| کد مطلب: ۱۹۸۸۰

پایان نمایشی از وحدت

پویایی اجتماعی و سیاسی کوره مذاب‌کننده است؛ همچون کوره‌ای که آهن سخت را با دمای بالا ذوب و روان می‌کند. پویایی اجتماعی و سیاسی هم افراد را از منتهی‌الیه چپ به میانه و راست پرتاب می‌کند و بر عکس؛ از وضعیت یک عنصر افراطی در دینداری به کنش‌گری ضددینی می‌رساند و برعکس.

البته تغییرات افراد را می‌توان بر حسب متغیرهای روانشناختی فرد تحلیل کرد ولی بسیاری از تغییرات در سطح افراد با تعداد معدود نیست بلکه شامل مجموعه زیادی از افراد می‌شود.‌ در چنین حالتی نمی‌توان این تغییرات را با عوامل روانشناختی افراد تحلیل کرد بلکه باید دنبال عوامل اجتماعی و غیرفردی بود.‌

فهم این متغیرها است که درک ما را از فرآیندهای اجتماعی ارتقاء می‌دهد. یکی از این تحولات مهم را در مجموعه جناح اصولگرایان می‌توان دید. این تحولات به گونه‌ای است که پس از این باید از عناوین جدیدی برای توصیف مجموعه آنان استفاده کرد زیرا تفاوت‌های درونی این جناح خیلی بیشتر از تفاوت‌هایی است که بعضاً با نیروهای بیرون از خود دارند.

این تفاوت‌ها به‌صورت نطفه و پنهان وجود دارد و در مقاطعی خاص مجال بروز پیدا می‌‌کند. نطفه این تفاوت‌ها نزد جناح حاکم پیش از انتخابات ۱۴۰۰ شکل گرفته بود و‌ پس از یک‌دست شدن شروع به رشد نمود و معلوم بود که تبدیل به جنین شده و این جناح آماده زایش سیاسی است. این زایش در انتخابات ۱۴۰۳ مشاهده شد.

هم در جریان انتخابات و رقابت میان آقای قالیباف و آقای پورمحمدی از یکسو و هم جناح آقای جلیلی و زاکانی از سوی دیگر. البته پیش از آن نیز مجموعه بزرگ اصولگرایان سنتی راه خود را به‌کلی از آنان جدا کرده بودند و به اصطلاح پاجوش‌ها آمدند جای چنار را گرفتند و خوشحال بودند و در این مرحله نیز منسوبین به آقای قالیباف و اصواگرایان سنتی راه خود را متمایز کردند و هنگام رای اعتماد دادن به وزرا، این جدایی کامل شد، و اکنون نمی‌توان آنان را در قالب یک جناح توصیف و طبقه‌بندی کرد چراکه نزدیکی جناح اصلی اصولگرایان به پزشکیان و بخش میانه اصلاح‌طلبان بسیار بیشتر است تا به مجموعه پایداری.

اولین اختلاف با پایداری در جریان انصراف انجام نشده جلیلی به‌سود قالیباف رخ داد. تقریباً قطعی بود که اصرار جلیلی برای ماندن در انتخابات با این توجیه که رای بیشتری از قالیباف دارد، کاملاً غلط است زیرا در مواجهه دور دوم با پزشکیان او قطعاً بازنده بود ولی قالیباف شانسی برای پیروزی داشت.‌ ظاهراً جناح پایداری خودشان هم این را می‌دانستند ولی حاضر نبودند که شانس اندک خود را به امید پیروزی قالیباف از دست بدهند. تمامی اصرارهای میانجی‌ها را رد، سپس خود را از دسترس خارج کردند و در نهایت باختند. آن هم چه باختی؟ این رفتارشان ضربه شدیدی به آنان زد.

 اگر ماجرا فقط در حد عدم انصراف به‌سود قالیباف بود شاید قابل تحمل می‌نمود ولی تبلیغات پایداری‌ها علیه رقیب درون‌گروهی چنان سخت و به دور از بدیهیات اخلاقی بود که فاصله دو طرف را بیشتر و بیشتر کرد. نهایت به گونه‌ای شد که ستادهای آقای قالیباف از روز ۹ تیر یعنی پس از اعلام نتایج دور اول، بلافاصله در خدمت ستاد آقای پزشکیان درآمدند. در حالی که اگر آنان در یک جبهه بودند باید فوری به ستاد جلیلی ملحق می‌شدند.

جالب‌تر از همه اعلام خصوصی حمایت قالیباف از پزشکیان بود که نشان می‌داد نمایش وحدت میان آنان تا چه حد صوری و ناپایدار و نمایشی بوده است. ضربه بعدی را در جریان رای اعتماد به وزرای پیشنهادی پزشکیان دریافت کردند و مجموعه بزرگی از اصولگرایان را از پایداری‌ها ترساند زیرا همه می‌دانستند که نظر مقام رهبری نسبت به کابینه چیست ولی چون اعلام نشده بود آنان دنبال انداختن حداقل ۴ وزیر بودند.

پایداری‌ها اینجا را نخوانده بودند که پزشکیان این نظر را اعلام خواهد کرد و تمام آنچه که آنان رشته بودند را پنبه کرد.‌ دو‌ تصویری که از انزوای دو تن از فعالان پایداری در مجلس منتشر شد به خوبی وضعیت آنان را نشان می‌دهد و در عوض، استقبال اکثریت قاطع نمایندگان در کنار رئیس مجلس نشان داد که این جدایی به مرحله اعلام عمومی رسیده است. آنان که دو ماه پیش خود را در جبهه واحد انقلاب معرفی می‌کردند اکنون نتوانستند در برابر فشارهای اجتماعی بیش از این مقاومت کنند و جدا شدند که به نفع جامعه و وفاق جمعی است.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار