگر مذاکره را برای آدم کردن طرف مقابل انجام میدهند؟ مگر صدام آدم بود یا شده بود که با او توافق آتشبس کردیم؟ مگر اکنون که حماس گفتوگو و توافق کرده؛ طرف مقابلش آدم شده است؟
گفتوگو را برای تامین منافع و بهبود رفاه مردم انجام میدهند. بهعلاوه، کدام کشور «آدمبشو» هست که آمریکا دومی باشد؟ یا گفتهاند که: «بدانید با چه کسی میخواهید مذاکره کنید؟ با عناصر شکستخوردهای که به این ذلت افتادهاند؟» اتفاقاً گفتوگو با عنصر شکستخورده خیلی خوبتر است. آیا این حرف به معنای آن است که باید با عنصر قوی و پیروز گفتوگو کرد؟ اینکه به معنای تسلیم است.
جالبتر از همه پیشگویی یکی از آقایان است که: «روزی در نمازجمعه جشن شکست آمریکا را خواهیم گرفت.» مگر در حال جنگ با آن هستید؟ مسئله امروز مردم شکست دادن این و آن نیست. بلکه حل مسائل جاری و رفع تنگناهای زندگی و روزمره خودشان است. اگر مردم فکر میکردند که این کار با جنگ و تقابل و فرار از گفتوگو حل میشود، در این صورت میآمدند و به نامزد مورد حمایت شما رای میدادند.
حالا که نیمی از مردم پای صندوق نیامدند و اکثریت کسانی هم که آمدند، خلاف آن نامزد رای دادند؛ معلوم است که چنین برداشتی ندارند. پس باید پذیرفت که بیگانه از انتظارات و تحلیلهای مردم هستید. این، یکی از مهمترین علل کاهش حضور مردم در نمازهای جمعه است. اگر تندروها علیه سیاستهای دولت سخنرانی میکنند، به خودشان لطمه میزنند؛ ولی امامان جمعه اگر چنین کنند، به نهاد نمازجمعه نیز زیان میرسانند.
نکته مهم در خطبههای نمازجمعه اینکه همه امامان جمعه باید بر سیاستهای کلی حکومت تاکید کنند و الا مواضع اعلامی آنان متفاوت میشود و این، خلاف منطق نمازجمعه است. ورود در مصادیق میتواند موجب اختلاف شود. پیشتر هم مشابه این مواضع گرفته میشد و در نهایت هم منجر به گفتوگو با خارج شد و این رفتار موجب سوءبرداشت میشود.
ورود امامان جمعه در موضوعات اختلافی و مصداقی و از آن بدتر مسائل جناحی، موجب تفرقه نمازگزاران و کمرونقی بیش از پیش این مراسم میشود. ایکاش نهاد معتبری وجود داشت که هر هفته تعداد حاضران در نمازجمعه را اعلام میکرد تا معلوم شود در سیر تحول حضور مردم در نمازجمعه از اول انقلاب تاکنون کی و چرا تا این حد نزول فاحش رخ داده و ایکاش نهادی بود تا از مردم میپرسید که چرا دیگر در این مراسم شرکت نمیکنند تا نقش و سهم سخنرانیهای بیارتباط با نیازهای جامعه و حتی مخالف خواست مردم و نیز سهم اتخاذ مواضع جناحی و مصداقی را در این خلوتی مراسم متوجه میشدند.
البته اجازه این کار را نمیدهند؛ چون واقعیت ماجرا روشن است و چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است. ولی فهم دلایل، برای متولیان امر یک ضرورت است.