| کد مطلب: ۱۷۹۵۴
دیپلمات انقلابی

کارنامه دیپلماتیک حسین امیرعبداللهیان از ماموریت‌های عراق تا سانحه ورزقان

دیپلمات انقلابی

دیپلماسی‌ای که امیرعبداللهیان پیگیری کرد بر پایه همان رویکردهایی بود که در دولت پیشین پایه‌گذاری شده بود که البته در اجرا نواقصی داشت و رویه‌ای از شعارهای انقلابی بر آن کشیده می‌شد. پیمان راهبردی با چین و روسیه و پیوستن به پیمان شانگهای و سازمان بریکس و تنش‌زدایی با کشورهای منطقه از جمله اصلی‌ترین این رویکردها بود که همگی در سال‌های پایانی دولت روحانی آغاز شد و نتایج آن در سه سال دولت رئیسی محقق شد. امیرعبداللهیان در زمینه جنگ اوکراین و سایر موضوعات نظامی و امنیتی نیز تنها توجیه‌گر اقدامات سایر نهادها بود؛ بدون آنکه خودش نقشی جدی در شکل دادن به آنها داشته باشد.

حسین امیرعبداللهیان دیپلماتی که روزنامه کیهان او را دیپلمات طراز جمهوری اسلامی می‌داند و مخبر سرپرست ریاست‌جمهوری نیز می‌گوید او وزیر امور خارجه ایران نبود بلکه وزیر امور خارجه محور مقاومت بود، یکی از پرکارترین و پرسفرترین وزیران امور خارجه دوران جمهوری اسلامی است که در یکی از همین سفرها همراه سیدابراهیم رئیس، رئیس جمهور فقید ایران در سانحه سقوط هلی‌کوپتر جان باخت.

با وجود آنکه به‌عنوان معاون عربی و آفریقایی محمدجواد ظریف با او چالش داشت و در نهایت به عزل و جدایی‌اش از وزارت امور خارجه منتهی شد اما در دوران وزارتش تلاش کرد عمده سیاست‌های دوران ظریف را پیگیری کند؛ هرچند در انجام آنها توفیق تام و تمامی نداشت. دوران وزارتش با شروع جنگ اوکراین و همچنین جنگ غزه و حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ متقابل ایران به اسرائیل به یکی از پرچالش‌ترین دوران سیاست خارجی ایران بدل شد.

ویژگی عمده امیرعبداللهیان که او را از محمدجواد ظریف متفاوت کرد، هماهنگی کامل با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخه برون‌مرزی آن نیروی قدس بود که همکاری وزارت امور خارجه را با سپاه تنگاتنگ کرد. وزارت امور خارجه دوران امیرعبداللهیان در پرونده هسته‌ای و تنش‌زدایی با همسایگان تلاش کرد برخلاف شعارهای همفکران دولت رئیسی راه محمدجواد ظریف را پیش بگیرد اما با کارشکنی گروه‌های تندرو در بازگرداندن توافق هسته‌ای توفیقی نیافت اما توانست روابط پرتنش ایران با کشورهای عربی را بازسازی کند و مسیری را که در دولت حسن روحانی آغاز شده بود، به سرانجام برساند.

عضویت کامل ایران در پیمان امنیتی شانگهای و سازمان اقتصادی بریکس نیز دو دستاورد مهم دوران امیرعبداللهیان بود که پایه‌های آن در دوران وزارت ظریف ریخته شده بود و توسط معاون سابق او به ثمر نشست و هواداران دولت رئیسی آن را دستاورد خود معرفی کردند. برخلاف انتظار در دوران وزارت رویه‌ای معتدل داشت و برای تنش‌زدایی تلاش کرد؛ هرچند چالش‌های بین‌المللی چون پرونده هسته‌ای و موضع ایران در قبال جنگ اوکراین و همچنین جنگ غزه او را وادار به دفاع تام و تمام در حوزه‌هایی کرد که چندان در حوزه اختیارش نبود.

