| کد مطلب: ۳۰۹۳۵

توافق مطلوب ترامپ و ایران

پرونده هسته‌ای ایران و تلاش ایران برای بازسازی شبکه‌های نیروهای نیابتی در منطقه همچنان یک اولویت جدی برای دولت بعدی آمریکا است.

توافق مطلوب ترامپ و ایران

ریچارد هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی

پرونده هسته‌ای ایران و تلاش ایران برای بازسازی شبکه‌های نیروهای نیابتی در منطقه همچنان یک اولویت جدی برای دولت بعدی آمریکا است. دیپلماسی ابزاری است که باید گزینه‌های بالقوه برای یک معامله بزرگ در این زمینه‌ها را بررسی کند. در چنین معامله‌ای ایران باید با یک سقف همیشگی و قابل راستی‌آزمایی برای برنامه هسته‌ای‌اش و محدود کردن میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده‌ای که می‌تواند در اختیار داشته‌باشد، موافقت کند.

تهران باید اطمینان دهد هر فعالیت یا توانمندی ممنوعه‌ای مدت‌ها پیش از اینکه برای ساخت سلاح هسته‌ای به کار گرفته‌شود، شناسایی شود. چنین توافقنامه‌ای همچنین موضوع حمایت نظامی ایران از هر بازیگر غیردولتی مانند حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها را غیرممکن می‌کند. این توافق همچنین برنامه موشکی ایران را محدود می‌کند.

چنین توافقی به صورت ماهوی با توافقنامه برجام ۲۰۱۵ متفاوت است، چراکه آن توافق برای محدودیت‌های هسته‌ای تاریخ تعیین کرده‌بود و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را نادیده گرفته‌بود. در چنین توافقی ایران می‌تواند برنامه انرژی هسته‌ای داشته‌باشد که البته تحت محدودیت‌ها و نظارت‌های شدید قرار داشته‌باشد. ایران در عین حال می‌تواند حمایت‌های سیاسی و اقتصادی (و نه نظامی) از بازیگران منطقه‌ای انجام دهد. به ازای این تعهدات تحریم‌های اقتصادی می‌تواند به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند و حتی تحریم‌هایی که باقی می‌ماند، در صورت اقدام تهران به اعطای آزادی‌های بیشتری به ایرانیان می‌تواند سهل‌گیرانه‌تر اجرا شود یا حتی برطرف شود.

در این توافق ایالات متحده دولت کنونی ایران را می‌پذیرد و هر تلاشی را برای تغییر نظام در ایران کنار می‌گذارد. واشنگتن این توافق را به‌عنوان یک پیمان رسمی به کنگره می‌فرستد تا به ایران اطمینان بدهد که حتی در صورت تغییر دولت در آمریکا هم این توافقنامه پابرجا باقی خواهد ماند. اما چرا ممکن است تهران با چنین توافقی کنار بیاید؟ قبل از هر چیز دولت ایران بسیار تحت فشار است.

از دیدگاه تهران، اصلی‌ترین هدف حفظ نظامی است که در سال ۱۹۷۹ تاسیس شد. این هدف اصلی باعث شده‌است که در گذشته هم شاهد تغییر سیاست‌هایی باشیم. سال ۱۹۸۸ آیت‌الله خمینی حاضر شد برای نجات جمهوری اسلامی بدون پیروزی پایان جنگ با عراق را بپذیرد؛ امری که با وصف «نوشیدن جام زهر» تعبیر شد. وضعیت کنونی هم مشابه است. ایالات متحده می‌تواند تمایلش به همزیستی با نظام کنونی ایران را بپذیرد اگر ایران قبول کند محدودیت‌های شدیدی برای جاه‌طلبی‌های هسته‌ای و فعالیت‌های منطقه‌ای ایجاد کند.

نشانه‌هایی وجود دارد که ایران آماده گفت‌وگو در مورد چنین توافقی است. معاون راهبردی رئیس‌جمهور ایران در فارن افرز نوشته‌بود که دولت ایران «به مذاکرات از موضع برابر در خصوص توافق هسته‌ای و به صورت بالقوه مسائل دیگر امیدوار است.» رئیس‌جمهور جدید ایران به وضوح گفته‌است که هدفش احیای اقتصاد ایران است. برخی تحلیل‌گران استدلال می‌کنند که چنین تلاش دیپلماتیکی را باید رها کرد و قبل از اینکه دیر شود سراغ استفاده از نیروی نظامی رفت.

چنین حمله‌ای تاسیسات مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را هدف می‌گیرد با این امید که هم بخش بزرگ یا همه برنامه هسته‌ای ایران نابود شود و در عین حال تغییرات سیاسی مهمی در تهران ایجاد کند. شکی نیست که بخش بزرگ (اگرچه نه همه) برنامه هسته‌ای ایران قابل تخریب یا دست‌کم آسیب است، اما حتی همین اقدام هم یک راهکار دائمی نیست. ایران دانش هسته‌ای به دست آورده‌است که با استفاده از زور قابل تخریب نیست.

چنین حمله‌ای ایران را بیش از پیش قانع می‌کند که به سلاح هسته‌ای نیاز دارد. عده‌ای دیگر هم از سیاست فشار حداکثری و استفاده بیشتر از تحریم‌های اقتصادی حمایت می‌کنند اما هیچ شاهدی در تاریخ استفاده از تحریم‌ها وجود ندارد که بتوان از طریق آنها به چنین اهداف جاه‌طلبانه‌ای رسید. بهترین راهکار برای واشنگتن این است که دیپلماسی را آغاز کند و همزمان تهدید حمله نظامی را حفظ کند و اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را از حدی فراتر برد، از نیروی نظامی استفاده کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین