| کد مطلب: ۴۱۴۱
حامیان ایـرانی فشـار بر ایـران

حامیان ایـرانی فشـار بر ایـران

بررسی نقش ایرانی‌تبارهای شاخص در اعمال تحریم و حمایت از شکل‌گیری کمپین‌های ضدایرانی

بررسی نقش ایرانی‌تبارهای شاخص در اعمال تحریم و حمایت از شکل‌گیری کمپین‌های ضدایرانی

در میانه تنش روزافزون میان ایران و کشورهای اروپایی و تصمیم اتحادیه اروپا برای تصویب چندین بسته تحریمی علیه ایران و البته درخواست پارلمان اروپا برای قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی، یک موضوع جدید خودنمایی می‌کند و آن تلاش نماینده‌های ایرانی‌تبار پارلمان‌های اروپایی برای فشار بر نمایندگان‌شان در پارلمان اروپا و وزرای خارجه در شورای اروپا برای ائتلاف علیه ایران است. شاید به جرات بتوان گفت که هیچ زمانی شبیه به حالا، اتباع ایرانی خارج از کشور با این شدت و حدت به کمپین‌های اعمال فشار و تحریم بر ایران و حتی حمله به ایران، نپیوسته بودند. فعال شدن بی‌سابقه اپوزیسیون در خارج از کشور و برگزاری دو تجمع بزرگ و البته حمایت از فشار‌های اتحادیه اروپا به ایران و ایجاد کمپین‌هایی همچون درخواست از وزرای خارجه اروپایی برای فراخواندن سفرایشان از ایران و اخراج سفرای ایران از جمله مواردی است که اعتراضات سال ۱۴۰۱ را از موردهای مشابه پیش از خودش متمایز می‌کند.
به موضوع کمپین‌ها و تلاش‌های شکل‌گرفته در آن سوی مرزها علیه جمهوری اسلامی بسیار تا امروز پرداخته شده است. اما موضوع افرادی که آنچنان در جامعه‌ی کشور مقصد مهاجرت‌شان پذیرفته شده‌اند که امروز با حضور در نهادهای تصمیم‌ساز قادر هستند تا بر سیاستمداران این کشورها برای اعمال فشار علیه کشورشان تاثیر بگذارند، شاید در این میان بسیار مغفول مانده است. در بین این افراد از شخصیتی که متولد کشور مقصد است تا فردی که در نوجوانی زادگاه‌اش را ترک و مهاجرت کرده و حتی زندانی سیاسی هم، حضور دارند. به‌همین سبب نیز برخی ارتباط بیشتری با ایران دارند و برخی دیگر حتی فارسی نیز سخن نمی‌گویند.

سیاستمداران ایرانی‌تبار حامی فشار حداکثری

علیرضا آخوندی، نماینده پارلمان سوئد و دریا صفایی، نماینده پارلمان بلژیک از جمله فعال‌ترین این نمایندگان هستند که نام‌شان در سازماندهی تجمع استراسبورگ بر سر زبان‌ها افتاد. علیرضا آخوندی، متولد ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ در اصفهان و از سال ۲۰۱۸ عضو پارلمان سوئد است. دریا صفایی نیز سال ۱۳۵۴ در تهران متولد شده و در جریان اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دستگیر و پس از آن به ترکیه مهاجرت و سپس عازم بلژیک شد. او از سال ۲۰۱۹ نماینده پارلمان این کشور است.
دریا صفایی که امروز نماینده پارلمان بلژیک از حزب NFA است، از جمله افرادی است که یک تفاوت با سایر سیاستمداران ایرانی‌تبار دارد و آن این است که از فعالان دانشجویی دهه ۷۰ بود که در جریان حوادث کوی دانشگاه سال ۷۸ راهی زندان شد و در نهایت با همسرش سعید بشیرتاش راهی ترکیه و پس از آن عازم بلژیک شد. این نماینده پارلمان بلژیک در روز تصمیم‌گیری درباره موضوع سپاه در مقابل پارلمان اروپا گفت به‌عنوان نماینده پارلمان بلژیک همه تلاش‌اش را می‌کند تا به کشورهای اروپایی بگوید که امروز روز سرنوشت‌سازی نه فقط برای ایران، بلکه برای جهانِ امن‌تر خواهد بود. دریا صفایی همچنین فراخوانی را برای حضور ایرانیان در تاریخ ۲۰ فوریه در بروکسل و در مقابل شورای اروپا در صفحه توئیتر خود منتشر کرده است.
اردلان شکرآبی، آیلین فاضلیان، لاوین ریدار، آرین کاراپت، دیگر نمایندگان پارلمان سوئد و مسعود قره‌خانی، رئیس پارلمان نروژ، از دیگر چهره‌های ایرانی‌تباری هستند که در جریان ناآرامی‌های داخلی، مواضعی را اتخاذ کرده و خواهان اقدام دولت متبوع خود علیه جمهوری اسلامی ایران شده‌اند. هادریان قمی، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان فرانسه نیز از حامیان فشار بر ایران است.
مسعود قره‌خانی، رئیس فعلی پارلمان نروژ در پنج‌سالگی همراه با خانواده‌اش به نروژ مهاجرت کرد و از سال ۲۰۱۷ نماینده پارلمان این کشور است. او پس از آنکه به ریاست پارلمان انتخاب شد در صفحه فیس‌بوکش نوشت که به‌همراه خانواده‌اش پس از یک سفر طولانی در حالی وارد نروژ شده‌اند که یک دلار بیشتر پول نداشته‌اند. قره‌خانی خودش را متعلق به نسلی از ایرانیان می‌داند که به ایرانی دموکرات و آزاد امید دارند.
در انتخابات سال ۲۰۲۱ فدرال آلمان، از هر 10 نماینده‌ای که به پارلمان آلمان (بوندس‌تاگ) راه یافته‌اند، یک نفر تباری غیرآلمانی دارد و برای سومین‌بار متوالی سهم خانواده‌های مهاجر در ترکیب پارلمان آلمان افزایش یافته است. در همین انتخابات، شش ایرانی‌تبار موفق به کسب رای‌‌ شده‌اند.
امید نوری‌پور، دبیرکل حزب سبزهای آلمان که در سال ۱۳۶۷ و در ۱۳سالگی ایران را ترک کرده نیز از جمله همین افراد است که از فشار بیشتر بر ایران حمایت کرده و خواستار اعمال تحریم‌های بیشتر شده است. دبیرکل حزب سبزهای آلمان پیش از این یکی از طرفداران برجام و منتقد دونالد ترامپ برای خروج ایالات‌متحده از توافق هسته‌ای بود. او بر موضوع حقوق بشر و سرنوشت مهاجران پس از ورود به آلمان تاکید زیادی دارد و ارتباط نزدیکی با ایرانیان حاضر در این کشور دارد.
بیژن جیرسرائی، دیگر ایرانی سرشناس در آلمان است که به‌عنوان دبیرکل حزب دموکرات آزاد انتخاب شده است. این سیاستمدار ایرانی-آلمانی نیز در ۱۱سالگی به آلمان مهاجرت کرده و در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۷ از طریق لیست کاندیداهای حزب خود، نماینده بخشی از ایالت نوردراین-وستفالن در مجلس آلمان «بوندستاگ» شد. جیرسرائی در سال‌های ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۴ رئیس گروه پارلمان آلمان-ایران بود و در حال حاضر نیز عضو کمیته امور خارجه مجلس آلمان، منتقد آنچه نقض حقوق بشر در ایران می‌نامد و از طرفداران فشار و تحریم بر ایران و البته گنجاندن سپاه در لیست گروه‌های تروریستی اتحادیه اروپاست.

دوتابعیتی‌هایی با برچسب جاسوس

مجموعه رخداد‌های چندماه گذشته در زمینه فعالیت‌های ایرانیان خارج از کشور، نشان می‌دهد که ایران و به‌خصوص دستگاه دیپلماسی، در جذب ایرانیان خارج از کشور، ناموفق عمل کرده ‌است. البته در بازه‌ای از زمان و با روی کار آمدن حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری با شعار بستن پرونده هسته‌ای و در نهایت امضای برجام در سال ۲۰۱۵ که منجر به کاهش تنش در روابط ایران با غرب شد، بسیاری از چهره‌های ایرانی مقیم خارج از کشور که بخش قابل‌توجهی از آنها تابعیتی مضاعف داشتند، مشتاق همکاری با ایران و سفر به کشورشان شدند. بسیاری از استادان دانشگاه و تجار در سفرهای رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه در گردهمایی ایرانیان کشور میزبان حاضر می‌شدند و همین ایرانیان نیز بودند که پس از خروج یک‌جانبه ایالات‌متحده از توافق هسته‌ای، در رسانه‌ها و فضای مجازی از ایران حمایت کردند. در این میان ایرانیانی نیز بودند که با اتخاذ سیاست استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم راهی ایران شدند که البته در میان آنها نام‌هایی هستند که سفرشان به کشور با خاطره خوبی برایشان همراه نشد و امروز در زمره مخالفان جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند. کاوه مدنی یکی از این افراد شناخته‌شده است؛ دانشمندی که امروز رئیس موسسه آب، محیط زیست و سلامت دانشگاه سازمان ملل متحد است که پس از انتصاب به‌عنوان معاون بین‌الملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی-اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست، در اواسط زمستان سال ۹۶ به جرم جاسوسی دستگیر و اندکی بعد ایران را ترک و از سمت خود استعفا داد. عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان محیط‌زیست معتقد است، معاونش جاسوس نبوده چراکه وزیر اطلاعات رسما اعلام کرده او جاسوس نبوده و طبق قانون اساسی جاسوس کسی است که وزارت اطلاعات او را به‌عنوان مجرم شناسایی کند. کاوه مدنی هرچند امروز به یکی از مخالفان جمهوری اسلامی و حامیان اعتراضات تبدیل شده، اما همچنان با نگاهی کارشناسی نسبت به موضوعات محیط زیستی دغدغه دارد و نظرات خود را نسبت به آن منتشر می‌کند. او در یکی از آخرین توئیت‌های خود به موضع وزیر کشور در خصوص تغییر استانداردهای آلودگی هوا برای کنترل تعطیلی مدارس واکنش نشان داده است.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت‌های یازدهم و دوازدهم نیز تلاش کرد تا در مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای از ظرفیت برخی ایرانیانی که مقیم کشورهای اروپایی بودند، استفاده کند که امروز در ادبیات اصولگرایان از بسیاری از آنها با عنوان جاسوس یاد می‌شود. وزیر امور خارجه در واکنش به این اتهامات که از زبان جواد کریمی‌قدوسی، نماینده تندروی مجلس بارها مطرح شده است، در اظهاراتی گفته است «چهار نفری که آقای کریمی‌قدوسی نام برده‌اند، یا از سوی دستگاه‌های دیگر به ما معرفی شدند یا براساس شناخت از گذشته از آنها استفاده کردیم و من جز خدمت از آنها در مذاکرات ندیدم.» ظریف همچنین در دفاع از محمدعلی شعبانی که در حوزه روابط عمومی به تیم مذاکره‌کننده کمک می‌کرد و از نام او نیز به‌عنوان یکی از جاسوس‌های همراه وزیر امور خارجه نام می‌برند، در صحن مجلس در سال ۱۳۹۷ گفت: «عربستان سعودی میلیون‌ها دلار برای روابط عمومی خرج می‌کند و از شرکت‌های صهیونیستی استفاده می‌کند، اما ما از ایرانیان که بزرگترین سرمایه‌مان در خارج هستند، استفاده کردیم.»
عبدالرسول دری‌اصفهانی، نماینده بانک مرکزی و مسئول امور بانکی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای که عنوان می‌شود تابعیت کانادایی دارد، یکی از افرادی است که با اتهام جاسوسی محاکمه و در نهایت از این اتهام تبرئه شد. وزیر امور خارجه در جریان سخنانی در مجلس در خصوص او گفت: «من بین خودم و خدا باید شهادت دهم کما‌اینکه برای مقامات قضایی هم شهادت دادم ایشان نقش موثری در تامین منافع ملی داشت». به‌رغم آنکه وزیر اطلاعات در ۱۹ مهرماه سال ۹۶ در مورد او گفته بود، «از نظر معاونت ضدجاسوسی این وزارت که مرجع تشخیص موضوعات مرتبط با جاسوسی است، دری‌اصفهانی مرتکب جاسوسی نشده است» اما اصولگرایان همچنان از او با عنوان جاسوس تیم ظریف یاد می‌کنند.
استفاده از ظرفیت ایرانی‌تبارهای مقیم ایالات متحده نیز موضوعی است که آن را به وزیر امور خارجه پیشین منتسب می‌کنند و امروز همان ایرانی‌تبارهایی که روزی با تحریم و اعمال فشار بر ایران مخالفت می‌کردند، به‌شدت تحت فشار حامیان فعلی تحریم قرار گرفته‌اند.

هر صدای مخالف تحریم باید خاموش شود!

در میان ایرانیان ساکن کشورهای اروپایی و آمریکا که بخش قابل‌توجهی از آنها یا حداقل بخشی که صدای بلندتری دارند، حامی فشار و تحریم و حتی حمله نظامی به ایران شده‌اند، عده‌ای نیز هستند که به‌رغم مخالفت با سیاست‌های جمهوری اسلامی، از اعمال فشار بر ایران و تحریم حمایت نمی‌کنند. اینها همان افرادی هستند که در ادبیات اپوزیسیون به صفت «نایاکی» مورد خطاب قرار می‌گیرند.
نایاک یا شورای ملی ایرانیان آمریکا در سال ۲۰۰۲ توسط تریتا پارسی، بابک طالبی و فرزین ایلیچ برای ترویج مشارکت مدنی ایرانیان آمریکا پایه‌گذاری شد. این شورا همواره به لابی‌گری برای جمهوری اسلامی ایران متهم شده است که هرچند این موضوع، هم از سوی مقامات ایران و هم از سوی مسئولان این انجمن رد شده اما اپوزیسیون هر مخالف فشار بر ایران را عضو این انجمن می‌داند و البته اعضای آن همواره در فضای مجازی و حقیقی آماج حملات هستند. نایاک در مواضع پیشین خود مخالف جنگ و اعمال تحریم علیه ایران و حامی برجام بود. بنیانگذار این انجمن البته در توئیتی که شامگاه ۱۲ دی‌ماه 1401 آن را منتشر کرد، نوشت: «ما از حق بنیادین مردم ایران برای تصمیم‌گیری در مورد آینده خود حمایت می‌کنیم. نایاک از ایرانیان زمانی که خواهان اصلاحات و دیپلماسی بودند حمایت کرد و امروز از خواسته آنان حمایت می‌کند.» این گروه البته همچنان بر مخالفت با دخالت‌های خارجی در امور داخلی ایران تاکید دارد. بسیاری از استادان دانشگاه و پژوهشگران حاضر در مراکز تحقیقاتی اروپا و آمریکا که در اظهارات پیشین خود از برجام حمایت می‌کردند نیز امروز یا مجبور به سکوت شده یا برای برداشتن فشار از روی خود به‌صورت ضمنی با مواضع اپوزیسیون همراهی می‌کنند.

برجام، تنش‌زدایی با غرب و ایرانیان خارج از کشور

توافق هسته‌ای که به مذاکراتی که از سال ۱۳۸۵ در خصوص برنامه هسته‌ای ایران آغاز شده بود، پایان داده و موجب شد تا تنش ۱۲ساله حول این موضوع میان ایران و غرب به پایان برسد، عاملی بود که در سال ۱۳۹۴، بسیاری از ایرانیان شاخص خارج از کشور اعم از استادان دانشگاه و بازرگانان با سفر به ایران نسبت به همکاری با کشور علاقه‌مند شوند. بخشی از افرادی که امروز با انتشار عکس‌هایشان در کنار حسن روحانی، محمدجواد ظریف با اعضای سابق تیم مذاکره‌کننده و دستگاه دیپلماسی آماج حملات قرار می‌گیرند نیز همان افراد امیدوار پس از سال ۹۴ هستند.
امروز اما با بن‌بستی که در مذاکرات شکل گرفته و متعاقب آن بحران‌های اقتصادی و فضای اعتراضات، نه‌تنها دیگر ایران مقصد ایرانیان مهاجر نیست، بلکه افزایش موج مهاجرت نیز به موضوعی نگران‌کننده بدل شده است. بهرام صلواتی، رئیس رصدخانه مهاجرت ایران در گفت‌وگویی در آبانماه با اشاره به این افزایش عنوان کرده است که «بحران‌های اجتماعی، مسئله مهم و پررنگی برای ایرانیان است. وقتی با نخبگان و متخصصان صحبت می‌کنم، دغدغه‌شان پول نیست. به نظر می‌رسد نخبگان، مأیوس شده‌اند و مهاجرت‌شان از جنس سرخوردگی و یأس است.» براساس آمار رصدخانه مهاجرت ایران تعداد پناهجویان ایرانی در سال ۲۰۱۷ حدود ۷۵ هزار نفر بوده که نسبت به سال قبل آن کاهشی بوده است. آن‌چیزی که برجام برای ایران به ارمغان آورد، نه شکوفایی اقتصادی که خروج آمریکا از توافق مجال آن را نداد، بلکه امید به آینده بود. امید به آینده، امید به بهبود فضای کسب‌وکار، امید به تعامل سازنده با جهان همه مواردی بودند که با توافق هسته‌ای ایجاد و با بن‌بست در احیای آن از بین رفتند. هرچند پرداختن تاثیر بن‌بست در مذاکرات احیای برجام بر اعتراضات شکل گرفته در ماه‌های اخیر جای بحث‌های کارشناسی دارد، اما بی‌راه نیست اگر از بین رفتن امید را یکی از محرک‌های این اعتراضات بدانیم.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار