بازخوانی عضویت ایران در جنبش عدم تعهد در هاوانا تا برگزاری اجلاس تهران
از عدم تعهد تا نگاه به شرق
با تکیه بر اصول مورد توافق در کنفرانس بانکوک در سال ۱۹۵۵، جنبش غیرمتعهدها به عنوان یک سازمان در سال ۱۹۵۶ در جزایر بریونی در یوگسلاوی تأسیس شد و با امضای اعلامیه بریونی در ۱۹ ژوئیه ۱۹۵۶ رسمیت یافت
ایران در پی انقلاب اسلامی، با اعلام موضع «نه شرقی، نه غربی» هدف خود را یک سیاست خارجی مستقل و متمایز از فضای دوقطبی جنگ سرد ترسیم کرد. این هدف برخلاف سیاست خارجی رژیم شاه بود که در بلوک کشورهای هوادار غرب قرار میگرفت و در سازمان نظامی سنتو همپیمان بریتانیا و آمریکا بود. تغییر در سیاست خارجی نیازمند عضویت در سازمانهای جدید و خروج از پیمانهای پیشین بود و دولت موقت نیز بر همین اساس خروج تهران از پیمان سنتو را اعلام کرده و به عضویت جنبش عدمتعهد درآمد.
جمهوری اسلامی طی دههها تلاش کرد خود را بخشی از جنبش عدم تعهد تعریف کند اما با تغییرات در چشمانداز جهانی و الزامات اقتصادی داخلی، به تدریج به سمت رویکردهای آشتیجویانهتر با کشورهای فراتر از جنبش عدم تعهد سوق پیدا کرد و تلاش کرد همسویی فزایندهای با شرق بهویژه روسیه و چین داشته باشد. از نیمه دوم دهه 1980، تهران فعالانه به دنبال تقویت روابط خارجی خود با کشورهای فراتر از جنبش عدم تعهد بوده است که به تحولات اخیر مانند توافق چندجانبه در سال 2015 در مورد برنامه هستهای ایران و انعقاد پیمانهای همکاری 20 ساله با روسیه و چین منجر شده است.
موازنه منفی و عدم تعهد
تلاش برای عدم تعهد به یکی از دو قطب بزرگ در جهان در دهه پنجاه میلادی بهویژه با جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران آغاز شد. در واقع دکتر محمد مصدق با سیاست معروف به موازنه منفی آغازگر و الهامبخش سایر کشورهای جهان برای عدم تعهد به فضای دوقطبی دوران جنگ سرد شد و با وجود شکست این جنبش در ایران و سرنگونی دولت مصدق این سیاست توسط کشورهای در حال توسعه پیگیری شد و به شکلگیری جنبش عدم تعهد انجامید.
اصطلاح عدم تعهد در سال 1953 در سازمان ملل متحد ایجاد شد. نهرو این عبارت را بار دیگر در یک سخنرانی در سال 1954 در کلمبو سریلانکا به کار برد. در این سخنرانی، نهرو پنج اصل همزیستی مسالمتآمیز را به عنوان راهنمای روابط چین و هند به نام پنج محدودیت توصیف کرد. این اصول بعداً به عنوان اساس جنبش عدم تعهد عمل کرد. این پنج اصل شامل احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت یکدیگر، عدم تعرض متقابل، عدم مداخله متقابل در امور داخلی، برابری و سود متقابل و همزیستی مسالمتآمیز بود.
جنبش عدم تعهد پس از جنگ کره، به عنوان تلاشی از سوی برخی کشورها برای خنثی کردن دوقطبی شدن سریع جهان در طول جنگ سرد، به وجود آمد. یک نقطه عطف مهم در توسعه جنبش عدم تعهد، کنفرانس بانکوک در سال 1955 بود؛ کنفرانسی از کشورهای آسیایی و آفریقایی به میزبانی رئیسجمهور اندونزی، سوکارنو، که سهم قابل توجهی در ترویج این جنبش داشت. 29 کشور شرکتکننده تمایل خود را برای دخالت نکردن در جنگ سرد اعلام کردند و «بیانیهای در مورد ارتقای صلح و همکاری جهانی» تصویب کردند.
