محمود شوری کارشناس ارشد مسائل روسیه در گفتوگو با «هممیهن» مطرح کرد:
مخالفت روسیه با غنیسازی در ایران
پس از گذشت نزدیک به سه دهه از آغاز همکاریهای ایران و روسیه در حوزه هستهای، همچنان سوالهای زیادی در مورد عمق این همکاریها و میزان آمادگی روسیه برای انتقال فناوریهای حساس هستهای به ایران وجود دارد.
پس از گذشت نزدیک به سه دهه از آغاز همکاریهای ایران و روسیه در حوزه هستهای، همچنان سوالهای زیادی در مورد عمق این همکاریها و میزان آمادگی روسیه برای انتقال فناوریهای حساس هستهای به ایران وجود دارد.
روسیه درحالیکه نخستین پروژه هستهای خود در ایران، یعنی ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را سال ۱۹۹۵ آغاز کرد، این پروژه را با تاخیر و تعللهای بسیار نهایتاً سال ۲۰۱۱ وارد مدار کرد و پس از آن، بهرغم گذشتن بیش از ۱۳ سال و بارها اعلام آمادگی و انعقاد قرارداد و حتی کلنگزنی پروژهها، هنوز اقدامی برای تکمیل واحدهای دو و سه این نیروگاه انجام ندادهاست.
همزمان هر چند روسیه پس از برجام بر اساس مفاد این توافق وعده همکاری در برخی از پروژههای تحقیق و توسعه، از جمله در حوزه ایزوتوپها به ایران دادهبود، اما به نظر میرسد که این پروژهها هم متوقف شدهاست. برای بررسی میزان تمایل روسیه به همکاری با ایران در حوزه فناوریهای حساس هستهای و موضع مسکو نسبت به برنامه غنیسازی اورانیوم، با معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) گفتوگو کردیم.
محمود شوری معتقد است که روسیه به جز دوره کوتاهی در سالهای پس از فروپاشی شوروی، تمایلی به انتقال فناورهای حساس هستهای به ایران نداشت و حتی در آن دوران هم درون روسیه در این مورد دودستگی و اختلافنظر جدی وجود داشت. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با محمود شوری، کارشناس ارشد مسائل روسیه و معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) مطالعه میکنید.
آیا روسیه که در توسعه برنامه هستهای در سه دهه گذشته با ایران همکاری کردهاست، در مورد همه جنبههای برنامه هستهای ایران از جمله در اختیار داشتن چرخه تولید سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم با ایران همراه و موافق بود، یا در این زمینه نگرانیهایی داشت؟
برای پاسخ به این سوال نخست باید فرآیند تاریخی ورود روسیه را به همکاری با ایران در حوزه هستهای مرور کرد. همکاریهای هستهای ایران و روسیه عملاً از سال ۱۹۹۲ آغاز شد. رویدادها و واقعیتهایی که در فرآیند ورود روسیه به برنامه هستهای ایران رخ داد میتواند پاسخ به سوال شما را روشنتر کند. موافقتنامه جامع همکاریهای هستهای ایران و روسیه، که نخستین گام ایران برای ورود به کشورهای دارای فناوری هستهای محسوب میشد، در سال ۱۹۹۲ منعقد شد. انعقاد این توافقنامه در شرایط بسیار ویژهای در تاریخ روسیه رخ داد.
در آن دوران، درست بلافاصله پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، وضعیت نهادی و سازمانی خاصی در روسیه شکل گرفتهبود. وزارت فدرال انرژی اتمی روسیه در آن دوران وضعیت اقتصادی سختی داشت و با مشکل مالی مواجه بود. توافقنامه جامع همکاری هستهای و متعاقب آن توافق احداث نیروگاه اتمی بوشهر در آن شرایط خاص با ایران امضا شد.
در قالب توافقنامههای همکاری هستهای ایران و روسیه، یک تفاهمنامه جانبی هم انجام شدهبود که روسیه به برنامه غنیسازی و تحقیق و توسعه در خاک ایران کمک کند. اما بهرغم امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی، قرارداد الحاقی برای کمک به برنامه غنیسازی و تحقیق و توسعه با مخالفت مواجه شد و عملاً وقتی که سال ۱۹۹۴ قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر امضا شد، توافقنامه جانبی که ناظر به فرآیند تحقیق و توسعه و کمک به فرآیند غنیسازی در ایران بود، با مخالفت مواجه شد و عملی نشد.
چه کسی با این قرارداد مخالفت کرد؟
دولت وقت روسیه مخالف بود. در واقع اختلافنظرهایی در بدنه وزارت فدرال انرژی اتمی روسیه و دولت وجود داشت و البته فشارهای خارجی هم وجود داشت. در آن مقطع یک دولت کاملاً غربگرا در روسیه حاکم بود، اما بدنه وزارت انرژی اتمی به دنبال احیای صنعت هستهای روسیه بود و شرایط مالی و اقتصادی بسیار سختی داشت و به همین دلیل علاقهمند به دریافت منابع خارجی بودند و توافق با ایران برای آنها بسیار مهم بود.
ولی سایر نهادها در روسیه ملاحظههایی داشتند و بعداً اجازه دادهنشد که توافقنامه مرتبط به تحقیق و توسعه و غنیسازی اورانیوم شکل بگیرد. این بخش را به عنوان مقدمه عرض کردم که بدانید در همان ابتدای همکاریهای هستهای ایران و روسیه، مخالفت با همکاری روسیه با غنیسازی اورانیوم در خاک ایران وجود داشت.
موضوع فقط فناوری غنیسازی و انتقال فناوری به ایران نبود، بلکه حتی قرارداد ساخت نیروگاه هستهای برای ایران هم با مخالفتهایی در دولت وقت روسیه مواجه بود، به اضافه اینکه فشارهای بینالمللی هم بر روسیه در این مورد وجود داشت و نهایتاً هم مشاهده کردیم که ساخت نیروگاه هستهای بوشهر توسط روسیه ۱۶ سال زمان برد.
موضوع مخالفت با انتقال فناوری غنیسازی اورانیوم فقط مختص ایران بود یا اینکه سیاست کلی دولت روسیه اینگونه بود؟
یکسری تعهدات و سیاستهای کلی درون روسیه وجود داشت که اجازه ندهند کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای همسایه به فناوری بومی هستهای دست پیدا کنند. البته بحث ساخت و بهرهبرداری نیروگاه هستهای از بقیه جنبههای فناوری هستهای متفاوت است و در واقع زمانی که یک کشور دارای فناوری هستهای در کشوری دیگر نیروگاه میسازد، معمولاً فقط محصول نهایی را تحویل مشتری میدهد و بسیاری از جنبههای نیازمند فناوریهای پیشرفته، از جمله ساخت صفحات یا میلههای سوخت و مسئله پسماند هستهای در اختیار پیمانکار خارجی باقی میماند.
در مورد نیروگاه بوشهر هم دقیقاً همین جزئیات رعایت شدهبود و روسیه هم تامین سوخت مورد نیاز نیروگاه و هم مسئله پسماند هستهای را خودش بر عهده گرفتهبود. اما فرآیند غنیسازی اورانیوم و چرخه سوخت هستهای، موضوع بسیار گستردهتری است که نیاز به فناوریهای ویژهای دارد که ابعاد متفاوتی از خرید خدمات برای ساخت نیروگاه هستهای دارد.
و نهایتاً ایران فناوری غنیسازی اورانیوم و چرخه سوخت هستهای را از روسیه به دست نیاورد، بلکه در بازار سیاه بینالمللی سراغ آن رفت...
بله، بحث اینکه ایران این فناوری را از کجا به دست آورد، بحث پیچیده و جدایی دارد. نمیتوان گفت که روسیه هیچ نقشی در دستیابی ایران به این فناوریها نداشت. به هر حال ما به شکلهای مختلفی توانستیم از شکافهای نهادی در دولت روسیه استفاده کنیم و در شرایط خاص برخی از فناوریها و امکانات را از روسیه به دست بیاوریم. اما به صورت رسمی و علنی، ما در حوزه غنیسازی چیزی از روسیه دریافت نکردیم.
این مسائل مرتبط با یک دوره خاص است که به تازگی مسکو با فروپاشی شوروی مواجه شدهبود، دولت در اختیار یک جریان کاملاً غربگرا بود، وزیر خارجه وقت روسیه، آندری کوزیروف، یک فرد کاملاً غربگرا بود درحالیکه وزارت فدرال انرژی اتمی در اختیار ویکتور میخایلوف، فیزیکدان و دولتمرد دوران شوروی بود. آقای میخایلوف تلاش میکرد تا مشکلات اقتصادی و داخلی وزارتخانه تحت مدیریت خودش را از طریق پروژههای خارجی از جمله قرارداد با ایران مدیریت کند، اما بقیه بدنه دولت چندان موافق همکاری با ایران نبودند. بعد از دوره بیثباتی سالهای دهه ۱۹۹۰ و زمانی که دولت روسیه ثبات و سلطه بیشتری پیدا کرد، دولت روسیه به شدت با هرگونه صادرات فناوریهای حساس مقابله میکرد.
در پروژههای سالهای اخیر روساتم در کشورهایی مانند ترکیه و مصر، قراردادهای سختگیرانهتری منعقد میشود که حتی حق بهرهبرداری هم به کشور میزبان نیروگاه داده نمیشود...
بله، عرض کردم که قرارداد ما متعلق به یک دوره خاص است. اما نباید فراموش کنیم که به دلیل ملاحظات رهبران روسیه، ساخت نیروگاه بوشهر ۱۶ سال طول کشید. بهویژه در دوران ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین این محدودیتها تشدید شد و در دوران مذاکرات هستهای تا پیش از برجام نیز روسیه با دولتهای غربی در خصوص مخالفت با برنامه بومی غنیسازی جمهوری اسلامی ایران همراهی میکرد.
زمانی که ایران اعلام کرد که تاسیسات غنیسازی فردو را ایجاد کردهاست، برای روسها بهتآور بود و واکنش نسبتاً شدیدی به این موضوع نشان دادند. حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین نیز در خاطراتش گفتهاست که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در دوران مذاکرات هستهای به طرف ایرانی میگفت که بهتر است ایران فناوری غنیسازی اورانیوم در اختیار نداشتهباشد.
دلیل این رویکرد روسیه چه بود؟
روسها ترجیح میدهند انحصار فناوری را حفظ کنند و کشور جدیدی وارد باشگاه کشورهای دارنده فناوری غنیسازی هستهای نشود. یکی از انگیزههای روسیه هم بحث امنیت بینالمللی است. روسیه به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشور دارای تسلیحات هستهای، علاقهای ندارد که کشور جدیدی فناوریهای پیشرفته هستهای به دست بیاورد.
به همین دلایل روسیه هیچ وقت موافق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران نبود، هرچند نوع ابراز مخالفت مسکو با دولتهای غربی تفاوت داشت و سعی کردند از طریق مذاکراتی که صورت میگرفت نقش خودشان را ایفا کنند و حتی امتیازات هستهای هم در اختیار ایران قرار دهند. در طول سالهای اخیر با انتشار خاطرات مذاکرهکنندگان ایرانی در پرونده هستهای از جمله حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین، میبینیم که روسها چگونه با ابزارهای مختلف در مذاکرات هستهای گاهی نقش منفی داشتند.
در واقع هرچند روسها نمیخواستند که به اسم آنها تمام شود، اما تلاش میکردند که همگام با دولتهای غربی جلوی توسعه توانمندیهای هستهای ایران گرفتهشود. هرچند نهایتاً با به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای و انعقاد برجام، روسها هم مانند دیگر کشورهای غربی وادار شدند مشروعیت فناوری غنیسازی اورانیوم در ایران را به رسمیت بشناسند.
روسیه به دلیل تجربهای که از چین داشت و کمکی که به هستهای شدن چین کرد، هیچ علاقهای ندارد که اقداماتش باعث شود یک قدرت هستهای جدید در همجواری روسیه شکل بگیرد و به همین دلیل محدودیتها و سختگیریهای بسیار بیشتری در حوزه انتقال فناوریهای حساس وضع کردهاست. در واقع در قالب استراتژیهای بلندمدت روسیه، ایجاد قدرتهای هستهای جدید و رقیب در منطقه پیرامون روسیه یک تهدید امنیتی برای این کشور تلقی میشود.
روسها هرگز تمایلی به دستیابی ایران به فناوری غنیسازی نبودند. زمانی که دولتهای غربی مستقیماً فشار وارد میکردند و ایجاد مانع میکردند، روسها نیز رضایتمندانه کنار مینشستند و از این موضوع استقبال میکردند و هر جا هم احساس میکردند که غربیها ممکن است نتوانند منافع روسیه را تامین کنند، خودشان وارد شدند و به شکلهای مختلف سعی کردند با ایران بازی کنند.
آیا در شرایط فعلی هم روسها مخالف توسعه فناوری هستهای ایران هستند؟
الآن هم شرایط تغییری نکردهاست، هرچند نه مذاکراتی با غرب در جریان است و نه وضعیت روسیه مشابه دوران مذاکرات برجام است و روسیه تمرکز خود را در مسئله اوکراین جمع کردهاست.
میتوان گفت که بیمیلی روسیه به انتقال فناوریهای هستهای حساس یک رویکرد مشترک میان ۷ کشور دارای سلاح هستهای محسوب میشود که روسیه هم یکی از اعضای این باشگاه است؟
اینکه کشور تازهای به باشگاه دارای تسلیحات هستهای اضافه نشود، برای تمامی اعضای باشگاه کشورهای هستهای وجود دارد و همه آنها متفقالقول هستند که اجازه ندهند این باشگاه بزرگتر شود. نوع مخالفتهایی که این کشورها میکنند با یکدیگر متفاوت است. برخی از کشورها تلاشهای شدیدتر و بیشتری میکنند که کشوری جدید وارد این باشگاه نشود، اما برخی تلاش میکنند پنهانی و کمهزینه مخالفت خود را نشان بدهند، مانند روسیه که در طول سالهای گذشته پشت سر غرب در مخالفت با برنامه غنیسازی ایران حرکت میکرد.
در اطراف ایران کشورهای دیگری هم هستند که در حال برنامهریزی برای توسعه صنعت هستهای هستند، در این میان عربستان سعودی کشور مهمی محسوب میشود. دقیقاً مشخص نیست که برنامه هستهای عربستان سعودی در چه شرایطی قرار دارد، اما قراردادهای متعددی بین عربستان با روسیه و چین برای ساخت نیروگاه و حتی براساس برخی از گزارشها برای ایجاد برنامه غنیسازی منعقد شدهاست. فکر میکنید سیاست قدرتهایی مانند روسیه و چین در قبال عربستان سعودی با سیاست این قدرتها در قبال ایران متفاوت است؟
در مورد بحث رآکتورهای نیروگاههای برق هستهای، هم چین و هم روسیه از ساخت چنین تاسیساتی در عربستان استقبال میکنند، چراکه عربستان بسیار کشور ثروتمندی است و چنین پروژههایی برای چین و روسیه جذاب هستند و تاکنون قراردادهای زیادی در این زمینه امضا شدهاست. اما در مورد غنیسازی من شخصاً اطلاعاتی ندارم که دقیقاً چه اتفاقی بین چین و عربستان رخ دادهاست...
اطلاعات دقیقی وجود ندارد، اما گزارشهایی منتشر شد که چین در حال ساخت یک کارخانه تولید کیک زرد در عربستان سعودی است که بخشی از یک برنامه غنیسازی محسوب میشود...
بله، من هم این گزارشها را دیدهام. بعید نیست که چینیها محاسبات استراتژیک خاص خودشان را در این مسئله داشتهباشند و بر اساس این محاسبات چنین ظرفیتی را در اختیار عربستان بگذارند. به اضافه اینکه آنها میدانند که اگر پکن هم این ظرفیت را در اختیار عربستان قرار ندهد، عربستان از مسیرهای دیگر میتواند به این فناوری دست پیدا کند و برای عربستان خیلی سخت نیست که به برنامه غنیسازی بومی دست پیدا کنند...
از طریق پاکستان؟
احتمالاً بله. چین در محاسبات استراتژیک خودش و تعاملهایی که با عربستان دارد، بعید نیست که به چنین توافقی با ریاض رسیدهباشد، هر چند هنوز هیچ چیز رسماً و علناً تایید نشدهاست.
اما اگر به مسئله ایران و روسیه برگردیم، اصل همجواری ایران و روسیه و اینکه دوکشور در خیلی از مناطق مانند قفقاز و آسیای میانه مسائل مشترک، رقابتها و نگرانیهایی دارند، باعث میشود که ملاحظات روسیه نسبت به هستهای شدن ایران با ملاحظات چین نسبت به هستهای شدن عربستان سعودی بسیار متفاوت باشد.
علاوه بر این میدانیم که عربستان در کمپ غیرغربی نیست و همین موضوع باعث میشود که فرصتی برای چین پدید بیاید که پیوندهای استراتژیک خودش را از طریق کشوری مثل عربستان به عنوان متحد غرب، با کشورهای غربی محکمتر کند. در نتیجه میتوان گفت که زمینههای همکاری هستهای ایران و روسیه با همکاریهای هستهای عربستان و چین متفاوت است.
فکر میکنید از زمان فروپاشی شوروی، سیاست مسکو در خصوص اشاعه و غنیسازی اورانیوم در دیگر کشورها یکپارچه و منسجم بودهاست یا نه؟
اگر سالهای کوتاه اولیه پس از فروپاشی را در نظر نگیریم، بهویژه پس از به قدرت رسیدن پوتین، این سیاست به شدت سختگیرانه پیگیری شدهاست. ولادیمیر پوتین، حتی پیش از رسیدن به ریاستجمهوری و زمانی که مسئولیت نهادهای امنیتی روسیه را بر عهده داشت، همواره تاکید داشت که شرایط آشفتهای که در روسیه وجود دارد ممکن است موجب بهرهبرداری برخی کشورهای دیگر شود که از طریق آن بتوانند از شکافهای نهادی در روسیه استفاده کنند.
این مسئله یکی از دغدغههای پوتین بود و در روسیه اینگونه گفتهمیشود که او در دوران خدمتش در نهادهای امنیتی به شدت نسبت به اشاعه توانمندیهای هستهای حساس بود و پس از اینکه به ریاستجمهوری رسید تلاش کرد تا این مسئله را سامان بدهد.