در دوره‌ای که ایران تحولات عمده‌ای را از انزوای جهانی و تحریم‌های بین‌المللی و قطع روابط دیپلماتیک با بعضی کشورهای منطقه تجربه می‌کرد و نام تهران در کنار جنگ بزرگ اوکراین به گوش می‌رسید و ایران در تقابل بی‌سابقه نظامی با اسرائیل تا آستانه جنگی تمام‌عیار رفت؛ حسین امیرعبداللهیان که در این دوره سکان هدایت وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران را در دست داشت، کشتی روابط خارجی را به کدام سو هدایت کرد؟

از یافت آباد تا وزارت امور خارجه

حسین امیرعبداللهیان در سال 1343 در دامغان متولد شده است اما در منطقه 17 تهران و محله‌های یافت‌آباد و مهرآباد بزرگ شد و در همین محلات به بسیج پیوست. خودش تعریف کرده شروع رابطه‌اش با بسیج و سپاه به اوضاع نامناسب محلی که در آن زندگی می‌کرده، بازمی‌گردد. او به همراه دوستان بسیجی‌اش دست به ساخت درمانگاهی در یافت‌آباد زد. او در اسفند سال ۱۳۹۶ زمانی که صداوسیما برنامه‌ای اختصاصی برای مصاحبه با معاون برکنارشده ظریف ترتیب داده بود، گفت با «دوستان مسجدی و بسیجی» بعد از تلاش زیاد درمانگاهی در محله‌شان که تا سال ۱۳۷۱ درمانگاه نداشته، دایر کرده است. وزیر خارجه دولت رئیسی بعدها با خواهرزن یکی از همان بچه‌مسجدی‌ها که با هم درمانگاه درست کردند، ازدواج کرد. او مدرک کارشناسی خود را در سال 1370 در رشته روابط دیپلماتیک از دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه دریافت کرد و سال ۱۳۷۳ ازدواج کرد. مدرک کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل را از دانشگاه تهران در سال 1375 اخذ کرد و همچنین مدرک دکترای خود را نیز از دانشگاه تهران در رشته روابط بین‌الملل دریافت کرد. او همچنین مدرس دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه بوده و سابقه داوری رساله‌های دکترای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را دارد. امیرعبداللهیان عضو هیئت مؤسس مرکز مطالعات غرب آسیا نیز بوده است.

نخستین ماموریت‌های امیرعبداللهیان از عراق آغاز شد. او از سال 1376 تا سال 1380 کارشناس و معاون سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد بود و از سال 1381 تا سال 1386معاون مدیرکل خلیج‌فارس وزارت امور خارجه شد. از سال 1382 تا سال 1384معاون نماینده ویژه وزیر خارجه در امور عراق و از سال 1384 تا سال 1386 رئیس ستاد ویژه عراق وزارت امور خارجه شد. همین دوره بود که ارتباط او را با سپاه پاسداران عمیق‌تر کرد چراکه با اشغال عراق توسط آمریکا موضوع عراق به سپاه پاسداران واگذار شده بود و وزارت امور خارجه موظف بود در هماهنگی با سپاه اقدامات خود را انجام دهد و امیرعبداللهیان نیز کاملاً زیر نظر سپاه به انجام اقدامات خود پرداخت. او در مذاکرات هسته‌ای دوره ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی عضو کمیته سیاسی و امنیتی مذاکرات هسته‌ای بود و در سال 1386 عضو کمیته مذاکره ایران و آمریکا در بغداد بود و حتی مذاکره‌کننده در کمیته سیاسی این مذاکرات بوده‌است.

او اولین مقام رسمی ایرانی است که پس از بازگشایی سفارت لندن در تهران در دور اول ریاست‌جمهوری حسن روحانی برای مذاکرات منطقه‌ای به لندن دعوت شد و با فیلیپ هموند وزیر خارجه وقت انگلیس دیدار کرد. همین هماهنگی منجر به نخستین ارتقاء عمده امیرعبداللهیان شد و او از سال 1386 تا سال 1389 به‌عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در منامه بحرین معرفی شد. در این دوره روابط ایران و بحرین بر سر موضِع شیعیان این کشور چالشی بود و در نهایت نیز به قطع روابط و سرکوب شیعیان منجر شد. دولت بحرین، سپاه پاسداران را به تحریک و مسلح نمودن شیعیان متهم می‌کرد.