در سال 1961، با تکیه بر اصول توافقشده در کنفرانس بانکوک در سال 1955، جنبش غیرمتعهدها به طور رسمی در بلگراد یوگسلاوی، با ابتکار رئیسجمهور یوگسلاوی یوسیپ بروز تیتو، نخستوزیر هند جواهر لعل نهرو و جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر و رئیسجمهور غنا کوامه نکرومه و رئیسجمهور اندونزی سوکارنو تأسیس شد.
هدف این سازمان در اعلامیه هاوانا در سال 1979 توسط فیدل کاسترو تضمین «استقلال ملی، حاکمیت، تمامیت ارضی و امنیت کشورهای غیرمتعهد» در مبارزه با امپریالیسم و استعمار، نژادپرستی و هر گونه تجاوز خارجی، اشغالگری، سلطه، مداخله یا هژمونی و همچنین علیه قدرتهای بزرگ و سیاست بلوکبندی خلاصه شد. کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها تقریباً دوسوم اعضای سازمان ملل را تشکیل میدهند و 55 درصد از جمعیت جهان را شامل میشوند.
جنبش غیرمتعهدها در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 بیشترین قدرت را به دست آورد؛ زمانی که سیاست بینالمللی عدم تعهد به موفقیتهای بزرگی در استعمارزدایی، خلع سلاح، مخالفت با نژادپرستی و مخالفت با آپارتاید در آفریقای جنوبی دست یافت و در کل جنگ سرد با وجود چندین درگیری بین اعضا و بهرغم اینکه برخی از اعضا روابط نزدیکتری با اتحاد جماهیر شوروی، چین یا ایالات متحده داشتند، ادامه یافت.
پس از پایان جنگ سرد در سال 1991 این جنبش بر توسعه روابط و ارتباطات چندجانبه و همچنین وحدت بین کشورهای در حال توسعه جهان، بهویژه کشورهای جنوب جهانی متمرکز بوده است. اصطلاح «عدم تعهد» برای اولین بار در سال 1950 در سازمان ملل توسط هند و یوگسلاوی مورد استفاده قرار گرفت که هر دو از همسویی با هیچ طرفی در جنگ کره خودداری کردند.
با تکیه بر اصول مورد توافق در کنفرانس بانکوک در سال 1955، جنبش غیرمتعهدها به عنوان یک سازمان در سال 1956 در جزایر بریونی در یوگسلاوی تأسیس شد و با امضای اعلامیه بریونی در 19 ژوئیه 1956 رسمیت یافت. یکی از نقلقولهای بیانیه این است که «صلح با جدایی حاصل نمیشود، بلکه با آرزوی امنیت جمعی در شرایط جهانی و گسترش آزادی و همچنین پایان دادن به سلطه یک کشور بر کشور دیگر میتوان به صلح دست یافت».
نقطه عطف مهمی در توسعه جنبش غیرمتعهدها کنفرانس بانکوک در سال 1955 بود، کنفرانسی از کشورهای آسیایی و آفریقایی به میزبانی رئیسجمهور اندونزی، سوکارنو، که رونق قابل توجهی به ترویج این جنبش داد. کنفرانس اعلامیهای در مورد ارتقاء صلح و همکاری جهانی به تصویب رساند که شامل پنج اصل ژو انلای و نهرو و یک تعهد جمعی برای بیطرف ماندن در جنگ سرد بود.
شش سال پس از بانکوک، ابتکار رئیسجمهور یوگسلاوی، یوسیپ بروز تیتو، منجر به اولین کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد شد که در سپتامبر 1961 در بلگراد برگزار شد. اصطلاح جنبش غیرمتعهد برای اولین بار در کنفرانس پنجم در سال 1976 ظاهر شد؛ جایی که کشورهای شرکتکننده به عنوان اعضای جنبش معرفی شدند.
