بهبود روابط با غرب به معنای تضعیف روابط با روسیه نیست
محمود شوری معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا در گفتوگو با هممیهن:
محمود شوری معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا در گفتوگو با هممیهن:
شهاب شهسواری
خبرنگار گروه دیپلماسی
ادامه گزارشها در مورد مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا و اجرای تفاهم نانوشتهای که میان دو خصم قدیمی ایجاد شدهاست، گمانهزنیها در مورد تغییر رویکرد سیاست خارجی دولت سیزدهم را افزایش دادهاست. دولت سیزدهم از آغاز کارش با شعار نگاه به شرق، به تدریج چه عامدانه و چه بر اثر تحولاتی که در اختیارش نبود، از دولتهای غربی دورتر و دورتر شد تا جایی که به نظر میرسید امکان بازسازی روابط ایران و غرب از بین رفتهاست. با این حال، از اواخر سال گذشته ایران و آمریکا به تدریج توانستهاند با کمک طرفهای ثالث گفتوگوهای مستقیم و غیرمستقیمی را برای کاهش تنشها آغاز کنند. هر دو طرف در مورد جزئیات این گفتوگوها سکوت کردهاند اما تحولاتی که در ماههای گذشته رخ داده نشان میدهد که مذاکرات دو طرف به نتیجه رسیدهاست و طرفین در حال اجرای تعهداتشان هستند. توافق میان تهران و واشنگتن این سوال را ایجاد کردهاست که این مذاکرات چه اثری بر روابط ایران با روسیه و چین خواهد گذاشت. محمود شوری، کارشناس حوزه اوراسیا و معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) معتقد است که تفاهم میان ایران و آمریکا به خودی خود نمیتواند باعث کاهش روابط میان تهران و مسکو شود. به اعتقاد شوری، روسیه فارغ از اینکه روابط تهران با غرب چگونه باشد، ظرفیتهایی دارد که میتواند در اختیار ایران قرار دهد. در ادامه متن کامل گفتوگوی هممیهن را با محمود شوری، کارشناس حوزه اوراسیا و معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) مطالعه میکنید.
بعد از جنگ اوکراین، تحولاتی در ادراک قدرت روسیه در جهان ایجاد شدهاست. اینکه روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ جهان، مجبور است برای استمرار عملیات جنگیاش علیه اوکراین از ایران و کرهشمالی کمک بخواهد یا برای تامین منابع مالی مورد نیازش وابسته به همکاری عربستان سعودی و کشورهای عضو اوپک باشد، چقدر ممکن است در دیدگاه تهران و کشورهای دیگر منطقه نسبت به جایگاه روسیه در نظام بینالمللی تغییر ایجاد کند؟
روابط تهران و مسکو مبتنی بر تضمینهای امنیتی روسیه برای ایران نیست. روسیه مجموعهای از ظرفیتها را داشت که این ظرفیتها همچنان وجود دارد. روسیه بهعنوان عضو شورای امنیت، بهعنوان کشوری که میتواند تامینکننده برخی از تسلیحات استراتژیک ایران باشد، بهعنوان کشوری که در رویارویی با غرب در مواردی همسو و هممسیر با ایران است و بهعنوان یک شریک تجاری، برای ایران مطرح است. با توجه به شرایط جهانی و تحریمهایی که علیه ایران و روسیه اعمال شدهاست، دو طرف دلایل بیشتری برای همکاری با یکدیگر پیدا کردهاند. درست است که شرایط روسیه در سطح بینالمللی تضعیف شده و قدرت مانور گذشته را ندارد و شاید نتواند مانند گذشته در مجامع بینالمللی، بهویژه در موضوعی مانند گفتوگوهای هستهای، نقش تعیینکنندهای داشتهباشد، ولی به نظر من این مسائل تاثیری بر ظرفیت روسیه در تعاملش با ایران نگذاشتهاست. ممکن است ظرفیتهای روسیه در حوزههای دیگر کم شدهباشد، اما برداشت من این نیست که ظرفیت روسیه در تعامل با ایران کم شدهباشد.
