پزشکیان و مسئله زنان و جوانان
چرا راه برای حضور سیاسی و مدیریتی زنان و جوانان چنانچه شایسته است باز نیست و آن را به یک مسئله مهم و حتی خطرناک تبدیل کرده است؟ مطالعهای که در مدارس انجام شده نشان میدهد که نسل جدید فرزندان و نوجوانان ایران بهویژه دختران که اکنون حدود دهساله هستند با ارزشهای رسمی و حکومتی فاصله عمیقی دارند و در سالهای آینده این گروه بزرگ خواهند شد و باید سکاندار جامعه و کشور شوند، درحالیکه شکاف بزرگی با ارزشهای رسمی دارند.
این امر به چالشی بزرگ و حتی امنیتی برای کشور تبدیل خواهد شد. این مسئله اکنون بیش از گذشته مطرح است و انتظارات هم بحق زیاد و فشار به آقای پزشکیان جهت باز کردن راه کابینه برای زنان و جوانان زیاد شده است.
چگونه باید به این مسئله نگاه کرد؟ ریشههای این مسئله در تصور نادرستی است که نسبت به مفهوم زن داریم. نگاه سنتی به زن در در دنیای جدید جواب نمیدهد. انقلاب از حیث تحولات آموزشی و فرهنگی و اجتماعی تحولی جدی برای عموم زنان ایجاد کرد. لذا نسبت ۳۰درصدی دختران پذیرفتهشده در دانشگاه پیش از انقلاب اکنون به بالای ۶۰درصد رسیده که تفاوت بسیار زیادی است ولی در مقابل حضور آنان در اشتغال و مدیریت و سیاست همپای این تحول پیش نرفته است و همین امر موجب عدم تعادلی جدی میان «بود» و «نبود» زنان در حیات سیاسی و مدیریتی کشور شده است.
از سوی دیگر، این بیتوجهی و یا در واقع حذف و نادیده گرفتن آنان موجب شده که ظرفیتهای واقعی زنان به منصه ظهور نرسد و گمان شود که زنان همچنان نسبت به مردان از نظر توانایی و مدیریتی در سطوح پایینتری قرار دارند. همچنین، تابوی نادرست و البته نانوشتهای درباره وزیر شدن زنان وجود دارد که باید هرچه زودتر برداشته شود. اتفاقاً یکبار هم که برداشته شد نتایج مفیدی داشت. مشکل جوانان اعم از پسران یا دختران جوان حتی پیچیدهتر از مسئله زنان است.
هنگامی که انقلاب شد نسلی از جوانان متولی مدیریت امور شدند که در شرایط عادی شاید ۳۰سال بعد باید در آن موقعیتهای مدیریتی قرار میگرفتند بنابراین آنان ۲۵ تا ۳۰سال زودتر از زمان متعارف در مصادر امور قرار گرفتند در نتیجه بیش از ۴۵سال است که بهطور مستمر در همین مناصب حضور دارند و نتوانستند انتقال تجربه میاننسلی را کامل نمایند.
به همین دلیل است که نوعی انقطاع نسلی رخ داده که بسیار خطرناکتر حتی از شکاف جنسیتی و مسئله زنان است. مهمتر اینکه میان نسل انقلاب و جوانان شکاف ارزشی هم رخ داده و اصولاً معیارهای گزینشی و استخدامی طوری طراحی شده که بهجز افرادی معدود، دیگران قادر به ورود به این دایره بسته سیاست نیستند و بدون توجه به این محدودیتها به نسل جوان اعتراض دارند که چرا از ارزشها و الگوهای آنان تبعیت نمیکنند؟
اگر بخواهیم مختصر و مفید بگوییم، باید گفت که رویکرد سنتی نسبت به زنان در سیاست و مدیریت کشور با عملکرد حکومت در حوزه آموزش زنان و نیز جوانان همخوانی ندارد.
باید دراینباره تجدیدنظر اساسی کرد. آقای پزشکیان میتواند و میباید در حد ممکن این مسئله را در کابینه و مدیریتهای زیرمجموعه دولت حل کند. مدیریت و کابینه ترکیبی، الگوی مناسبی برای تحقق این هدف است.