تبعات آتشبس برای ایران و حزبالله
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب، حمایت ایالات متحده از اسرائیل را حفظ خواهد کرد.اگر هدف او تسریع توافق صلح و در عین حال منزویکردن ایران و متحدانش باشد، هیچ راهی برای دستیابی به آن بهتر از گسترش توافق آبراهام نیست.
اکنون که گرد و غبار جنگ فروکش کرده و توافق آتشبس میان حزبالله و اسرائیل منعقد شده، بسیار مهم است که بپرسیم آیا این توافق دوام خواهد داشت یا خیر؟ در سال 2006، حزبالله و اسرائیل به دلایلی که بیشباهت به شرایط امروزی نبود بیش از یک ماه به شدت با یکدیگر جنگیدند.
حزبالله با انجام یک حمله برونمرزی علیه نیروهای اسرائیلی، درصدد کاهش فشار بر حماس بود که در غزه با اسرائیل میجنگید. این عملیات نتیجه معکوس داشت و منجر به درگیری ویرانگر شد که منجر به کشتهشدن حدود هزار و 100 لبنانی و 160 اسرائیلی شد و به آوارگی گسترده و آسیب به زیرساختها در جنوب لبنان منجر شد. حزبالله در داخل بهخاطر تصمیمش در ورود به جنگ به شدت مورد انتقاد اکثر جامعه لبنان قرار گرفت.
در آن زمان، ترکیبی از خستگی نظامی، فقدان استراتژی خروج و فشار بینالمللی به رهبری ایالاتمتحده، به خصومتهای اسرائیل و حزبالله در 14 اوت 2006 پایان داد. قطعنامه 1701 سازمان ملل خواستار اعزام نیروهای ارتش لبنان و حافظان صلح سازمان ملل به جنوب لبنان، عقبنشینی ارتش اسرائیل و نیروهای حزبالله از آن منطقه و خلع سلاح حزبالله شد. با این حال به ندرت هیچ یک از این خواستهها تحقق نیافت. اسرائیل مرتباً حاکمیت و حریم هوایی لبنان را نقض میکرد.
حزبالله به سرعت دوباره مسلح شد و زیرساخت نظامی گستردهای در جنوب لبنان ایجاد کرد. ارتش لبنان هرگز در جنوب مستقر نشد و به سربازان سازمان ملل فقط یک مأموریت نمادین داده شد. در اصل، آتشبس فعلی تفاوت چشمگیری با سال 1701 ندارد. انتظار میرود ارتش اسرائیل از جنوب لبنان عقبنشینی کند، زیرا حزبالله نیروها و تسلیحات خود را از منطقه مرزی به شمال رودخانه لیتانی خواهد برد.
یک آتشبس 60 روزه برقرار خواهد شد که طی آن ارتش لبنان حدود 5 هزار پرسنل را در مرز مستقر کرده و به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد خواهد پیوست. در این مرحله انتقالی، لبنان و اسرائیل با کمک بینالمللی، درباره موضوع حیاتی تعیین مرزهای زمینی مذاکره خواهند کرد تا منبع مهم اصطکاک بین خود را از بین ببرند. به هر حال، حزبالله خلع سلاح نشده و ظرفیت رزمی کافی برای آسیب رساندن به اسرائیل و جلوگیری از بازگشت ساکنان شمال به خانههای خود را حفظ میکند که هدف اصلی دولت اسرائیل است.
اسرائیل از سوی آمریکا چراغ سبز دارد تا هر زمان که لازم بداند به حزبالله حمله کند و اصلاً مشخص نیست که آیا نقش ارتش لبنان و نیروی سازمان ملل این بار مؤثرتر خواهد بود یا خیر. برخی میگویند که مکانیسم نظارتی جدید و قویتر، که در آن ایالات متحده و فرانسه به عنوان داور عمل میکنند، احتمال بازگشت اسرائیل و حزبالله به درگیری را کمتر خواهد کرد. چنین ترتیب دیپلماتیکی میتواند مفید باشد، اما به احتمال زیاد عامل تعیینکننده نیست. حزبالله و متحدش ایران هرگز نخواهند پذیرفت که دچار یک شکست استراتژیک شدهاند.
هدف آنها این بود که همه میدانهای جنگ منطقهای را که ایران در آنها نفوذ داشت، به هم پیوند بزنند تا اسرائیل را عقب برانند. اما اسرائیل با استفاده وحشیانه از زور، تحقق این هدف را مختل کرد. تا همین اواخر، شرط حزبالله برای توقف حملاتش این بود که اسرائیل به کارزار خود علیه حماس پایان دهد. با این حال، حزبالله با شرایط آتشبس، که به وضوح لبنان را از غزه جدا کرده است، موافقت کرد.
البته هیچکدام از اینها به این معنی نیست که اسرائیل به پیروزی پایداری دست یافتهاست، یا اینکه ایران راهی برای احیای شبکه منطقهای شبه نظامیان خود نخواهد یافت. اما این بار با توجه به وسعت آسیبهای جسمی و روانی که اسرائیل به حزبالله وارد کرده احیای حزبالله بیشتر طول خواهد کشید. ایران نیز مجبور است به دنبالهای راههای دیگری برای احیای نفوذ استراتژیکش در منطقه باشد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب، حمایت ایالات متحده از اسرائیل را حفظ خواهد کرد.اگر هدف او تسریع توافق صلح و در عین حال منزویکردن ایران و متحدانش باشد، هیچ راهی برای دستیابی به آن بهتر از گسترش توافق آبراهام نیست. گسترش دامنه توافقنامه آبراهام میتواند در نهایت به فلسطینیها یک کشور مستقل بدهد و روابط بین عربستان سعودی و دولت یهود را عادی کند.