البته وجه دیگری هم وجود دارد که آیا ایران همچنان مانند گذشته به روسیه نیازمند است که از این نظر هم به نظر میرسد که تغییری ایجاد نشده است. در گذشته هم در مذاکرات هستهای ممکن بود روی نقشی که روسیه میتواند بازی کند، حساب میکردیم؛ البته شاید گهگاه این حساب، حساب درستی نبود و عملا روسها بازی خودشان را دنبال میکردند. در هر صورت ایران در گذشته نیمنگاهی به نوع بازی روسیه داشت. در حال حاضر نمیتوان گفت که شرایط برای ایران تغییر کردهاست و نمیتوان گفت که ظرفیت روسیه در تعامل با ایران تحول زیادی پیدا کردهباشد. میتوان گفت فضای بینالمللی به سمت دوقطبی شدن میل میکند و باعث میشود که قدرت مانور ایران در این فضا سختتر شود.
اینکه ایران سیاست خصومت با آمریکا را دنبال میکند، آیا در سیاست خارجی خودش به قدرتهای همتا با آمریکا برای ایجاد توازن احساس نیاز نمیکند؟
تا به امروز اینگونه بوده است. ایران تلاش کردهاست که از قدرتهای مختلف جهانی برای تامین اهداف خودش تا جایی که مقدور است، استفاده کند. البته ظرفیت زیادی برای ایران در این زمینه وجود ندارد. ایران در گذشته سعی میکرد که از روسیه برای تعدیل فشارهای آمریکا استفاده کند و طبیعتاً این امکان در حال حاضر وجود ندارد. تا حدود زیادی شرایط برای ما به این دلیل که فضا بستهتر شدهاست، سختتر شده و قدرت مانور سیاست خارجی خیلی نسبت به گذشته کاهش یافتهاست و ناگزیریم در فضای بسیار محدودی عمل کنیم. در مذاکرات هستهای ما به صورت محدود گفتوگوهایی را که اساساً مشخص نیست در نهایت چه نتیجهای در بر داشتهباشد، در پیش گرفتهایم. معلوم نیست در مذاکرات جاری قرار است اهداف مقطعی و گذرا حاصل شود یا اینکه ما دنبال استراتژی بلندمدتی برای رفع همه تحریمها هستیم.
اینکه مطرح میشود ممکن است دولت سیزدهم از نگاه به شرق ناامید شدهباشد، واقعیت این است که قدرت مانور ایران در حوزه سیاست خارجی بسیار محدود شده، چون حق انتخابهایش کاملاً کاهش یافتهاست یا حق انتخابهایی است که از پیش مشخص است و ایران چندان قدرت بازی میان گزینههای مختلف ندارد. اگر در گذشته احتمال تعامل با غرب وجود داشت، الآن این احتمال خیلی کمرنگتر و محدودتر شدهاست و فکر میکنم در تعامل با شرق هم چه ایران و چه چین و روسیه گزینههایشان را مستهلک کردهاند و سقف ظرفیتهایی را که برای حمایت و تعامل با یکدیگر دارند، مشخص کردهاند. ایران به دلیل تحریمها و رویکرد غلط در سیاست خارجی قدرت مانورش را از دست دادهاست و گزینههای ناچیزی دارد و به همین دلیل ممکن است انتخابهایی که ناگزیر است انجام بدهد، اینگونه به نظر برسد که از سر ناامیدی از سیاست نگاه به شرق است.
روسیه بعد از جنگ اوکراین در وضعیت بدی قرار گرفته و ممکن است از هر ابزاری برای خروج از این وضعیت استفاده کند. فکر میکنید تا چه اندازه این خطر در تهران احساس شود که روسیه روابط خود را با ایران قربانی مصالحه با غرب کند؟
روسیه الان در شرایطی نیست که بخواهد روابطش را با ایران وجهالمعامله با غرب قرار دهد. روسیه ابزار چندانی برای اعمال فشار به ایران ندارد. در این شرایط نه غربیها چندان انگیزهای دارند که فشار به ایران را بهعنوان امتیازی از طرف روسیه بپذیرند و نه برای روسیه چنین انگیزهای وجود دارد که ایران را وجهالمعامله قرار دهد.