امیرعبداللهیان سال 1389 به‌عنوان مدیرکل خلیج‌فارس و خاورمیانه مشغول به کار شد اما در دولت محمود احمدی‌نژاد ارتقاء بیشتری یافت و از سال 1390 معاونت عربی و آفریقایی را برعهده گرفت که تا سال 1395 در دوران ظریف نیز ادامه پیدا کرد. سال‌های حضور امیرعبداللهیان در این جایگاه را می‌توان یکی از بحرانی‌ترین دوران‌های منطقه خاورمیانه در نظر گرفت؛ جایی که تحولات موسوم به بهار عربی، جنگ داخلی در سوریه و اختلاف‌نظر میان تهران و پایتخت‌های عربی و همچنین قطع روابط میان ایران با عربستان و چندین کشور دیگر در منطقه در همان زمان رخ داد.

امیرعبدللهیان در کتابی با عنوان «صبح شام، روایتی از بحران سوریه» خاطرات خود را از آن سال‌ها در وزارت امور خارجه به رشته تحریر درآورده است. او در خصوص ماجرای برکناری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۹ در کتاب خاطراتش چنین می‌نویسد: «آقای متکی در زمانی نامناسب و در اثنای مذاکره رسمی با مقامات عالی‌رتبه کشور سنگال و درحالی‌که خارج از کشور حضور داشت، از سوی آقای احمدی‌نژاد کنار گذاشته شد و آقای صالحی هدایت دستگاه دیپلماسی را برعهده گرفت. در همان چند هفته اول که آقای صالحی وزیر خارجه شد، وقایع و جریانات بی‌سابقه‌ای که به بیداری اسلامی شهرت یافت در کشورهای تونس و مصر آغاز شد و به سرعت جایگاه نخست را در تمام رسانه‌های دنیا به خود اختصاص دادند».

او از مردادماه سال 1395 دستیار ویژه رئیس مجلس و مدیرکل امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی بوده است، و نیز دبیرکلی دبیرخانه دائمی کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین را برعهده داشته است. امیرعبداللهیان در مردادماه 1400 توسط سیدابراهیم رئیسی به‌عنوان وزیر امور خارجه به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و توانست رای اعتماد نمایندگان را به دست آورد.

استراتژی مهار دوگانه آمریکا، دموکراسی متعارض ایالات متحده آمریکا در عراقِ جدید، ناکارآمدی طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی، عنوان کتاب‌هایی است که از امیرعبداللهیان منتشر شده است. استراتژی مهار دوگانه و طرح داماتو، در مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، موافقتنامه امنیتی بغداد – واشنگتن: رفتارشناسی آمریکا در عراق جدید، در فصلنامه سیاست خارجی، بحران سوریه و امنیت ناپایدار منطقه‌ای، در فصلنامه مطالعات راهبردی و تحولات خاورمیانه و مطالعه موردی بحرین، در فصلنامه مطالعات راهبردی نیز عنوان مقالات علمی اوست.

976321

دوران پرچالش معاونت و وزارت

دورانی که امیرعبداللهیان در جایگاه معاون عربی و آفریقایی حضور داشت و سپس به وزارت ارتقاء یافت، اوج درگیری‌های منطقه‌ای ایران در منطقه غرب آسیا و کشورهای عربی است که منجر به چالش فراوانی شد. در عمل ایران و عربستان سعودی در میدان سوریه و یمن وارد جنگ نیابتی شده بودند که خارج از کنترل دیپلمات‌ها بود. فرمانده این میدان قاسم سلیمانی ژنرال ایرانی بود و وزارت امور خارجه باید زیر نظر او فعالیت می‌کرد و همین موضوع نیز به رابطه نزدیک و صمیمی امیرعبداللهیان و سلیمانی منجر شد و با روی کارآمدن ظریف نیز موجب بقای او در معاونت عربی و آفریقایی شد.

یکی از حوادث مهم و چالش‌برانگیز این دوره موضوع حمله به سفارت عربستان در 12 دی 1394  در تهران و مشهد بود که توسط نیروهای تندرو اتفاق افتاد و منجر به قطع روابط ایران و عربستان سعودی شد. امیرعبداللهیان در خصوص آن اتفاق در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «آن شب من در تماس‌های مستمر با سردار ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور و حسین صادقی، سفیر وقت کشورمان در ریاض برای مدیریت اوضاع خیلی تلاش کردم. بعدازظهر همان روز هم در جلسه شورای معاونین وزارت خارجه که به ریاست دکتر ظریف تشکیل شد، بر ضرورت امر تأکید و حتی طی نامه رسمی از طریق اداره کل تشریفات وزارت خارجه از پلیس دیپلماتیک خواستیم که به وظایف خود عمل کند. متأسفانه برای لحظاتی کنترل از دست پلیس خارج شد و خساراتی به ساختمان سفارت در تهران وارد شد. البته هیچ‌یک از دیپلمات‌های سعودی در تهران و مشهد آسیب ندیدند ولی ریاض رفتار عجولانه و در تراز خصمانه از خود بروز داد».

وی سال 1386 در نشست سه‌جانبه ایران-آمریکا-عراق که در بغداد برگزار شد، سرپرست تیم مذاکره‌کننده ایرانی بود. این نشست با هدف تأمین امنیت عراق به درخواست آمریکایی‌ها که شرایط عراق را خطرناک خوانده بودند برگزار شده بود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز اجازه داده بود به‌خاطر شرایط عراق و درخواستی که دولت عراق کرده‌ است، ایران فقط در موضوع عراق در این مذاکرات حضور پیدا کند. این مذاکرات پس از سه جلسه بدون نتیجه ناکام ماند.

از دیگر اقداماتی که در آن دوران امیرعبداللهیان به‌عنوان معاون عربی وزارت امور خارجه رخ داد، حضور او در سلسله‌نشست‌ها و مذاکراتی بود که با حضور کشورهای منطقه‌ای و قدرت‌های فرامنطقه‌ای برای صلح در سوریه برگزار می‌شد. همچنین موضوع یمن هم از دیگر مسائلی بود که امیرعبداللهیان به نحوی در آن نقش‌آفرین بود.

یکی از محورهای اختلافی ایران و عربستان در آن سال‌ها، جنگ این کشور با یمن بود؛ موضوعی که بر مناسبات تهران و ریاض سایه افکنده بود. ظریف در همان مصاحبه افشاشده‌ی خود با سعید لیلاز در رابطه با بخشی از مذاکرات طرفین در این رابطه می‌گوید: «من با کری درباره منطقه صحبت نمی‌کردم اما این‌بار سلیمانی از من خواست هرچه زودتر جنگ یمن تمام شود. در یکی از ادوار مذاکرات لوزان مفصل با او صحبت کردیم و یک بار که در فرودگاه در انتظار سفر به اندونزی بودم، کری با من تماس گرفت و گفت که با عادل الجبیر (سفیر وقت عربستان سعودی در واشنگتن) گفت‌وگو کرده و توانسته‌اند با سعودی‌ها بر سر آتش‌بس در یمن به توافق برسند. من به او گفتم در سفر خواهم بود و شماره امیرعبداللهیان را به او دادم و گفتم اگر با ایشان تماس بگیرید او هم به آقای سلیمانی می‌گوید و آقای سلیمانی هم به یمنی‌ها می‌گوید و آتش‌بس را جوش می‌دهیم. من به امیرعبداللهیان گفتم، او آنقدر خوشحال شد و رفت مصاحبه کرد و گفت به زودی در یمن آتش‌بس خواهیم داشت.» البته خوشحالی امیرعبداللهیان چندان طولی نکشید و آن‌طور که ظریف روایت کرده، کری هرگز با او تماس نگرفته است.

در ادامه اما بالاخره امیرعبداللهیان با تصمیم ظریف در خرداد سال ۱۳۹۵ از سمت خود برکنار شد؛ تصمیمی که از سوی رسانه‌های کشورهای عربی به‌عنوان سیگنالی مثبت برای بهبود مناسبات میان تهران و پایتخت‌های عربی ارزیابی شد. همان زمان وب‌سایت العربیه وابسته به عربستان سعودی در گزارشی تصمیم برای برکناری امیرعبداللهیان را «نشان‌دهنده عزم دولت روحانی برای همکاری با کشورهای عربی دانست». این رسانه همچنین امیرعبداللهیان را «فردی نزدیک به سپاه پاسداران خوانده بود که با ظریف و روحانی در سیاست‌های منطقه‌ای اختلاف‌نظر داشت.»

