اسرائیل عامل اصلی بیثباتی در منطقه
ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در ایران، تقریباً بهطور قطع توسط اسرائیل یا عناصری که از طرف اسرائیل عمل میکنند، هیچ تأثیر مثبتی از جمله برای امنیت خود اسرائیل نخواهد داشت. در عوض، فقط پتانسیل بالا برای جنگ، مرگ و ویرانی بیشتر در خاورمیانه را رقم خواهد زد.
ایران موظف به پاسخگویی خواهد بود، حتی اگر قربانی ترور ایرانی نبوده باشد. این حمله در قلب ایران اتفاق افتاد و کشته شدن یک مهمان خارجی که برای مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران، اعتبار ایران را زیر سوال میبرد. تصمیمگیرندگان ایرانی ملاحظات متناقضی را در انتخاب نحوه واکنش در نظر خواهند گرفت. یک سرنخ برای فهم تفکر آنها واکنش ایران به حمله اسرائیل به یک مجتمع دیپلماتیک ایران در دمشق در ماه آوریل است.
این اقدام تلافیجویانه ایران، رگبار موشکی و پهپادی علیه اسرائیل بود که بزرگ بود، اما برای به حداقل رساندن آسیب به اسرائیل و در نتیجه به حداقل رساندن هرگونه منطق برای تشدید بیشتر تنش طراحی شده بود. پاسخ ایران به ترور جدید لزوماً یکسان نخواهد بود، اما ایران ممکن است مجدداً به دنبال راههایی برای ارسال پیامی قدرتمند و در عین حال محدود کردن خطر تشدید تنش باشد.
میتوان انتظار داشت که با توجه به اینکه ایران این بار چگونه تلافی کند، اسرائیل با اقدامات خشونتآمیز دیگری پاسخ دهد. این روند، بهرغم تلاشهای یک طرف یا طرف دیگر برای محدود کردن تشدید تنش، خطر خارج شدن روندها از کنترل را به همراه خواهد داشت. سابقه طولانی ترور اسرائیل و همچنین خرابکاریهای دیگر در ایران بر دانشمندان هستهای ایران متمرکز بوده است. این ترورها، بر خلاف اقدامات دیپلماتیک، هیچ مانعی برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران به وضعیت فعلیاش که در آستانه داشتن مواد شکافتپذیر کافی برای یک سلاح هستهای است، نداشت. به همین ترتیب، ترور هنیه هیچ کمکی برای مهار حماس، چه در نوار غزه و چه در جاهای دیگر، نخواهد داشت. هنیه یک شخصیت سیاسی بود که در سالهای اخیر در تبعید زندگی میکرد و به نظر میرسید که تأثیر کمی بر فعالیتهای نظامی عناصر حماس در غزه داشته یا حتی از آن آگاهی نداشته است.
اثر فوری ترور، ممانعت از مذاکرات برای آتشبس و آزادی گروگانها خواهد بود، هم به دلیل نقش شخصی هنیه در دیپلماسی و هم به دلیل افزایش کلی تنش و خصومت در محیط پیرامون دیپلماسی. این آخرین فصل در تاریخ طولانی ترورهای اسرائیل، اعم از مخفی و آشکار، اخیراً به حالت خودکار تبدیل شده است، که در آن اهداف ترور بدون توجه به پیامدهایی که بر امنیت نهتنها خارجیها بلکه بر امنیت اسرائیلیها میگذارد، تعیین میشوند.
این امر بهویژه در مورد اهدافی در حماس و همچنین در بحبوحه افزایش تنشها در امتداد مرز اسرائیل و لبنان، صادق است. ماشه ترور اسرائیل پس از اصابت موشک به یک زمین فوتبال و کشته شدن 12 نفر در بلندیهای جولان فشرده شد. قربانیان دروزیهایی در روستایی در بلندیهای جولان اشغالی سوریه بودند. با توجه به دشواری تصور هرگونه انگیزه احتمالی حزبالله برای هدف قرار دادن دروزیها در سوریه اشغالی، انکار شدید مسئولیت توسط حزبالله معتبر است. بیشتر دروزیهای بلندیهای جولان، با وجود سالها اشغال اسرائیل، شهروندان سوری هستند. به جای حمله عمدی حزبالله، موشک مرگبار ممکن است مهمات حزبالله را به اشتباه هدایت کرده باشد یا حتی به احتمال زیاد، یک رهگیر گنبد آهنین اسرائیل به اشتباه به زمین فوتبال اصابت کرده باشد. بهرغم همه تردیدها، پاسخ اسرائیل ترور یکی دیگر از شخصیتهای حزبالله بود.
این بار با حمله هوایی در محله پرجمعیت بیروت. توسل اسرائیل به ترور بیاثر و تا حدی منعکسکننده نوعی خشم است که بارها در کشتار و رنج تودهای در نوار غزه در 9 ماه گذشته به نمایش گذاشته شده است. اما ممکن است عنصر حسابشدهتری نیز وجود داشته باشد؛ بهخصوص که بنیامین نتانیاهو، با انگیزههای شخصی خود برای ادامه دادن به جنگ، در تلاش برای فرار از مشکلات سیاسی و حقوقی خود، دخیل است. بهرغم نشانههای قبلی مبنی بر تمایل اسرائیل به عدم تشدید مستقیم تنش در جنگ تمامعیار با حزبالله یا ایران، کشاندن ایالات متحده به جنگ با ایران احتمالاً هدف نتانیاهو است. خواه نتانیاهو به این هدف دست یابد یا نه، اقدام اخیر اسرائیل وضعیتش را بهعنوان یکی از فعالترین بازیگران خاورمیانه که مرتکب تروریسم شده است و منبع اصلی بیثباتی در منطقه است، تقویت میکند.