به نظر میرسد که اهمیت پرونده هستهای ایران نسبت به یک دهه پیش، بسیار کمرنگتر شده و طرفهای غربی حاضر نیستند امتیازهایی که در گذشته آمادگی داشتند بدهند، در مقابل کنترل برنامه هستهای ایران به تهران یا مسکو بدهند. بنابراین ایران کالا یا برگ بازی محسوب نمیشود که در تعامل بین روسیه و غرب خریداری داشتهباشد. اساساً مشکلات روسیه و غرب آنقدر عمیق شدهاست که تنها در صورت وقوع یک تحول بنیادین در روابط روسیه و غرب ممکن است که روسیه روابطش با ایران را فدای روابط با غرب کند.
مقامهای دولت کنونی معتقدند که در دولت پیشین، روابط تهران با روسیه و چین، قربانی روابط با غرب شد. حالا اگر فرض کنیم مسیری در حال طی شدن باشد که ایران و آمریکا به توافقی جدید برسند. آیا بار دیگر شاهد چرخشی در سیاست خارجی ایران خواهیم بود یا اینکه ایران میتوان توازن را در روابطش با شرق و غرب حفظ کند؟
این گزاره در مورد دولت پیشین که ایران روابطش با شرق را فدای روابط با غرب کرد، گزارهای نادرست است. واقعیتها خلاف این را نشان میدهد. در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم روابط تهران با مسکو در بهترین شرایط ممکن قرار داشت. برای نخستین بار در دولت گذشته بود که یک همکاری استراتژیک میان ایران و روسیه در سوریه اتفاق افتاد و همکاری بسیار نزدیکی میان تهران و مسکو در مسائل منطقه ایجاد شد. در دوره گذشته در مناسبات دوجانبه هم بیشترین تعامل با روسیه وجود داشت، وزیر خارجه کشورمان بیشترین سفرهایش را به مسکو انجام داد، توافق تجارت ترجیحی با اتحادیه گمرکی اوراسیا و آغاز مذاکرات تجارت آزاد با این اتحادیه در دولت گذشته اتفاق افتاد. جوسازیهای رسانهای که مطرح میشود که در دولت گذشته ایران روابطش را با روسیه فدای روابط با غرب کرد، اساساً یک گزاره نادرست است. در دوره گذشته نگاه جدیتری به این موضوع وجود داشت که ما بتوانیم مسائلمان را با غرب حل کنیم؛ ولی این مسئله الزاماً به این معنا نبود که در دولت گذشته به روسیه بیتوجهی شدهباشد، چراکه در همان دوران هم ما به دلایل مختلف به روسیه نیاز داشتیم. در این دوره شرایط تغییر کردهاست؛ هم وضعیت روسیه در سطح بینالمللی تغییر کرده و هم موقعیت غرب و نوع نگاهش به مسئله هستهای ایران تغییر کردهاست. وضعیت خیلی قابل قیاس با گذشته نیست. روسیه به عنوان قدرت بزرگی که در کنار مرزهای ایران است و تعامل زیادی با ایران دارد و ما دلایل زیادی برای همکاری با روسیه داریم، دلیلی وجود ندارد که هیچ دولتی در ایران بخواهد رابطه خودش را با روسیه تضعیف کند. چیزی که بیشتر مد نظر است، این است که تا چه اندازه در استراتژی جمهوری اسلامی ایران اتکا به روسیه وجود داشتهباشد. چنین اتکایی به روسیه، بیشتر ناشی از وضعیتی است که ما خودمان برای خودمان ایجاد کردهایم، به هر حال حق انتخابهایمان را محدود کردهایم و ناگزیر هستیم که به روسیه اتکای بیشتری داشتهباشیم. ولی اینکه روابط ما با غرب به معنای تخریب روابط ما با روسیه باشد، فکر میکنم که در هیچ دورهای چنین چیزی مدنظر نبود و در آینده هم رخ نخواهد داد.