در مقابل اما پایگاه خبری مشرق‌نیوز با انتقاد از ظریف، امیرعبداللهیان را مصداق کامل «یک دیپلمات انقلابی» خوانده بود که جمهوری اسلامی به امثال او بیشتر نیاز دارد. روزنامه جوان هم در آن زمان با انتقاد از دولت روحانی، نوشته بود که امیرعبداللهیان در اجرای دیپلماسی ایران در سوریه نقش کلیدی داشته است. البته امیرعبداللهیان پس از برکناری از وزارت خارجه بیکار نماند و در مرداد ۱۳۹۵ بلافاصله با دریافت حکمی از سوی علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس به‌عنوان دستیار ویژه او و مدیرکل بین‌الملل مجلس شورای اسلامی کار جدید خود را آغاز کرد. پس از پایان دوران لاریجانی در مجلس و حضور محمدباقر قالیباف در رأس بهارستان، امیرعبداللهیان در حکمی جدید در مرداد ۱۳۹۹ باز هم به‌عنوان مشاور رئیس مجلس به کار خود ادامه داد.

بازگشت به وزارت خارجه

اما دوری امیرعبداللهیان از وزارت امور خارجه چندان طولانی نبود و با پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات سال ۱۴۰۰ او این‌بار در مقام وزیر به این وزارت‌خانه بازگشت. او در 3 شهریور 1400 با کسب 270 رأی موافق در برابر تنها 6 رأی مخالف و 10 رأی ممتنع از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت و رسماً به‌عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران معرفی شد. حضور او در وزارت امور خارجه و رفتار و سخنان توأم با احترامش با محمدجواد ظریف مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت چراکه ظریف از سوی رسانه‌های تندرو اصولگرا به خیانت متهم می‌شد.

دوران وزارت امیرعبداللهیان همراه با مذاکرات برای تبادل زندانیان، مذاکره برای دریافت پول‌های بلوکه‌شده جمهوری اسلامی در کره‌جنوبی و از همه مهم‌تر مذاکرات برای بازگشت به برجام همراه شد. مرد منتخب حسین امیرعبداللهیان برای معاونت سیاسی، علی باقری‌کنی نماینده ایران در مذاکرات احیای برجام دولت تازه بود: فردی که شهره بود مخالف برجام است و صلاحیتش از نظر تجربه سیاسی و تسلط به زبان مذاکره محل بحث منتقدان بود. با این اوصاف آنچه که رقم خورد، دور از انتظار نبود.

ایران با رویکردی سرسختانه و انتظاراتی که بسیاری آن را غیرمنطقی می‌خواندند وارد مذاکره شد: ایرانی‌ها حتی تا مدتی اکراه داشتند که مذاکرات را «احیای برجام» بخوانند و در اوایل مذاکره، عنوان «مذاکرات رفع تحریم» بارها به جای احیای برجام از زبان ایرانی‌ها شنیده شد. سپس ماه‌ها بر تضمین‌خواهی از طرف آمریکایی‌ها پافشاری کردند. رویکردی که رفته‌رفته کمی تغییر کرد و واقع‌بینانه‌تر شد اما سرانجام، مذاکرات بدون هیچ نتیجه‌ای تا امروز و زمان درگذشت حسین امیرعبداللهیان در بن‌بست ماند.

یکی از حوادث مهم در این بین، حملات ۷ اکتبر حماس به اسرائیل و آغاز جنگ غزه بود که طی آن امیرعبداللهیان، نقش پیام‌رسان امین جمهوری اسلامی و گروه‌های مقاومت را بازی کرد و نقش فعالی در پیگیری آتش‌بس در غزه را ایفا کرد و در میان کشورهای منطقه در رفت‌وآمد بود. هرچند ایران به دلیل عدم ارتباط با آمریکا و اسرائیل نتوانست نقش محوری ایفا کند و قطر و مصر به دلیل ارتباط با دو طرف منازعه یعنی آمریکا و اسرائیل از یک سو و گروه حماس نقش اصلی یافتند.

گردش به شرق و رابطه با منطقه

امیرعبداللهیان در همان سال اول وزارتش موافقتنامه جامع همکاری‌های بیست‌ساله بین ایران و روسیه را نهایی کرد و به‌رغم جنجال‌ساز شدنش در بین افکار عمومی ایرانیان امضا شد. در دوره تهاجم روسیه به اوکراین، تهران به‌رغم تمام پیامدها، روابط تسلیحاتی بی‌سابقه‌ای با مسکو برقرار کرد و حضور پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین، پای ایران را به حاشیه جنگ اوکراین کشاند.

