رژیم ایران در آستانه فروپاشی نیست
با بازگشت ترامپ به قدرت، در حال حاضر سه تصور غلط بر گفتمان ایالات متحده درباره ایران حاکم است: نخست اینکه ایران به دلیل عقبنشینیهای حزبالله ضعیف شده است، دوم اینکه ایران آنقدر دستش خالی شده که ممکن است ساخت سلاح هستهای را به عنوان آخرین راهحل دنبال کند و سوم اینکه حکومت ایران در آستانه فروپاشی است.
آنچه در این خبر میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
با بازگشت ترامپ به قدرت، در حال حاضر سه تصور غلط بر گفتمان ایالات متحده درباره ایران حاکم است: نخست اینکه ایران به دلیل عقبنشینیهای حزبالله ضعیف شده است، دوم اینکه ایران آنقدر دستش خالی شده که ممکن است ساخت سلاح هستهای را به عنوان آخرین راهحل دنبال کند و سوم اینکه حکومت ایران در آستانه فروپاشی است. این ادعاها - که اغلب توسط منابع اسرائیلی که مدتها از رویارویی نظامی بین ایران و ایالات متحده حمایت میکردند شکل میگرفت - واقعیت را تحریف میکنند و خطر سوق دادن دولت جدید آمریکا به سمت اشتباهات خطرناک را افزایش میدهند.
این تصورات نادرست میتواند باعث شود که سیاستگذاران در آمریکا هزینههای واقعی جنگ را دستکم بگیرند، احساس کاذب فوریت برای اقدام پیشگیرانه علیه ایران داشته باشند و در مورد انعطافپذیری داخلی و ثبات سیاسی ایران قضاوت نادرست کرده و در نهایت سیاستهای تثبیت شده بر تغییر رژیم در ایران را هدایت کنند.
متأسفانه، این روایت ناقص به پرسروصداترین تندروهای محافل سیاست خارجی آمریکا محدود نمیشود. ریچارد هاس در مقاله اخیرش با عنوان «فرصت ایران» اظهار داشت که «ایران ضعیفتر و آسیبپذیرتر از دهههای گذشته است». به طور مشابه، دنیس راس ادعا میکند که اسرائیل 90 درصد از توانایی تولید موشک ایران را با حملات خود در اواخر اکتبر نابود کرد. هر دو از این اظهارات استفاده میکنند تا نشان دهند که اقدام نظامی علیه ایران یک گزینه مناسب است.
حتی نگرانکنندهتر این است که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، نظرات مشابهی را در جلسه استماع سنا تکرار میکند. روبیو ضمن تاکید بر شکاف محسوس بین مردم ایران و دولت، از ناترازی انرژی در ایران به عنوان شاهدی بر تضعیف حکومت نام برد. در حقیقت، بحثها در مورد اصلاحات یارانه انرژی برای بیش از سه دهه ادامه داشته است و منعکسکننده برنامهریزی بلندمدت اقتصادی است تا نشانهای از شکنندگی سیاسی.
فقدان روابط دیپلماتیک رسمی بین واشنگتن و تهران این سوءتفاهمها را بیشتر میکند. از سال 1980، ایران فاقد نمایندگی مستقیم در ایالات متحده بوده است و به سفارت پاکستان برای وظایف محدود کنسولی متکی بوده است. برخلاف کشورهایی که سفارتخانهها و شبکههای لابی در واشنگتن دارند، ایران قادر به مقابله مؤثر با اطلاعات نادرست یا ارائه دیدگاههای خود نیست.
محققان و تحلیلگرانی که از دیپلماسی یا رویکردهای ظریف به روابط ایران و آمریکا حمایت میکنند، اغلب با مخالفت گروههای مخالف در دیاسپورای ایرانی مواجه میشوند. این گروهها که به شدت مخالف جمهوری اسلامی هستند، برای پیشبرد برنامههای سیاسی خود بر روایتهای مربوط به ایران تسلط دارند. سیاستگذارانی که سیاست ایالات متحده در قبال ایران را ترسیم میکنند، باید این شکافها را در تفاهم برطرف کنند.
برخلاف ادعای تضعیف شدن، ایران بازیگری قدرتمند با قابلیتهای دفاعی قوی و اهرم ژئوپلیتیک قابل توجهی است. تابآوری ایران با نزدیک به 90 میلیون نفر جمعیت، فنآوری نظامی پیشرفته و کنترل بر نقاط بحرانی راهبردی، بر قدرت جمعیتی، جغرافیای استراتژیک و زیرساختهای دفاعی متکی به خود استوار است. در واقع، توان دفاعی و بازدارندگی ایران هرگز به اتحادهای منطقهای با بازیگران غیردولتی مانند حزبالله وابسته نبودهاست.
موقعیت ایران به عنوان یک قدرت منطقهای، مجهز به مجموعه کامل ابزارهای موجود برای یک ملت مستقل، هرگونه درگیری را به یک خطر بزرگ تبدیل میکند. جنگ ثبات منطقهای را تهدید میکند و عواقب اقتصادی جهانی را به دنبال خواهد داشت. ایران با وسعت 1/6 میلیون کیلومترمربع، با 13 کشور همسایه است و دسترسی به تنگه هرمز را کنترل میکند؛ تنگهای که نزدیک به 20 درصد از عرضه نفت جهان از آن عبور میکند. تهران برای ایمنسازی این آبراه حیاتی، شبکه پیچیدهای از سامانههای دریایی، موشکی و پدافند هوایی را توسعه دادهاست.
بهرغم ادعاهای گروههای مخالف در خارج از کشور - که یادآور تاکتیکهایی است که چهرههایی مانند احمد چلبی قبل از حمله به عراق در سال 2003 به کار گرفته بودند - جمعیت ایران به طور مداوم برای دفاع از حاکمیت خود در هنگام مواجهه با تهدیدات خارجی متحد هستند. این انسجام جمعی که با احساس مشترک غرور و انعطافپذیری هدایت میشود، توانایی ایران را برای جلوگیری از تجاوز و مقاومت در برابر فشار خارجی تقویت میکند.
گروههای اپوزیسیون که بر شکاف بین ملت و دولت تأکید میکنند، اغلب به روایتهای نادرست برای تشدید تنشها بین ایالات متحده و ایران تکیه میکنند. دولت ترامپ باید در برابر وسوسه دنبال کردن رویارویی با ایران مبتنی بر افسانهها و تمایل به تغییر رژیم ایران مقاومت کند. در عوض، باید به دنبال سیاستی مبتنی بر واقعگرایی، احتیاط و تعهد واقعی به راهحل مسالمتآمیز باشد.