| کد مطلب: ۴۴۲۱۴

رکسانا نیکنامی استاد مطالعات منطقه‌‏ای در گفت‌وگو با «هم‌‏میهن»:ایران در منظومه فکری اروپا به یک تهدید بدل شده‌‏است

در طول ماه‌های گذشته مواضع اروپا در قبال برنامه هسته‌ای ایران به تدریج تندتر و زیاده‌خواهانه‌تر شده‌است.

رکسانا نیکنامی استاد مطالعات منطقه‌‏ای در گفت‌وگو با «هم‌‏میهن»:ایران در منظومه فکری اروپا به یک تهدید بدل شده‌‏است

در طول ماه‌های گذشته مواضع اروپا در قبال برنامه هسته‌ای ایران به تدریج تندتر و زیاده‌خواهانه‌تر شده‌است. اروپایی‌ها اکنون با تهدید فعال‌سازی مکانیسم حل اختلاف برجام که منجر به بازگشت ۶ قطعنامه تعلیق شده شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌شود، خواستار کنار گذاشتن کامل برنامه هسته‌ای ایران و مذاکره در خصوص برنامه موشکی ایران شده‌اند.

چرا موضع اروپا در ماه‌های اخیر نسبت به دورانی که فعالانه خواستار احیای برجام بود تغییر کرده‌است و ایران در مواجهه با این موضع اروپا چه اقداماتی باید در پیش بگیرد؟ اینها سوالاتی است که در گفت‌وگو با رکسانا نیکنامی، استاد مطالعات منطقه‌ای با او در میان گذاشتیم. نیکنامی معتقد است که دیدگاه اروپا نسبت به تهران بعد از موضع ایران در جنگ اوکراین به شکل بنیادین تغییر کرده‌است و اروپایی‌ها اکنون ایران را به عنوان یک تهدید امنیتی برای خود می‌بینند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن»‌را با رکسانا نیکنامی، استاد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران، مطالعه می‌کنید.

‌اروپایی‌هایی که تا چندی پیش موافق احیای برجام و پذیرفتن حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم در سطح 3/67 درصد بودند، چرا موضع خود را تغییر داده‌اند و اکنون هم‌صدا با آمریکا خواهان منع کامل غنی‌سازی در خاک ایران شده‌اند؟

شرایط نسبت به گذشته کاملاً تغییر کرده‌است. به تفصیل در مورد جنگ اوکراین و موضع ایران در قبال سوریه صحبت شده‌است. این مسئله تاثیر بنیادین در روابط ایران و اروپا بر جا گذاشته‌است. چیزی که در حال حاضر نسبت به دوران مذاکرات برجام و بعد از آن دوران مذاکرات احیای برجام تغییر کرده‌، این است که ایران در منظومه فکری و تحلیلی سیاستمداران اروپایی، دیگر ایرانِ پیش از جنگ اوکراین تلقی نمی‌شود. در حال حاضر از سوی اروپا به ایران به عنوان یک تهدید امنیتی نگاه می‌شود که این تهدید امنیتی باید کنترل شود و هرگونه ابزاری که باعث شود بتواند از حالت بالقوه به حالت بالفعل تبدیل شود، از نظر آنها پذیرفتنی نیست.

علاوه بر موضعی که ایران در قبال روسیه و جنگ اوکراین گرفت، عامل دیگری به‌ویژه در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه و پس از آن باعث شد رویکرد اروپا نسبت به تهران تغییر کند، تلاش‌ها و فشار اسرائیل بود. اگر اخبار و گزارش‌ها را رصد کنیم به وضوح مشاهده می‌کنیم که رفت‌وآمد سیاستمداران و نمایندگان رژیم اسرائیل به پایتخت‌های اروپایی خیلی افزایش پیدا کرده‌است.

نمایندگان اسرائیل مکرر با مقام‌های تروئیکای اروپایی، یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه دیدار می‌کنند و در بروکسل، مقر اتحادیه اروپا با مقام‌های اتحادیه رایزنی و گفت‌وگو می‌کنند. تلاش اسرائیلی‌ها این است که اروپایی‌ها را قانع کنند ایران یک تهدید امنیتی همه‌جانبه است که نباید به فناوری‌های حساس هسته‌ای دسترسی داشته‌باشد، چراکه این فناوری‌ها می‌تواند برای ساخت سلاح مورد استفاده قرار گیرد. این تلاش‌های اسرائیل هم اثر جدی بر تغییر رویکرد اروپا بر جا گذاشته‌است.

‌با توجه به اینکه مقام‌های اروپایی تاکید کرده‌اند تلاش برای منع ایران از غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود یک مانع برای مذاکرات است و اساساً اجازه نمی‌دهد که مذاکرات شکل بگیرد، فکر می‌کنید که اروپایی‌ها چرا تا این حد روی این موضوع پافشاری می‌کنند؟ فکر می‌کنید که اروپایی‌ها اساساً رویکرد رسیدن به توافق مذاکره‌شده را کنار گذاشته‌اند و خواهان اجبار ایران از طریق فشار هستند؟

واقعیت این است که اتفاقی که نباید رخ می‌داد، رخ داد. جنگ ۱۲ روزه خیلی از تابوهایی را که در نگاه اروپایی‌ها نسبت به ایران و روابط ایران و اروپا وجود داشت، شکست. در واقع سه عامل وجود دارد که باعث تغییر نگاه اروپا از رویکرد مذاکره و اقناع به رویکرد فشار و اجبار شده‌است. نگاه اروپایی‌ها از حالت نرم پیشین فاصله گرفته‌است و جنبه ژئوپلیتیکی و امنیتی در رویکرد اروپا نسبت به تهران تقویت شده‌است. عامل نخست جنگ ۱۲ روزه بود که اشاره کردم. عامل دوم تحولاتی است که در کاخ سفید اتفاق افتاده، تاثیر زیادی روی موضع اروپا داشته‌است.

در پرونده هسته‌ای ایران موضع تروئیکای اروپایی خیلی اهمیت دارد. نگاه انگلیس با نگاه آمریکا کاملاً هم‌راستا است. عامل سوم مسائل داخلی اتحادیه اروپا هم در این موضوع تاثیر داشته‌است. فرانسه با توجه به خلأ قدرتی که در اروپا شکل گرفته‌است با توجه به رویکرد استقلال راهبردی که دولت مکرون دنبال می‌کند، تلاش می‌کند پرونده ایران را به عنوان یک کارت بازی در نظر بگیرد که بتواند توانمندی‌های خود را نشان دهد و طریق نمایش اقتدار رهبری اروپا را در اختیار بگیرد. به همین دلیل هم می‌بینیم که در مورد مسئله غنی‌سازی، موضع فرانسه نسبت به آلمان و انگلیس تندتر است.

‌ایران تهدید کرده‌است که در صورت عملی شدن تهدید اروپا به فعال‌سازی مکانیسم ماشه، نقش اروپا در مذاکرات هسته‌ای ایران برای همیشه حذف می‌شود یا اینکه در گذشته گفته‌می‌شد که ایران به صورت کتبی به سه کشور اروپایی اطلاع داده‌است که اقدام به فعال‌سازی مکانیسم ماشه با خروج ایران از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) تلافی خواهد شد، یا همین چند روز پیش که سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت که فعال‌سازی مکانیسم ماشه به منزله اقدام نظامی علیه ایران است. فکر می‌کنید این تهدیدها و واکنش‌های احتمالی ایران تا چه اندازه در موضع اروپا موثر باشد؟

تردیدی وجود ندارد که به‌رغم همه این اظهارنظرها و تهدیدها، نهایتاً در فرصت کوتاه باقی‌مانده مکانیسم ماشه فعال خواهد شد. با توجه به شرایطی که حول محور پرونده ایران وجود دارد و شواهد و متغیرهایی که ملاحظه می‌شود، احتمال فعال نشدن مکانیسم ماشه تا شهریورماه امسال بسیار بسیار ناچیز است. این اظهارنظر هم که هرگز اروپایی‌ها نقشی در مذاکرات نخواهند داشت، اظهارنظری احساساتی تلقی می‌شود، چراکه از سه کشور عضو تروئیکا دو کشور عضو دائم شورای امنیت هستند و عملاً اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود، ایران نیازمند مذاکره و اقناع این دو کشور است.

تهران در حال حاضر باید راهبرد کاملاً هوشمندانه‌ای را برای مواجهه با شرایط جاری در پیش بگیرد. یکسری خطای راهبردی وجود دارد که ایران اساساً نباید به سمت آنها برود. نخستین خطای راهبردی، تسلیم کامل در برابر خواسته‌های اروپا است. یعنی اینکه ایران نمی‌تواند تمامی مطالبات و خواسته‌های اروپایی‌ها را پای میز مذاکره بپذیرد، چراکه تسلیم کامل تبعات وحشتناکی دارد و اثر دومینوواری بر جا خواهد گذاشت که باعث از بین رفتن کامل اعتبار ایران در عرصه بین‌المللی می‌شود. از طرف دیگر ایران باید جلوی تشدید بیش از حد تنش را هم بگیرد؛ چون تشدید تنش باعث می‌شود سیاست اروپایی‌ها تهاجمی‌تر شود و ممکن است حتی زمینه را برای اقدام مجدد نظامی آمریکا و اسرائیل تسهیل کند. در عین حال ایران نمی‌تواند بی‌عمل باقی بماند، چراکه در این صورت کنترل خود را روی شرایط کاملاً از دست می‌دهد.

تهدیدهای ایران تا جایی جواب می‌دهد، اینکه ایران تهدید کند از NPT خارجی می‌شود یا اینکه فشار اقتصادی وارد خواهد کرد و تنگه هرمز را مسدود می‌کند یا اینکه روابطش را با روسیه و چین توسعه می‌دهد، ابزارهایی هستند که ایران می‌تواند در بازدارندگی ترکیبی از آن استفاده کند. اما واقعیت این است که الان شرایط برای این تهدیدها مهیا نیست.