حسین امیرعبداللهیان، رأس دستگاه دیپلماسی که بسیار بیشتر از خلفش، جواد ظریف به «میدان» نزدیک بود، در خط مقدم پرسش‌ها درباره این همکاری قرار گرفت: جایی که ابتدا مسئله همکاری تسلیحاتی را انکار کرد و بعد، پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین را «صادراتی پیش از آغاز جنگ» خواند.

در همان سال یعنی دی‌ماه ۱۴۰۰ برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های مشترک ایران و چین که سندش در زمان وزارت ظریف امضا شده بود، وارد فاز اجرایی شد. با این حال حمایت روسیه و چین در بیانیه‌های مشترک با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس از ادعای امارات درباره جزایر سه‌گانه نشان داد این روابط چندان راهبردی و عمیق نیست و چین و روسیه در موارد لزوم به ایران پشت خواهند کرد.

حسین امیرعبداللهیان در زمینه روابط منطقه‌ای نیز تلاش کرد از سال‌ها تجربه خود استفاده کند. او مدت‌ها پیش از وزارت، معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه بود و به پشتوانه روابط نزدیک با سپاه، دیپلماسی منطقه‌ای و توسعه روابط و نفوذ ایران را در اولویت قرار داد. هرچند که مسیر روابط منطقه‌ای ایران در دوره سه‌ساله وزارت امیرعبداللهیان، فراز و فرود بسیار داشت، و بعضی شرکای سنتی مانند سوریه و عراق حتی در نقاطی از ایران فاصله گرفتند اما شاید پررنگ‌ترین نقطه در این دوره احیای روابط دیپلماتیک با عربستان، دیگر قدرت منطقه‌ای بوده باشد. با این همه، وزارت خارجه امیرعبداللهیان فرصت را مغتنم دانست و در بستری که آشتی با ریاض فراهم کرد، خیز احیای روابط با چند کشور دیگر از جمله اردن و مصر را هم برداشت.

در حالی که کشورهای غربی به رهبری آمریکا به دنبال انزوای ایران بودند دولت رئیسی موفق شد عضویت ایران در بریکس را به اتمام برساند و درخواست عضویت ایران که در دوره حسن روحانی ارائه شده بود به بار نشست. هرچند به دلیل تحریم‌های مالی و عدم پیوستن به اف‌ای‌تی‌اف ایران نتوانست بهره چندانی از این عضویت ببرد. عضویت در پیمان شانگهای نیز که از سوی دولت رئیسی به‌عنوان دستاوردی اقتصادی معرفی شد در واقع یک دستاورد امنیتی بود چراکه ماهیت این سازمان بر همکاری‌های امنیتی است.

جنگ غزه و حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق پرده آخر فعالیت‌های امیرعبداللهیان بود که با عملیات وعده صادق و حمله گسترده ایران به اسرائیل وارد مرحله ویژه‌ای شد. امیرعبداللهیان در این دوره تمام تلاش خود را کرد تا از گسترش دایره درگیری جلوگیری کند. در واپسین ماه‌های حیات او حرکت ایران روی نوار دیپلماسی وارد چالشی‌ترین دوران خود شد. امیرعبداللهیان،‌ مانند جواد ظریف در زمان حمله ایران به پایگاه آمریکایی‌ها در عین‌الاسد عراق، تلاش کرد تا حمله ایران را از مبادی دیپلماتیک محدود و مشروع ثبت کند تا مانع گسترش رویارویی و جنگی همه‌جانبه شود.

دیپلماسی‌ای که امیرعبداللهیان پیگیری کرد بر پایه همان رویکردهایی بود که در دولت پیشین پایه‌گذاری شده بود که البته در اجرا نواقصی داشت و رویه‌ای از شعارهای انقلابی بر آن کشیده می‌شد. پیمان راهبردی با چین و روسیه و پیوستن به پیمان شانگهای و سازمان بریکس و تنش‌زدایی با کشورهای منطقه از جمله اصلی‌ترین این رویکردها بود که همگی در سال‌های پایانی دولت روحانی آغاز شد و نتایج آن در سه سال دولت رئیسی محقق شد. امیرعبداللهیان در زمینه جنگ اوکراین و سایر موضوعات نظامی و امنیتی نیز تنها توجیه‌گر اقدامات سایر نهادها بود؛ بدون آنکه خودش نقشی جدی در شکل دادن به آنها داشته باشد.

عکس: EPA

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار