| کد مطلب: ۳۳۴۳۵

هنر ایجاد اختلال/تصمیم‌‏های ترامپ سراسر خاورمیانه را در معرض مخاطره قرار داده‏است

به جای اینکه تلاش شود مسئله فلسطین با حل مشکلات بنیادین مانند شهرک‌‏نشین‌‏ها، حاکمیت ملی و استعمارزدایی حل و فصل شود، سقف خواسته‌های فلسطینیان به مسکن، اشتغال و خدمات اجتماعی تقلیل داده ‏می‌‏شود. برنامه ترامپ در واقع قرار است تاریخ را به دهه‏‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بازگرداند و فلسطینیان را به عنوان آواره‌‏هایی تعریف کند که سرنوشت آنها تابع منازعه اعراب و اسرائیل است.

هنر ایجاد اختلال/تصمیم‌‏های ترامپ سراسر خاورمیانه را در معرض مخاطره قرار داده‏است

 ۵ هفته بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ، او فرمان‌های متعددی در موضوع‌های مختلف صادر کرده‌است.  اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی مجموعه‌ای از یادداشت‌های پژوهشگران این موسسه در مورد آثار سیاست‌های جدید دونالد ترامپ بر کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا منتشر کرده‌است که در ادامه مطالعه می‌کنید.

تهران زیر فشار

Azizi_Hamidreza_Presse

 حمیدرضا عزیزی

همانگونه که انتظار می‌رفت، دونالد ترامپ در نخستین هفته‌های ریاست‌جمهوری‌اش بخشنامه‌ای را امضا کرد تا کارزار «فشار حداکثری» را علیه ایران احیا کند. هدف این کارزار این است که از طریق جلوگیری از دور زدن تحریم‌ها توسط تهران با وضع محدودیت‌های تنظیم‌گری سختگیرانه‌تر در حوزه نفت و مالی، دسترسی ایران به درآمدهای نفتی را به شدت کاهش دهد. نکته مهم این است که ترامپ این فرمان را به صورت یک یادداشت ریاست‌جمهوری صادر کرده‌است و نه یک فرمان اجرایی، در نتیجه این بخشنامه از لحاظ حقوقی کمتر الزام‌آور است.

لحن رئیس‌جمهور آمریکا برخلاف دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش نشان‌دهنده رویکرد آشتی‌جویانه‌‌تری است. او اظهار تمایل کرده‌است که با همتای ایرانی‌اش مسعود پزشکیان مذاکره کند و تاکید کرده‌است که ترجیح می‌دهد تنش‌ها را از طریق دیپلماسی حل کند تا اعمال فشار کامل. به‌‌رغم حضور بنیامین نتانیاهو در واشنگتن، دونالد ترامپ از اشاره به گزینه نظامی در مقابل ایران خودداری کرد. این عوامل باعث شد تا بسیاری از تحلیل‌گران رویکرد او را آمادگی برای تعامل تعبیر کنند. واکنش اولیه ایران خوشبینی محتاطانه بود.

سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، اشاره کرد که اگر تنها هدف ترامپ جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی باشد، آنگاه دسترسی به یک راه‌حل امکان‌پذیر است اما زمانی که رهبر معظم ایران، [آیت‌الله] سید علی خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را کاملاً رد کرد، این دورنما به سرعت مبهم شد. رهبر ایران با اشاره به تجربه‌های گذشته از جمله شکست توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، تاکید کرد که تعامل دیپلماتیک بی‌نتیجه خواهد بود. برخی از تحلیل‌گران معتقدند که موضع منفی ایران یک مانور استراتژیک است به‌خاطر شکست احتمالی گفت‌وگوها.

اما مخالفت قاطع در سطح عالی، به شکل جدی دست دولت پزشکیان را بسته‌است و به تندروها مهمات کافی داده‌است تا از هرگونه تلاش برای دیپلماسی با ترامپ انتقاد کنند. این شکاف سیاسی داخلی باعث می‌شود تا دایره مانور ایران محدود شود. در همین حال با توجه به غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ، پاسخ ندادن به پیشنهادهای او در یک بازه زمانی مشخص، ممکن است باعث شود که دولت آمریکا به سمت یک موضع تهاجمی‌تر متمایل شود که تنش‌ها را بیش از پیش افزایش خواهد داد.

یک توهم دیگر

Mouin-Rabbani

معین ربانی

پیشنهاد جنجالی ترامپ برای در اختیار گرفتن مالکیت نوار غزه، جابه‌جایی دائمی جمعیت فلسطینی آن و بازسازی آن به عنوان «ریویرای خاورمیانه» همان اندازه که غیرعملی است، خشم‌آور هم هست. مجموعه واقعیت‌ها، اعتراض از درون هواداران خود ترامپ و همچنین واکنش بلافاصله و علنی نزدیک‌ترین متحدان عرب آمریکا در رد این برنامه، نشان داد که این ایده از بدو شکل‌گیری مرده بود. بعد از اینکه ترامپ در ابتدا مدعی شد که ایده‌اش را همگان پسندیده‌اند، وقتی با مخالفت‌های گسترده مواجه شد، باز هم با لجاجت روی ایده‌اش پافشاری کرد.

اما هنوز هیچ‌یک از عناصر این «برنامه» نه صلاحیت عملی دارد، نه صلاحیت حقوقی، نه سیاسی و نه اخلاقی. اهمیت اصلی این ابتکار مرتبط با جزئیاتش نیست، بلکه مربوط به آن چیزی است که نمایندگی می‌کند. مهم‌ترین بخش این برنامه این است که بخشی از تلاش مشترک آمریکایی-اسرائیلی برای بازتعریف مسئله فلسطین از یک مسئله سیاسی به یک مسئله حقوق‌بشری محسوب می‌شود.

به جای اینکه تلاش شود مسئله فلسطین با حل مشکلات بنیادین مانند شهرک‌نشین‌ها، حاکمیت ملی و استعمارزدایی حل و فصل شود، سقف خواسته‌های فلسطینیان به مسکن، اشتغال و خدمات اجتماعی تقلیل داده ‌می‌شود. برنامه ترامپ در واقع قرار است تاریخ را به دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بازگرداند و فلسطینیان را به عنوان آواره‌هایی تعریف کند که سرنوشت آنها تابع منازعه اعراب و اسرائیل است. این رویکرد شکست خورد و تلاش برای احیای آن هم با شکست مواجه خواهد شد. نه مردم فلسطین و نه منطقه نخواهند پذیرفت که فلسطینیان هیچ نقشی در تعیین آینده خود نداشته‌باشند و آینده باید به شکلی تعریف شود که صرفاً منافع اسرائیل و غرب را تامین کند و نه منافع فلسطینیان را.

تهدیدی برای آسیب‌پذیرترین جمعیت‌های خاورمیانه و شمال آفریقا

Maysa-Baroud

 میسا بارود

تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای تعلیق کمک‌های خارجی آمریکا اثر فوری بر آسیب‌پذیرترین جمعیت‌های خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد گذاشت که به این کمک‌ها نیاز دارند و اگر تعلیق این کمک‌ها بیش از ۹۰ روز پیش‌بینی شده ادامه پیدا کند، شرایط ممکن است برای آنها بسیار سخت شود. این اقدام همین حالا هم باعث توقف برخی برنامه‌های حیاتی شده‌است که از جمله آنها می‌توان به توقف کمک‌های غذایی و مالی به جمعیت آواره در سودان قحطی‌زده اشاره کرد. در غزه نیز سازمان‌های حقوق بشری هشدار داده‌اند که تصمیم ترامپ می‌تواند در مقابل رسیدن اقلام حیاتی به بیمارستان‌های بزرگ صحرایی مانع ایجاد کند. این فرمان همچنین باعث تضعیف تلاش‌های حیاتی امدادرسانی در سوریه شده‌است.

در سوریه که آمریکا اصلی‌ترین تامین‌کننده کمک‌های بشردوستانه است، کمک‌ها مختل شده‌است. در لبنان توقف کمک‌ها باعث اختلال در امداد از جمله در حوزه‌های کمک‌های غذایی، خدمات بهداشتی و برنامه‌های آموزشی به آوارگان، بی‌جا شدگان داخلی و محلات میزبان آوارگان خواهد شد. هم سوریه و هم لبنان در بحبوحه انتقال سیاسی هستند و اختلال طولانی‌مدت کمک‌ها ممکن است که باعث کُند شدن تلاش‌ها برای ایجاد ثبات شود.

این تعلیق در عین حال نشان‌دهنده یک ضعف اساسی در نظام امدادرسانی بین‌المللی است که نشان می‌دهد چگونه تحول در اولویت‌های یک تامین‌کننده کمک‌ها باعث می‌شود جمعیت‌های آسیب‌پذیر در معرض مخاطره قرار گیرند. کمک‌های بشردوستانه خارجی همواره تابع سیاست خارجی کشورها بوده‌اند، اما فرمان ترامپ نشان می‌دهد که این دستور کار سیاسی است که مرجع تصمیم‌گیری در مورد کمک‌های امدادی است و نه نیازهای بشردوستانه. برای مقابله با این مخاطره باید مسئولیت جهانی را برای توسعه و تضمین اینکه جوامع آسیب‌پذیر از تصمیم‌های ناگهانی و دمدمی‌مزاجانه در امان باشند، تقویت کرد.

قطع کمک‌ها همزمان با چالش بی‌سابقه بهداشتی در جهان

13681027

 کامل سنوشی/ نجلی بن میمون

ایالات متحده آمریکا در عرض چند هفته بخش بزرگی از کمک‌های بین‌المللی خود را متوقف کرد. سال ۲۰۲۳ سازمان USAID که آژانس فدرال آمریکا برای کمک‌های توسعه‌ای است، بودجه‌ای معادل ۴۰ میلیارد دلار داشت تا در ۱۳۰ کشور در سراسر جهان کمک‌های فنی و مالی ارائه دهد. در حوزه بهداشت این حمایت‌ها کمک زیادی به پیشگیری و درمان برخی از بیماری‌های کشنده دوران کودکی می‌کرد.

در عین حال بودجه درمان ایدز برای سازمان جهانی بهداشت هم در خطر قرار دارد. نتایج قطع این کمک‌ها بسیار جدی و ماندگار است. در فصل پیش رو میلیون‌ها انسان در سراسر جهان ممکن است از درمان‌های بنیادی بی‌بهره بمانند و ابزارهای پیشگیری برای کودکان، زنان باردار و دیگران ممکن است دیگر در دسترس نباشد. آثار این موضوع ممکن است در بین آسیب‌پذیرترین جوامع احساس شود و باعث بروز نتایج فاجعه‌بار بهداشتی در ابعاد جهانی شود.

هرچند کار زیادی از جامعه جهانی برای جبران قطع این کمک‌ها برنمی‌آید، اما برای جنوب جهانی فرصت‌هایی وجود دارد که پا پیش بگذارند و نقش جدی‌تری در تامین مالی و مدیریت نظام‌های بهداشتی خود بر عهده بگیرند. برخی از کشورها همین حالا هم توانمندی خودشان را در افزایش بودجه بهداشتی داخلی و کاهش وابستگی به کمک‌های خارجی نشان داده‌اند.

برای مثال آفریقای جنوبی امروزه بیش از ۵۰ درصد از تجهیزات درمانی ایدز را که در میان جمعیتش توزیع می‌شود، در داحل تولید می‌کند؛ هند به بزرگ‌ترین تولیدکننده واکسن جهان تبدیل شده‌است و واکسن‌های ارزان و در عین حال با کیفیت به جهان عرضه می‌کند که جان میلیون‌ها نفر را در جنوب جهانی نجات داده‌است. ابتکار سیاستگذاری بهداشت جنوب جهانی دوحه قصد دارد تا جایگاهی برای کشورهای جنوب جهانی تعریف کند که بتوانند در آن راهبردهای‌شان برای تقویت نظام‌های درمانی را در میان بگذارند. این ابتکار فقط یک گام به پیش است، اما بحران عمومی بهداشت جهانی ضرورت همکاری عمیق‌تر را به ما نشان می‌دهد. جنوب جهانی باید از فرصت استفاده کند و راهکارهای پایداری را ایجاد کنند و در مسیر سیاستگذاری جهانی بهداشت جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.

دوراهی مصر و نسخه شمار دوی نکبت

Ghafar_Adel-Abdel

 عادل عبدالغفار

بر کسی پوشیده نیست که برنامه اسرائیل همواره این بود که مردم غزه را به کشورهای همسایه آواره کند، چیزی که به آن نکبت دوم گفته می‌شود. حالا این ایده در دولت آمریکا هم بروز پیدا کرده‌است و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد می‌دهد که تمام جمعیت غزه را به شکل دائمی از آنجا بیرون کنند و یک منطقه تفریحی ریویرا متعلق به آمریکا ایجاد کنند. این اظهارات پژواک گفته‌های دامادش است که یک سال پیش بیان کرده‌بود. هم مصر و هم اردن به برنامه آمریکا برای جابه‌جایی جمعیت اعتراض و با آن مخالفت کرده‌اند.

