سورپرایز اکتبر در پیش است؟
در طی یک سال گذشته دولت بایدن در تلاش بوده تا مانع از وقوع جنگی منطقهای در خاورمیانه شود که بیم آن میرود پای آمریکا را نیز به معرکه بکشاند و یا لطمهای سنگین به اقتصاد جهانی وارد نماید.
این سیاست اکنون در یک قدمی شکست قرار گرفته است. برای دومین بار در طی سال جاری میلادی، ایران موشکهایی را به سمت اسرائیل شلیک کرده است.جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی قول داده که «تبعاتی جدی» در انتظار ایران خواهد بود و اینکه آمریکا «با اسرائیل همکاری خواهد کرد» تا از این مسئله اطمینان یابد. این جملات به نظر مانند تهدید به عملیات نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل علیه ایران میآید.
در ماه آوریل، اسرائیل متقاعد شد که اقدام تلافیجویانه خود را به اندازهای محدود سازد که ایرانیها به طور ضمنی بپذیرند که حملات متقابل طرفین تمامشده تلقی میشود. اما این بار بعید است که بتوان جلوی تشدید بیشتر این تبادل آتش بین ایران و اسرائیل را گرفت. ایرانیها مطمئناً ریسکهای افزایش متقابل تنش از سوی اسرائیل را درک خواهند کرد و برخی در تهران نگران خواهند بود که با موشکباران مجدد اسرائیل دارند در تله میافتند.
اما عدم پاسخگویی به حملات اسرائیل به مواضع حزبالله که پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران رخ داد نیز یک ریسک جدی برای ایران به نظر به حساب میآمد. منطق وحشتناک جنگ و بازدارندگی میگوید قدرتی که قادر به دفاع از همپیمانانش یا پاسخگویی به حملات به پایتختش نباشد ضعیف به نظر خواهد آمد و ضعف احتمالاً موجب حملات بیشتر و از بین رفتن نفوذ و پرستیژ بینالمللی خواهد شد.
با این حال کاخ سفید در پسِ موضعگیری سرسختانه خود ممکن است از اسرائیل بخواهد که پاسخ خود را تعدیل نماید و آنچنان پاسخ سختی به ایران ندهد که تهران خود را ملزم به پاسخ مجدد احساس کند. پس از خروج از افغانستان، دولت بایدن هیچ تمایلی به کشیده شدن پایش به یک جنگ دیگر در خاورمیانه ندارد. درحالیکه نیروهای اسرائیلی هماکنون درگیر جنگ در غزه و لبنان هستند، دولت نتانیاهو ممکن است دلایل خودش را برای عدم افزایش تنش به منظور ورود به یک رویارویی مستقیم با تهران در مقطع فعلی داشته باشد.
اما اگر هم اسرائیلیها تصمیم بگیرند که میخواهند اقدام مستقیم شدیدتری انجام دهند، آنها قبلاً نشان دادهاند که کاملاً از نادیده گرفتن درخواستهای دولت بایدن در خصوص اتخاذ رویکرد خویشتندارانه خرسند میشوند. کاخ سفید ممکن است امیدوار باشد که از طریق همکاری با اسرائیل میتواند نفوذ بیشتری بر میزان قوت و ماهیت پاسخ اسرائیل اعمال نماید. آمریکا ماهها از اسرائیل درخواست میکرد تا به حزبالله حمله نکند. پس از شروع حملات اسرائیل به حزبالله در ماه گذشته، دولت بایدن با ایستادن در کنار انگلیس، فرانسه و دیگر کشورها خواستار آتشبس فوری در لبنان شد اما این درخواست بار دیگر رد شد.
آمادگی دولت نتانیاهو برای نشنیده گرفتن درخواستهای نزدیکترین متحد خود و تضمینکننده امنیت اسرائیل ناشی از یک پارادوکس آشکار در قلب سیاست آمریکا در قبال تلآویو است. دولت بایدن میتواند از اسرائیل بخواهد که در مورد غزه و لبنان از خود خویشتنداری نشان دهد و این کار را نیز انجام میدهد. اما همواره با استناد به تعهد فراگیر خود نسبت به دفاع از اسرائیل در برابر ایران و دیگر دشمنان منطقهایاش، از این کشور در برابر تبعات افزایش تنش محافظت میکند. در نتیجه دولت اسرائیل درک میکند که نادیده گرفتن دولت بایدن تقریباً هیچ ریسکی به دنبال ندارد.
در حقیقت وادار کردن آمریکا به استفاده از توان نظامیاش علیه ایران حتی مفید نیز خواهد بود. با این حال، وضعیت خطرناک فعلی میتواند خبری بد برای هریس باشد. دونالد ترامپ دوست دارد ادعا کند که جهان در دوران ریاستجمهوری وی در صلح و آرامش به سر میبرد و اینکه «ضعف» دولت بایدن منجر به بروز جنگهایی در اروپا و خاورمیانه شده است.
تنش اخیر نیز به خوبی به تقویت این روایت کمک میکند. هر بار که انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا در پیش باشد، این گمانهزنی مطرح میشود که یک «غافلگیری اکتبر» احتمالی میتواند در فاصله چند هفته مانده به زمان رایگیری، سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. اسرائیل و ایران غافلگیری اکتبر انتخابات پیش رو را رقم زدهاند و ترامپ ممکن است برنده این اتفاق غیرمنتظره باشد.