در کنفرانس لوساکا پایتخت زامبیا در سپتامبر 1970، کشورهای عضو، حل مسالمتآمیز اختلافات و پرهیز از اتحادها و پیمانهای نظامی با قدرتهای بزرگ را به اهداف جنبش اضافه کردند. یکی دیگر از اهداف اضافهشده مخالفت با استقرار پایگاههای نظامی در کشورهای خارجی بود. در سال 1975، کشورهای عضو که بخشی از مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز بودند، همراه با کشورهای عربی و حمایت بلوک شوروی، قطعنامه 3379 را به تصویب رساندند. این اعلامیه غیرالزامآور صهیونیسم را با آپارتاید آفریقای جنوبی و به عنوان نوعی تبعیض نژادی برابر دانست.
در دهه 1970، کوبا تلاش زیادی برای به عهده گرفتن نقش رهبری در جنبش عدم تعهد در جهان انجام داد. این کشور مأموریتهای مشاوره نظامی و برنامههای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را تأسیس کرد. کنفرانس جهانی جنبش غیرمتعهدها در سال 1976 انترناسیونالیسم کوبا را تحسین کرد، که به مردم آنگولا در ناکام گذاشتن استراتژی توسعهطلبانه و استعماری رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و متحدانش کمک کرد.
کنفرانس بعدی غیرمتعهدها در سال 1979 برای هاوانا برنامهریزی شد که فیدل کاسترو ریاست آن را برعهده داشت و او بهطور عملی سخنگوی جنبش شد. کنفرانس در سپتامبر 1979 نقطه اوج اعتبار کوبا بود. اکثر شرکتکنندگان معتقد بودند که کوبا با اردوگاه شوروی در جنگ سرد همسو نیست. با این حال، در دسامبر 1979، اتحاد جماهیر شوروی در جنگ داخلی افغانستان مداخله کرد.
تا آن زمان، افغانستان نیز یکی از اعضای فعال جنبش غیرمتعهدها بود. در سازمان ملل متحد، اعضای غیرمتعهد با 56 رأی موافق، 9 رأی موافق، 26 رأی ممتنع، اتحاد جماهیر شوروی را محکوم کردند اما کوبا در حمایت از اتحاد جماهیر شوروی به این قطعنامه رأی منفی داد. پس از آن کاسترو به جای تبدیل شدن به یک سخنگوی جنبش، شهرت خود را به عنوان رهبری غیرمتعهدها از دست داد.
جنبش بر سر جنگ شوروی-افغانستان به شدت دچار شکاف شد، زیرا بسیاری از اعضای جنبش غیرمتعهدها، بهویژه کشورهای عمدتاً مسلمان، آن را محکوم کردند اما سایر اعضای شاخص جنبش چون کوبا که با شوروی روابطی داشتند از محکوم کردن آن اجتناب کردند.
پس از جنگ سرد
با پایان جنگ سرد، ضمن اینکه از اهمیت جنبش کاسته شد این جنبش از درون نیز متحول شد. از زمان پایان جنگ سرد، جنبش غیرمتعهدها احساس کرد که مجبور است خود را بازتعریف کند و هدف خود را در سیستم جهانی جدید ابداع کند. سوال اصلی این بوده است که آیا هر یک از ایدئولوژیهای بنیادین آن، بهویژه استقلال ملی، تمامیت ارضی، و مبارزه با استعمار و امپریالیسم، در مورد مسائل معاصر کاربرد دارد یا خیر؟ این جنبش بر اصول چندجانبهگرایی، برابری و عدم تجاوز متقابل در تلاش برای تبدیل شدن به صدای قویتر برای جنوب جهانی و ابزاری که میتواند نیازهای کشورهای عضو را در سطح بینالمللی ارتقا دهد و اهرم سیاسی آنها را تقویت کند، تاکید کرده است.
با این حال، مانند گذشته، انسجام یک مشکل باقی مانده است، زیرا اندازه سازمان و واگرایی برنامهها و وفاداریها، پتانسیل پراکندگی اعضا را نشان میدهد. درحالیکه توافق بر سر اصول اساسی بدون مشکل بوده است، اقدام قطعی در قبال مسائل بینالمللی خاص نادر بوده است؛ بهطوریکه جنبش ترجیح میدهد انتقاد یا حمایت خود را بدون تصویب قطعنامههای تند ابراز کند.
فروپاشی یوگسلاوی (یکی از بنیانگذاران برجسته) در 1991-1992 نیز بر جنبش تأثیر گذاشت. نشست منظم وزرای جنبش که در نیویورک در جریان نشست عادی سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1992 برگزار شد، عضویت یوگسلاوی را به حالت تعلیق درآورد. کشورهای جانشین یوگسلاوی علاقه کمی به عضویت نشان دادند و به نظر میرسد هند، یکی دیگر از اعضای موسس، تاکید خود را بر جنبش عدم تعهد کاهش داده است.
درخواستهای عضویت بوسنی و هرزگوین و کاستاریکا به ترتیب در سال 1995 و 1998 رد شد. در سال 2004 مالت و قبرس پس از پیوستن به اتحادیه اروپا عضویت خود را متوقف کردند. آذربایجان و فیجی جدیدترین شرکتکنندگان هستند که هر دو در سال 2011 به جنبش ملحق شدهاند. آذربایجان و بلاروس که در سال 1998 به آن پیوستند، بنابراین تنها اعضای جنبش عدم تعهد در قاره اروپا هستند.
جنبش غیرمتعهدها هماکنون مجمعی متشکل از 120 کشور است که بهطور رسمی با یا علیه هیچیک از بلوکهای قدرت بزرگ متحد نیستند. این جنبش از سال 2012، 120 عضو و 21 کشور ناظر دارد. این جنبش از تمایل به همسو نشدن در یک ساختار ژئوپلیتیک و نظامی سرچشمه میگیرد و بنابراین خود ساختار سازمانی بسیار دقیقی ندارد. کنفرانس سران کشورها یا دولتهای غیرمتعهد «بالاترین مرجع تصمیمگیری» است.
ریاست بین کشورها به صورت چرخشی انجام میشود و در هر اجلاس سران کشورها یا دولتها به کشور سازماندهنده اجلاس تغییر میکند. الزامات عضویت در جنبش غیرمتعهدها با اعتقادات کلیدی سازمان ملل متحد مطابقت دارد. الزامات فعلی این است که کشور کاندیدا رویههایی را مطابق با 10 «اصول بانکوک» 1955 نشان دهد.
این اصول شامل احترام به حقوق اساسی بشر و اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی همه ملتها، به رسمیت شناختن جنبشهای استقلال ملی، به رسمیت شناختن برابری همه نژادها و برابری همه ملتها اعم از بزرگ و کوچک، پرهیز از مداخله یا مداخله در امور داخلی کشور دیگر، احترام به حق هر ملتی برای دفاع از خود به تنهایی یا جمعی، مطابق با منشور سازمان ملل متحد، خودداری از اعمال یا تهدید به تجاوز یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور، حل و فصل کلیه اختلافات بینالمللی از طریق مسالمتآمیز و مطابق با منشور ملل متحد، ارتقاء منافع و همکاری متقابل و رعایت عدالت و تعهدات بینالمللی است.
در حال حاضر اهداف جنبش عدم تعهد عبارت از تقویت چندجانبهگرایی و ارتقای نقش کلیدی سازمان ملل، ایفای نقش یک هماهنگکننده سیاسی در بین کشورهای در حال توسعه برای تقویت و دفاع از منافع مشترک آنها در نظام بینالملل، تقویت وحدت و همبستگی بین کشورهای در حال توسعه. براساس ارزشها و اولویتهای مشترک آنها، حفظ صلح و امنیت جهانی و حل منازعات بینالمللی از طریق راههای مسالمتآمیز مطابق با منشور سازمان ملل متحد و قوانین بینالمللی، تشویق روابط دوستانه بین همه ملتها براساس قوانین بینالمللی، بهبود توسعه پایدار در بین کشورهای جهان از طریق همکاری بینالمللی، تشویق احترام متقابل و رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای هر ملت، ترویج همزیستی مسالمتآمیز بین کشورها بدون توجه به نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها، محکومیت هر گونه یکجانبهگرایی یا هژمونی در روابط بینالملل، هماهنگی تلاشهای مشترک برای مقابله با هرگونه تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی از جمله استفاده از زور یا تجاوز، هرگونه اقدام اشغالگری یا استعماری یا سایر اشکال نقض حقوق بشر، تقویت سازمان ملل و کمک به روند دموکراتیزه شدن آن، پیگیری مستمر خلع سلاح هستهای جهانی، محکومیت گروهبندی کشورهای جهان بر پایههای ناعادلانه و غیرمنطقی، تشویق کشورهای جهان به پیوستن داوطلبانه به توافقات متقابل کشورهای منطقه برای خلع سلاح هستهای، ترویج همکاری بینالمللی برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و تقویت ابتکارات برای ترویج همکاری جنوب-جنوب، نشان دادن واکنش مناسب به چالشهای جهانی شدن و ارتقای نقش نهادهای بینالمللی از جمله سازمانهای غیردولتی است. این جنبش در حال حاضر 120 عضو شامل 53 آفریقایی، 40 کشور آسیایی و 26 کشور آمریکای لاتین به همراه بلاروس در اروپا دارد.
در سال 2016 ونزوئلا میزبان هفدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد بود. آذربایجان، میزبان هجدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در سال 2019، ریاست جنبش غیرمتعهدها را تا نوزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد، که در ژانویه 2024 در کامپالا، اوگاندا برگزار شد، بر عهده دارد.
ایران از عضویت در هاوانا تا اجلاس تهران
وقوع انقلاب ایران در سال 1979 با میزبانی کوبا در اجلاس هاوانا همزمان بود و ابراهیم یزدی بهعنوان وزیر امور خارجه دولت موقت انقلابی ایران در این اجلاس شرکت کرد و تصاویر دیدار او با فیدل کاسترو در ایران انقلابی بازتاب زیادی داشت. کاسترو در آن زمان چهره سرشناس و پرهواداری در کشورهای انقلابی بود و همزمان نقش محوری در جنبش عدم تعهد یافته بود که با حمله شوروی به افغانستان دچار خلل شد. ۲۹ آگوست ۱۹۷۹ وزیر امورخارجه وقت ایران درخواست عضویت این کشور در جامعه کشورهای غیرمتعهد را تسلیم نشست این جامعه در شهر هاوانا کرد که به تصویب رسید.
ایران پیش از آن عضو کشورهای وابسته به غرب و عضو یک اتحادیه نظامی غرب موسوم به «سنتو» و درگیر با مسکو و کمونیسم بود. در نشست هاوانا، نیکاراگوئه و بولیوی نیز به عضویت جامعه غیرمتعهدها درآمدند. از آن زمان تاکنون ایران بهویژه در طول هشت سال جنگ تحمیلی یکی از اعضای فعال این جنبش بوده است. لغو برگزاری هفتمین اجلاس سران در بغداد به دلیل جنگ ایران و عراق و انتقال این اجلاس به دهلینو از مهمترین رویدادهای جنبش به حساب میآید.
صدامحسین توانسته بود در اجلاس کوبا میزبانی بعدی جنبش را در بغداد بگیرد اما در اثر حمله آشکار ۲ فانتوم ایرانی به بغداد در عملیات بغداد و ناامن جلوه دادن این شهر، اجلاس سال ۱۹۸۳ به دهلینو منتقل شد. تهران در چهار دهه گذشته بهطور فعال در جلسات جنبش عدم تعهد شرکت کرده و در فرآیند تصمیمگیری آن در خصوص تحولات مهم بینالمللی همکاری داشته است.
یکی از نکات مهم همکاری ایران و جنبش عدم تعهد حمایت این نهاد از برنامه صلحآمیز هستهای ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین در شورای امنیت سازمان ملل بود. این جنبش چندین بیانیه در حمایت از فعالیتهای صلحآمیز هستهای تهران صادر کرده است؛ از جمله بیانیهای که در پایان نشست وزیران خارجه جنبش عدم تعهد در اندونزی در سال 2006 منتشر شد و بیانیه دیگری که سه ماه بعد در چهاردهمین اجلاس سران این سازمان در هاوانا، کوبا صادر شد.
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد از تاریخ 26 تا 31 مرداد 1391 در تهران برگزار شد و نمایندگانی از بیش از 100 کشور در آن حضور داشتند. نشست سران کشورهای عضو عدم تعهد با حضور ۲۴ رئیسجمهور و ۸ نخستوزیر و ۳ پادشاه، ۹ معاون رئیسجمهور و ۸۰ وزیر که ۶۰ نفر وزیرخارجه بودند و ۲ رئیسمجلس و ۹ فرستاده ویژه و... پیش از ظهر پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۱ آغاز به کار کرد. در این اجلاس بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل نیز حضور داشت. در این اجلاس، ایران ریاست جنبش عدم تعهد را از مصر برای دوره 2012 تا 2015 تحویل گرفت.
محمد مرسی، رئیسجمهور مصر که در پی رویدادهای موسوم به بهار عربی روی کار آمده بود، در سخنان خود ضمن درود فرستادن به خلفای راشدین حکومت بشار اسد در سوریه را سرکوبگر خواند و خواستار متحدشدن همه برای سرنگونی دولت وی شد. این سخنان مرسی که با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران ناهمخوان بود مهمترین حاشیه این رویداد بود و بر کل رویداد سایه افکند.
مترجم سخنان محمد مرسی در صداوسیما، در هنگام پخش مستقیم این سخنرانی اظهارات رئیسجمهوری مصر را تحریف و عوض کرد و به جای سوریه، از واژه بحرین، به جای انقلاب از واژه فتنه و به جای بهار عربی از واژه بیداری اسلامی استفاده کرد. عمرو رشدی، سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه مصر با تکذیب بخشی از ترجمه ارائهشده از صحبتهای محمد مرسی، رئیسجمهور مصر در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران توسط صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گفت که مرسی در سخنانش هیچ اشارهای به کشور بحرین نکرده است.
هیئت سوری نیز در اعتراض به اظهارات مرسی محل اجلاس را ترک کرد و ولید معلم، وزیر خارجه سوریه، در گفتوگو با شبکه تلویزیونی العالم گفت: «آقای مرسی با مداخله در امور داخلی سوریه، بار دیگر علیه سنتهای جنبش غیرمتعهدها عمل کرده است» و افزود که دیدگاههای رئیسجمهوری مصر در مورد سوریه «بیشتر به اظهارات رهبر یک حزب شباهت دارد تا رئیس جنبش غیرمتعهدها.» وزارت امور خارجه بحرین نیز با احضار کاردار ایران در این کشور، رسماً به ترجمه نادرست و نام بردن از بحرین به جای سوریه اعتراض کرد.
وزارت خارجه بحرین عملکرد رادیو و تلویزیون دولتی ایران را اقدام به جعل و نقض عهد خواند و آن را نشانهای از تلاش این رسانه برای مداخله در امور داخلی پادشاهی بحرین دانست. انتقادات بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل از سیاستهای ایران نیز حاشیه دیگر افتتاحیه این اجلاس بود.
با این حال ایران تلاش کرد از این موقعیت برای محکوم کردن سیاستهای آمریکا علیه ایران استفاده کند. آیتالله علی خامنهای سخنران پیش از آغاز رسمی اجلاس بود و ضمن سخنرانی ایشان خانوادههای دانشمندان هستهای ایران که در ترورهای زنجیرهای به شهادت رسیده بودند در ردیف جلو نشسته بودند. در خارج از محل برگزاری نیز خودروهای منهدمشده در این قتلها در کنار تصاویر اعضای خانواده به نمایش گذاشته شده بود.
رهبری در سخنرانی خود با قاطعیت گفت: «شعار ما انرژی هستهای برای همه و سلاح هستهای برای هیچکس است. مایه تاسف است که میبینیم کشورهایی که دارای بزرگترین زرادخانههای هستهای هستند، قصد جدی و واقعی برای حذف این سلاحهای مرگبار از دکترین نظامی خود ندارند.» رهبری در ادامه سخنرانی خود شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز «ناعادلانه» و «یادگاری از بین رفته» دانست تا آمریکا «روش قلدری خود را بر جهان تحمیل کند». انتقاد از ساختار سازمان ملل یک موضوع مشترک در جنبش 51 ساله عدم تعهد است.
رهبری سعی کرد با عدم اشاره مستقیم به درگیری در سوریه از آمریکاییها به دلیل مداخله نظامی در کشورهای دیگر انتقاد کند. با این حال، مرسی نتوانست از این روش پیروی کند. رئیسجمهور مصر که باید ریاست جنبش را به تهران واگذار میکرد دولت سوریه را «رژیم ظالمی» توصیف کرد که «مشروعیت خود را از دست داده» و حمایت از «مبارزه کسانی که به دنبال آزادی و عدالت در سوریه هستند» را وظیفه اخلاقی دانست. بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل نیز در سخنرانی خود از کسانی که هولوکاست را انکار میکنند یا اسرائیل را تهدید میکنند انتقاد کرد که اشارهای مستقیم به محمود احمدینژاد بود.
در هر حال جنبش غیرمتعهدها هرچند در دهههای آغازین توانست دستاوردهایی چون تحریم بینالمللی علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی را به خوبی رهبری کند و یا قطعنامههای غیرالزامآوری را در مجمع عمومی سازمان ملل به نفع مردم فلسطین به تصویب برساند اما در دهههای بعدی بهویژه با اختلافات میان برخی از اعضا چون ایران و عراق در زمان حکومت صدام حسین و اختلافات هند و پاکستان تضعیف شد و بهویژه با پایان دوران جنگ سرد و نیازهای کشورهای عضو برای ایجاد و گسترش روابط با کشورهای توسعهیافته به لحاظ سیاسی و عملی نیز تضعیف شد و از اهمیت آن کاسته شده است.
اندونزی همچنان به عنوان تنها موسس وفادار این جنبش مرکزیت و دبیرخانه آن را میزبانی میکند و رهبری ایجاد صندوق و نهادهای وابسته به جنبش را نیز برعهده دارد و هدایت این سازمان یکی از اصول سیاست خارجی اندونزی است. اکنون سازمانها و همکاریهای اقتصادی منطقهای چون شانگهای و بریکس جذابیتهای بیشتری برای ایران و حتی سایر اعضای این جنبش دارند اما همچنان نشستهای سران و وزیران این جنبش به عنوان محلی برای دیدار و پیگیری اهداف فردی کشورهای عضو استفاده میشود و هر یک از اعضا تلاش دارد اهداف مدنظر خود را کسب کند.
ایران نیز مانند سایر کشورها نیاز به برقراری ارتباط با قدرتهای بزرگ جهانی را درک کرده و در همین راستا ضمن اینکه در برهههای مختلف مانند قرارداد برجام تلاش کرد روابط خود با کشورهای غربی را احیا کند اما سیاست نگاه به شرق را به اصول سیاست خارجی خود بدل کرده و با ایجاد روابط راهبردی با چین و روسیه تلاش دارد موقعیت بینالمللی خود را ارتقا دهد.