چنین اقدامی در حقوق بین‌الملل آواره‌سازی اجباری عمومی تعبیر می‌شود. هرچند گزارش‌های تاییدنشده‌ای وجود دارد که ایالات متحده سعی می‌کند تا از مناقشه مصر و اتیوپی بر سر سد رودخانه نیل استفاده کند تا مصر را متقاعد کند که اهالی غزه را در صحرای سینا بپذیرد. عبدالفتاح سیسی، رئیس‌جمهور مصر در چند موقعیت مختلف اعلام کرده‌است که این موضوع قابل پذیرش نیست.

سیسی در تازه‌ترین اظهارنظر خود گفته‌است که حتی اگر دولت مصر بخواهد به صورت موقت اهالی غزه را در خاک خود بپذیرند تا غزه بازسازی شود باز هم «مصری‌ها به خیابان‌ها خواهند ریخت و «نه» خواهند گفت.» هرچند مصر تحت فشار اقتصادی قرار دارد و سد نوزایی بزرگ اتیوپی به عنوان یک بحران موجودیتی برای این کشور مطرح است، اما دولت مصر می‌داند که هیچ چیز موقتی در مورد پذیرش اهالی غزه در صحرای سینا وجود ندارد. نه‌تنها جابه‌جایی این جمعیت فشار را بر اقتصاد کشور که به دلیل جمعیت آوارگان از چندین منازعه و بحران دیگر در منطقه تحت فشار است افزایش خواهد داد، بلکه این اقدام بر امنیت مصر هم تاثیر می‌گذارد.

حماس و دیگر گروه‌هایی که در میان اهالی غزه به مصر وارد شوند، از سرزمین مصر استفاده خواهند کرد تا به اسرائیل و احتمالاً اهدافی در داخل مصر حمله کنند. هرچند هنوز زود است که بدانیم ترامپ در مورد این پیشنهاد جدی است یا فقط آن را به عنوان یک تاکتیک مذاکراتی مطرح کرده‌است، یک مسئله کاملاً روشن است: جابه‌جایی جمعیت غزه، آثار منفی شدیدی برای فلسطینیان، مصر، منطقه و جهان بر جای خواهد گذاشت.

قمار مراکش

Dalia_Ghanem_-_Photo2-1

 دالیا غانم

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت برای دومین دوره، دو مسئله توجه رهبران مراکش را به خود جلب کرده‌است: نخست مطالبه رئیس‌جمهور آمریکا برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل و دوم سرنوشت منطقه صحرای غربی که تنش‌های شدیدی را میان مراکش و الجزایر به وجود آورده‌است. درست بلافاصله پس از آغاز به کار دونالد ترامپ یک سیگنال در حوزه نقشه‌برداری برای مراکش فرستاده‌شد.

آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) اطلس جهان خود را به روزرسانی کرد و صحرای غربی را به‌عنوان بخشی از خاک مراکش نمایش داد. دونالد ترامپ سال ۲۰۲۰ این وعده را به رباط داده‌بود که در صورت پیوستن مراکش به توافق‌های ابراهیم، حاکمیت مراکش را بر صحرای غربی به رسمیت خواهدشناخت. هرچند این اقدام در رباط به‌عنوان یک اقدام مثبت و نشان‌دهنده تعهد آمریکا به حمایت از مراکش ارزیابی شد، اما رهبران مراکش همچنان منتظر گام‌های ملموس‌تر هستند؛ از جمله تاسیس کنسول‌گری آمریکا در شهر «داخله» در صحرای غربی که از سوی آمریکا وعده داده‌شده‌بود.

داخله مرکز منطقه داخله-وادی‌الذهب در صحرای غربی است که مراکش نسبت به آن ادعای سرزمینی دارد. هرچند نوامبر ۲۰۲۴ گشایش آزمایشی این کنسول‌گری اعلام شد، اما هنوز این مکان دیپلماتیک عملیاتی نشده‌است. در الجزایر احساس بدبینی شدید وجود دارد. شبح مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا که منتقد جدی رهبری الجزایر است، بر این کشور سایه افکنده است. مارکو روبیو، به‌عنوان سناتور در سال ۲۰۲۲ به دلیل استمرار واردات تسلیحات توسط الجزایر از روسیه به‌‌رغم جنگ اوکراین خواستار تحریم‌های گسترده علیه الجزایر شده‌بود.

حالا نگرانی این است که در دوران وزارت خارجه روبیو، الجزایر به یکی از اهداف حمله او تبدیل شود. علاوه بر این پافشاری الجزایر بر مخالفت با عادی‌سازی روابط با اسرائیل و دور از ذهن بودن تغییر موضع این کشور در مورد صحرای غربی، شرایط را سخت‌تر می‌کند. این مواضع احتمال رویارویی با مراکش را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود که تنش‌های منطقه‌ای بیشتر شود. تونس هم مشابه الجزایر موضع داخلی واحدی علیه عادی‌سازی روابط با اسرائیل دارد. قیس سعید، رئیس‌جمهور تونس هرگونه عادی‌سازی را رد کرده‌است.

این موضع باعث می‌شود که تونس از معادله توافق‌های ابراهیم خارج شود و در عین حال زمینه‌های رقابت‌های منطقه‌ای و فشار خارجی بر تونس باقی بماند. موضع لیبی در این مورد یک معما است. اینکه لیبی در چارچوب برنامه‌های ترامپ در مورد مراکش جایی داشته‌باشد، روشن نیست و این کشور به تنهایی پیچیدگی‌های بیشتری به وضعیت منطقه ایجاد می‌کند. در این شرایط رهبران مراکش خود را در بین تیغه‌های فشار مطالبات خارجی، فشار افکار عمومی و استمرار میراث منازعه‌های منطقه‌ای گرفتار می‌بینند.

اجتناب از خلأ در سوریه

ranj alaaldin1

 رنج علاءالدین

عقب‌نشینی‌ها باعث بروز خلأ می‌شوند. خروج آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ خلأیی ایجاد کرد که ابتدا توسط ایران و متحدانش پر شد و سال ۲۰۱۴ با ظهور داعش مواجه شد. تصمیم برای عقب‌نشینی آثار فراگیر منطقه‌ای و بین‌المللی دارد. سوریه سال ۲۰۲۵ هم همینگونه است. خروج احتمالی آمریکا از سوریه مخاطرات امنیتی قابل توجهی دارد.

حتی در دوره‌ای که سوریه جدید تحت حاکمیت هیئت تحریرالشام در حال شکل گرفتن است، چشم‌انداز امنیتی کشور توسط نیروهای شبه‌نظامی مختلف از جمله داعش و دیگر گروه‌های بنیادگرا شکل می‌گیرد که چالش‌های جدی برای امنیت جهانی ایجاد می‌کنند. در حال حاضر، نیروهای دموکراتیک سوریه تحت حمایت آمریکا تنها نیرویی هستند که می‌توانند در مقابل داعش و احتمال بازگشت این گروه در دوران انتقالی پسااسد مقاومت کنند. در عین حال، استمرار قدرت نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال شرق سوریه باعث خصومت یکی از مهم‌ترین متحدان منطقه‌ای آمریکا، یعنی ترکیه می‌شود.

ترکیه نقش بسیار چشمگیری در سوریه پسااسد بازی می‌کند. اما نه هیئت تحریرالشام و نه ترکیه توانمندی کافی برای رهبری و هدایت عملیات ضدتروریستی علیه داعش به اندازه آمریکا ندارند. به همین دلیل عقب‌نشینی آمریکا در این شرایط مسئله‌ای را حل نمی‌کند. عقب‌نشینی آمریکا همچنین ممکن است باعث شود که ایران و روسیه به سوریه بازگردند که به خودی خود مجموعه‌ای از چالش‌های جدید برای منافع آمریکا ایجاد می‌کند.

واشنگتن باید چارچوبی برای روابطش با ترکیه و نیروهای دموکراتیک سوریه برای حل و فصل نگرانی‌های ترکیه ایجاد کند و در عین حال سازوکار تقسیم قدرت در شمال شرقی سوریه به وجود بیاورد و جایگزین قدرت انحصاری نیروهای دموکراتیک سوریه شود و حاکمیت بر این منطقه در سوریه ادغام شود و در قالب چارچوب قانون اساسی و حاکمیت ملی که شکل می‌گیرد تعریف شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار