بایدن برای جلوگیری از جنگ ناتوان است یا بیمیل؟
خاورمیانه در آستانه یک «لحظه سارایوو» قرار دارد و بیش از هر زمان دیگر یک منازعه بزرگ میان ایران و اسرائیل محتمل است.
خاورمیانه در آستانه یک «لحظه سارایوو» قرار دارد و بیش از هر زمان دیگر یک منازعه بزرگ میان ایران و اسرائیل محتمل است. [لحظه سارایوو به واقعه ترور آرچیدوک فرانتز فردیناند ولیعهد اتریش در سال ۱۹۱۴ گفته میشود که جرقه جنگ جهانی اول را زد.] رهبران ایران و اسرائیل در بین دو گزینه جنگ و صلح ماندهاند اما یک رهبر دیگر در این میان نقش مهمی دارد: جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا. رئیسجمهور آمریکا برای متوقف کردن این منازعه از تبدیل به یک تنش غیرقابل کنترل باید نسبت به آنچه در یک سال گذشته انجام دادهاست، اقتدار بیشتر و انفعال کمتری از خود نشان دهد.
با تبادل آتش میان ایران و اسرائیل، مجموعه منازعهها از شام و یمن فراتر رفتهاست و در حال تبدیل شدن به یک جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل است. اگر این دو طرف به سرعت کاهش تنش ندهند، مقیاس نبرد و اثر استراتژیک آن به حدی در منطقه و فراتر از آن وسیع خواهد بود که میتواند تمام جنگ و خرابیهای کنونی را ناچیز جلوه دهد. تردیدی نیست که آمریکا هم به این جنگ کشیده خواهد شد. نتانیاهو از این موضوع استقبال میکند و مدتهاست که چنین مسئلهای در برنامهریزی استراتژیک او قرار دارد و رهبر ایران هم این اتفاق را ناگزیر میداند.
باتوجه به اینکه بایدن تمایلی ندارد بیش از حرف زدن کاری در مورد آتشبس در غزه انجام دهد و باتوجه به اینکه نفی حقوق فلسطینیان توسط اسرائیل را پذیرفته و راهکار دودولتی را به فراموشی سپردهاست، نتانیاهو هیچ مانعی در مقابل خودش برای برداشتن گام بعدی در استراتژی بلندمدتش نمیبیند: ریشهکن کردن حزبالله از لبنان. بایدن عملًا به کارزار بمباران گسترده و حمله زمینی به لبنان که تاکنون باعث آوارگی یک میلیون نفر در لبنان و مرگ ۲۰۰۰ نفر شامل شهروندان غیرنظامی شدهاست، چراغ سبز نشان دادهاست.
خطر بزرگتر این است که وقتی نتانیاهو تمرکز نظامیاش را به ایران برگرداند، بایدن اقدامی انجام نخواهد داد. جبهه ایران بسیار برای آینده تمام خاورمیانه و منافع استراتژیک آمریکا در آنجا اهمیت دارد. نتانیاهو مثل همیشه محاسبات زیرکانهای در مورد سیاست داخلی آمریکا انجام دادهاست. درحالیکه کمتر از یک ماه به انتخابات در آمریکا، بایدن هیچ کاری برای جلوگیری از اقدامهای نظامی اسرائیل تا ۵ نوامبر و یا حتی روز تحلیف رئیسجمهور بعدی انجام نمیدهد. بایدن این مخاطره را به جان نمیخرد که اسرائیل و لابی قدرتمندش در واشنگتن آزرده شود.
اینکه بایدن فقط از اسرائیل به صورت لفظی بخواهد که به تاسیسات حیاتی ایران حمله نکند و باعث بروز جنگ تمامعیاری که آمریکا را به کام خود میکشد، نشود، بعید است که باعث کاهش تنش شود. شکی نیست که این خواست همیشگی نتانیاهو بود که آمریکا برای اسرائیل «مسئله ایران» را حل کند. حمایت عمومی آمریکا از اسرائیل همواره قوی بود، هرچند در برخی موقعیتهایی مانند جنگ ۱۹۵۶ سوئز و محاصره ۱۹۸۲ بیروت از اسرائیل خواستهبود تا از برخی عملیات نظامی خودداری کند. واشنگتن در عین حال گاهی سیاستهای اسرائیلی را، مانند شهرکسازی گسترده در کرانه باختری، محکوم کردهاست. (البته فقط زبانی و نه با اقدامهای جدی)
آمریکا بهعنوان اصلیترین و قدرتمندترین حامی اسرائیل حالا باید به وضوح اعلام کند که اگر نتانیاهو و دارودستهاش ارزیابی آمریکا را از نیازهای امنیتی اسرائیل در نظر نگیرند، حمایت نظامی و دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل به مخاطره میافتد. اسرائیل باید منافع آمریکا را در نظر بگیرد که از جمله آنها این است که ریسک یک منازعه جدی را افزایش ندهد. آمریکا و دیگران در عین حال از ایران هم بخواهند که اقدام نظامی انجام ندهد تا جنگی وسیع و مخرب رخ ندهد.
تهران ممکن است خودش این موضوع را درک کند. اگر بایدن میخواهد جلوی وقوع «لحظه سارایوو» را بگیرد، همین حالا باید به جای اینکه چشمانداز و تمایلهای اسرائیل را در نظر بگیرد، به منافع آمریکا اولویت بدهد. آنچه رخ میدهد یک آزمون مهم برای میراث سیاست خارجی بایدن است. حتی الان هم معلوم نیست که او آمادگی دارد کاری را که باید و از او به عنوان فرمانده کل قوا انتظار میرود انجام دهد.