زمان خیلی موضوع حساس و مهمی تلقی می‌شود و ایران در شرایطی نیست که از گفتمان تهدید استفاده کند. کاری که از دست ایران در شرایط فعلی و در زمان محدود باقی‌مانده تا پایان ماه اوت وجود دارد، بر می‌آید، این است که ایران همکاری خود را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی افزایش دهد، از ادبیات تهدیدآمیز مستقیم بپرهیزد و جلوی این را بگیرد که تنشی فوری رخ دهد. تهران نه‌تنها باید فرآیندی را برای مذاکرات رسمی با تروئیکای اروپایی دنبال کند، بلکه باید با تک تک این سه کشور، به‌ویژه آلمان، به صورت دوجانبه وارد مذاکره شود.

ایران باید بسته‌های مذاکراتی دوجانبه جداگانه‌ای برای هر یک از سه قدرت اروپایی آماده کند. این بسته‌ها باید به تناسب خواسته‌ها و سیاست‌های سه کشور تنظیم شود، برای مثال باید یک بسته محدود و در عین حال ویژه‌ای را باید برای فرانسه در نظر بگیرد تا بتواند بلندپروازی‌ها و جاه‌طلبی‌های فرانسه را مورد توجه قرار دهد. ایران باید از کانال‌های غیررسمی استفاده کند.

ایران در جنگ روایت‌ها بسیار ضعیف عمل کرده‌است. ایران باید روی دو محور، نخست مسئولیت تاریخی که اروپایی‌ها در شکست برجام بازی کرده‌اند و هشدار نسبت به پیامدهای منطقه‌ای فعال‌سازی مکانیسم ماشه اقدام به روایت‌سازی کند. در کوتاه‌مدت اقدام‌های مذاکراتی و رسانه‌ای ضروری است. در میان‌مدت است که ایران می‌تواند به سمت رویکرد تهدید و فشار برود. ایران باید دو خط قرمز برای خود تعریف کند؛ نخست اینکه جلوی هرگونه اظهارنظر مخرب و عجیب مانند اینکه ایران به خاک اروپا حمله مستقیم خواهد کرد، گرفته‌شود. استفاده از اظهارات این‌چنینی از هر یک از تریبون‌های رسمی و نسبتاً رسمی خطرناک و مخرب است. علاوه بر این از هر صحبتی که باعث تشدید تنش در پرونده هسته‌ای می‌شود، از جمله تهدید به خروج از NPT در شرایط فعلی باید پرهیز شود.

‌این ادعا مطرح شده‌است که گویا اروپایی‌ها این پیشنهاد را مطرح کرده‌اند که بعد از فعال‌سازی مکانیسم حل اختلاف برجام، که به مکانیسم اسنپ‌بک یا ماشه مشهور شده‌است، در مهلت یک‌ماهه این ساز و کار در شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای جدید تصویب کنند که تعلیق قطعنامه‌های پیشین را به مدت مشخصی به تاخیر بیاندازد. فکر می‌کنید چنین پیشنهادی مفید است و آیا ممکن است مورد پذیرش ایران واقع شود؟

مهم‌ترین مسئله برای ایران در شرایط فعلی خرید زمان است. هر چقدر که ما بتوانیم اسنپ‌بک یا بازگشت قطعنامه‌ها را به تاخیر بیاندازیم به نفع ایران است و به ضرر اسرائیل تمام می‌شود. اما در شرایط فعلی به‌‌رغم گزارش‌ها من احتمال به تاخیر افتادن بازگشت قطعنامه‌ها را نسبت به بازگشت فوری قطعنامه‌ها کمتر می‌دانم. اما این گزینه دوم همچنان وجود دارد که خیلی به نتایج و استمرار مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی بستگی دارد که به این ترتیب فعال‌سازی مکانیسم ماشه در مدت زمان باقیمانده به صورت مشروط و با تعلیق اتفاق بیفتد. به هر حال ما به ضرب‌الاجل ماه اکتبر و انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ نزدیک می‌شویم و آخرین فرصت برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه در همین یک ماه آینده است.

اینکه ایران مذاکرات محدود خود را با اروپایی‌ها آغاز کرده‌است یک نشانه مثبت است، اما کافی نیست. در شرایطی بازگشت فوری ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت سازمان ملل به تاخیر می‌افتد که مثلاً آلمان در اثرگذاری چنین اقدامی تردید وارد کند. در عین حال شرط اصلی تایید قطعنامه‌ای که بازگشت قطعنامه‌ها را به تاخیر بیاندازد، حمایت آمریکا است.

شاید مسئله‌ای که از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است این خواهد بود که در این موقعیت اندک اوضاع در خاورمیانه آرام بشود. اگر همه این اتفاق‌ها کنار هم بیفتد، یعنی چهار عامل «مذاکره ایران و اروپا»، «ابراز تردید یکی از سه کشور اروپایی از اثرگذاری بازگشت قطعنامه‌ها»، «حمایت آمریکا» و «فروکش کردن تنش در خاورمیانه»، آنگاه ممکن است که به سمتی برویم که بازگشت قطعنامه‌ها به صورت فوری رخ ندهد و با تاخیر یا به صورت مشروط اتفاق بیفتد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار